• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5951 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ دي

«اعتماد» از يك فقره قتل فجيع در شهرستان كازرون خبر مي‌دهد

پسر جواني، دوست صميمي‌خود را كشت و مثله كرد

برادر مقتول: قاتل، برادرم را به قتل رسانده سپس جسد را مثله‌کرده و داخل گودالي انداخته و جسد مثله شده را به آتش كشيده است

گروه  حوادث

«بنويس كه اين فقط قتل نبود، جنايت بود. بنويس تا ملت ايران بخوانند و خانواده‌ها حواس‌شان به فرزندان و ديگر اعضاي خانواده‌شان باشد. بنويس!» اين جملات را برادر مقتول مي‌گويد؛ كلماتي كه قبل از توصيف ماجرا هم باعث وحشت مي‌شود و هم كنجكاوي...»

عصر يك روز تابستاني قاتل، دوست صميمي خود را سوار ماشين مي‌كند و به اطراف كازرون مي‌برد. آنجا او را با تبر سلاخي مي‌كند و جسد سلاخي شده مقتول را در گودالي مي‌اندازد و با ريختن بنزين، جسد مثله شده مقتول را مي‌سوزاند. قاتل فرداي همان روز به محل جرم مراجعه مي‌كند تا آثار جرم را به كل ناپديد كند؛ قاتل استخوان‌هاي باقي مانده جسد را به داخل دره‌اي در همان اطراف پرتاب مي‌كند. ۱۰ مرداد ماه سال جاري، «شاهرخ. ب» از خانه خارج مي‌شود، اما ديگر به خانه بازنمي‌گردد. دو روز بعد، خانواده ماجراي مفقودي شاهرخ را به پليس گزارش و پليس با بررسي‌هاي لازم پي مي‌برد آخرين شخصي كه با شاهرخ تماس گرفته، دوست صميمي او بوده است. پليس با دوست شاهرخ تماس مي‌گيرد و او را به آگاهي احضار مي‌كند، اما دوست شاهرخ بعد از تماس ماموران، گوشي خود را خاموش مي‌كند و متواري مي‌شود تا اينكه ماموران پليس بعد از گذشت چهار ماه او را در شيراز شناسايي و دستگير مي‌كنند.

تمام شهروندان كازرون خواستار قصاص قاتل هستند

«برادرم ۳۳ سال داشت و هفت سالي مي‌شد كه با قاتل دوست بود؛ به‌طوري كه قاتل به خانه ما رفت و آمد داشت. وضع مالي برادرم خوب بود و در رفاقت براي قاتل چيزي كم نگذاشت تا جايي كه پول ماشيني كه زير پاي قاتل بود را برادرم پرداخت كرد.» اينها را برادر شاهرخ به «اعتماد» مي‌گويد.

او در ادامه در مورد روز حادثه و جزييات پرونده توضيح مي‌دهد: دهم مرداد ماه قاتل با ماشين خود مقابل خانه ما آمد و برادرم را سوار ماشين كرد و برد. بعد از اين ماجرا ما ديگر از برادرم خبري نداشتيم. حتي تلفن‌هاي همراه برادرم از دسترس خارج شده بود. ما اول فكر مي‌كرديم برادرم به همراه دوستش از كشور خارج شدند و نخواستند به ما حرفي بزنند. تا اينكه بعد از دو، سه روز خيلي نگران شديم و به اداره آگاهي مراجعه كرديم و ماجرا را شرح داديم. ماموران بعد از شكايت ما مبني بر مفقودي برادرم، تحقيقات‌شان را شروع كردند. ماموران به ما گفتند آخرين تماسي كه با برادر ما گرفته شده مربوط به فلان شخص مي‌شود. ماموران در ادامه تحقيقات، فيلم دوربين‌هاي مداربسته مقابل خانه‌مان را نيز بررسي كردند؛ در فيلم‌ها مشخص شد كه برادرم آن روز سوار ماشين دوستش شده است. ماموران با دوست برادرم تماس گرفتند و از او خواستند كه به اداره آگاهي مراجعه كند، اما او به ماموران گفت كه در حال حاضر كازرون نيست و فردا به اداره آگاهي مراجعه خواهد كرد.

