• ۱۴۰۳ شنبه ۲۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5955 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۲۲ دي

«آرمان سوراني»، متخصص مغز و اعصاب در گفت‌وگو با «اعتماد» از افزايش بي‌رويه پذيرش دانشجويان پزشكي مي‌گويد

30 هزار دانشجوي پزشكي

در سال1404 يعني 15 برابر ظرفيت، يعني فاجعه

نسرين نيكنام

خاطرتان هست كه در دهه‌هاي 60 و 70 چقدر تب پذيرش در رشته‌هاي پزشكي داغ بود، هر چند كه قبول شدن در رشته‌هاي پزشكي همچنان پر افتخار است و كسي هم منكر آن نيست، اما اين واژه دهان پركن دكتر شدن حتي در دهه‌ها و سال‌هاي اخير به‌رغم كم شدن تعداد دانشجويان همچنان مورد توجه بود ولي جالب است بدانيد كه ماجرا به همين جا ختم نمي‌شود و اين روند از همان زمان تا به امروز با سرعت زياد در حال حركت است تا جايي كه طبق آمار ميزان فارغ‌التحصيلان رشته‌هاي پزشكي بين سال‌هاي 80 تا 90 حدود 60 هزار نفر بوده و اين عدد فقط براي سال 1403 و 1404، 30 هزار نفر است. اين‌طور كه آرمان سوراني، متخصص و جراح مغز و اعصاب در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد: با اينكه مي‌گويند ما در همه بخش‌ها كمبود دكتر داريم، اما واقعيت اين نيست؛ ما همواره در سنوات گذشته شاهد افزايش پذيرش رشته‌هاي پزشكي، دندانپزشكي و داروسازي مثل تمام رشته‌هاي ديگر بوديم. اين نياز هم هميشه متناسب با شرايط علمي و وضعيت درماني كشور و طبق نياز وزارت بهداشت و سازمان سنجش به شوراي عالي انقلاب اعلام مي‌شد؛ اما ماجرا اين‌طور نيست و متاسفانه در سه سال گذشته به علت كارشناسي‌هاي غيردقيق و بعضا شايد غرض‌ورزانه كه در بدنه وزارت بهداشت و به ويژه در دولت قبلي بود بين سال‌هاي 1400 تا 1403 با 20 درصد افزايش پذيرش دانشجو در رشته‌هاي دندانپزشكي، داروسازي و ساير رشته‌هاي پزشكي مواجه بوديم و اين خيلي بيشتر از ظرفيت و خارج از توان زيرساخت‌هاي كشور است.

اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد.

 

ماجراي اطلاعات اشتباهي كه از سوي وزارت بهداشت دولت سيزدهم به شوراي عالي انقلاب فرهنگي و سازمان سنجش مبني بر كمبود دانشجوي پزشكي داده بودند، چيست؟

بين سال‌هاي 1400 تا 1403 ما افزايش 20 درصدي در جذب دانشجوي پزشكي داشتيم در حالي كه با توجه به كمبود زيرساخت و از همه مهم‌تر استادان حاذق و برجسته در همه رشته‌هاي پزشكي اين كار اشتباه بود، البته دليل اين اشتباه هم اطلاعاتي بود كه به سازمان سنجش و بعد از آن به شوراي عالي انقلاب داده شد. يك نياز القايي و كاذب كمبود پزشك را در بدنه درمانگر ايجاد و همين موضوع شوراي عالي انقلاب را مجبور كرد كه مصوبه افزايش 20درصدي پذيرش دندانپزشكي، داروسازي و بالاخص رشته‌هاي پزشكي را تصويب كند. اين رويه متاسفانه منجر به بروز ناهنجاري‌هايي شد و با اطلاع‌رساني فعالان صنفي، استادان دانشگاه، هيات علمي‌ها و سازمان نظام پزشكي پاي اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي به ماجرا باز شد و مسوولان شوراي عالي انقلاب فرهنگي ماجرا را پيگيري كردند و در نهايت مشخص شد كه به‌رغم وعده و وعيدها و صحبت‌هاي گفته شده توسط كارشناسان وزارت بهداشت و شخص بهرام عين‌اللهي، وزير بهداشت دولت سيزدهم، اين افزايش‌ها بعضا شرايط اسفباري را در روند آموزش دانشجويان رشته‌هاي پزشكي ايجاد كرده است.

زماني تصميم‌هاي ناكارآمد مسوولان دولت سيزدهم عيان‌تر شد كه عبدالحسين خسروپناه، دبير شوراي عالي انقلاب فرهنگي در يك مصاحبه تلويزيوني به كارهاي كارشناسي شده اشاره كرده و گفته بود: «شرايط و زيرساخت‌ها فراهم نيست و امكان آموزش وجود ندارد. مصوبه كنوني متوقف مي‌شود و مسوولان وزارت بهداشت فعلي نيز موافق اين قضيه هستند. سازمان نظام پزشكي هم به عنوان متولي امور پزشكان در كنار بقيه قرار گرفتند و فعلا مصوبه افزايش ظرفيت متوقف شده و نكته مهم اينكه ظرفيت آموزش پزشكي به حدي رسيده كه متاسفانه نه تنها افرادي كه در حال آموزش هستند را متاثر مي‌كند، بلكه طي سال‌هاي آينده نيز موجب تشديد روند اختلال آموزش خواهد شد.»

يعني اين مشكل جذب بيشتر در دولت قبل اتفاق افتاده و در دوره‌هاي قبل شرايط خوب بود؟

خير، طبق آمار و مستندات سازمان نظام پزشكي بين سال‌هاي 1380 تا 1390 حدودا 60 هزار نفر در سه رشته پزشكي، دندانپزشكي و داروسازي فارغ‌التحصيل شدند. يعني در اين 10 سال به ازاي هر سال 6 هزار نفر فارغ‌التحصيل شدند. در آن سال‌ها جمعيت آنقدر زياد نبود كه ما نياز و تا اين حد افزايش فارغ‌التحصيل پزشكي داشته باشيم. با توجه به آمار و مستندات سازمان نظام پزشكي اين افراد احراز شدند و كد نظام پزشكي دريافت كردند، از طرفي ما در سال‌هاي 1402 و 1403 حدودا 20 هزار نفر عضو جديد در سازمان‌هاي نظام پزشكي در مقطع دكترا داشتيم. يعني پزشكي، دندانسازي، داروسازي مخصوصا PHD پزشكي به پيچيدگي رشته‌هاي ديگر نيست. اين 20 هزار نفر يعني يك‌سوم آن 10 سال. مقايسه كنيد طي 10 سال ما 60 هزار نفر در سال 80 تا 90 داشتيم، اما در دو سال اخير به استثناي امسال كه هنوز آمارش به دست نيامده، 20هزار نفر بود يعني سالانه 10هزار نفر كه اين تقريبا 2 برابر افزايش داشته و از آمار واقعي به ‌شدت خارج شده و افزايش پيدا كرده است.

آيا آمار دقيق‌تري داريد كه نشان دهد ميزان جذب در همين سه