دوست شاهرخ پس از تماس ماموران موبايل خود را خاموش و از كازرون فرار كرد. ما حتي نمي‌دانستيم چرا او فرار كرده و چه بلايي سر برادرمان آورده است.

برادر مقتول مي‌گويد: بعد از چهار ماه ماموران نيروي انتظامي قاتل را در شيراز شناسايي و دستگير كردند. قاتل در اداره آگاهي اعتراف كرده كه شاهرخ را به قتل رسانده است. ماموران آگاهي بعد از اعترافات قاتل از او پرسيدند كه جسد كجاست و چگونه مقتول را به قتل رساندي! او هم توضيح مي‌دهد.

ماموران قاتل را به صحنه جرم برده و او اظهار كرده كه روز حادثه به اطراف كازرون رفتند و آنجا نشسته و صحبت مي‌كردند، اما صحبت‌شان به بحث كشيده شده و قاتل با سنگ به سر برادرم ضربه وارد كرده است. طبق اعترافات قاتل؛ او يك ساعت بعد به صحنه جرم رفته و با تبر جسد برادرم را مثله كرده است. جسد مثله شده را نيز داخل گودالي انداخته و با ريختن بنزين روي جسد مثله شده، آن را آتش زده است. قاتل فرداي همان روز مجدد به محل حادثه مراجعه كرده و استخوان‌هاي باقي مانده جسد را داخل گوني قرار داده و گوني را به دره پرتاب كرده است.

او همچنين مي‌گويد: قاتل كارت‌هاي بانكي و طلاهاي برادرم را نيز برداشته و حدود ۲۰۰ ميليون تومان از كارت بانكي برادرم برداشت كرده است. ما اصلا نمي‌دانستيم كه آن روز اين فرد براي چه كاري به دنبال برادرم آمده وگرنه نمي‌گذاشتيم چنين اقداماتي را انجام دهد. درنهايت هم فقط چند استخوان تحويل گرفتيم و آنها را به خاك سپرديم. برادر مقتول در مورد اين حادثه اظهار مي‌كند: شهرستان كازرون كوچك است و تمام اهالي همديگر را مي‌شناسند. بعد از اين اتفاق هر كسي ما را مي‌بيند از ما درخواست مي‌كند كه قاتل را زودتر قصاص كنيم، اما روند رسيدگي به پرونده هنوز ادامه دارد. ما و اهالي كازرون از دستگاه قضايي درخواست مي‌كنيم كه هرچه سريع‌تر به اين پرونده رسيدگي و قاتل را در ملاعام قصاص كنند. اين قتل يك جنايت بسيار فجيع بود.

برادر مقتول به دو سوال آخر «اعتماد» نيز پاسخ مي‌دهد.

آيا شما با قاتل مواجهه حضوري داشته‌ايد؟

روزي كه بازسازي صحنه جرم بود ماموران با ما تماس گرفتند و گفتند بازسازي صحنه جرم است، ولي بهتر است شما به محل جرم مراجعه نكنيد چون امكان دارد با قاتل درگير شويد. به همين خاطر يكي از اقوام ما با ماموران به صحنه جرم رفت و آنجا اعترافات قاتل را شنيد.

بعد از اين جنايت، شخص يا اشخاصي از خانواده قاتل براي گذشت از قصاص به شما مراجعه كرده‌اند؟

پدر قاتل فوت كرده است. برادران قاتل هم به خانه ما نيامده‌اند، اما چند نفر از اقوام قاتل به ديدن ما آمده و گفته‌اند كه اين فرد اقدام وحشتناكي انجام داده و ما هم مشكلي با قصاص قاتل نداريم. 

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون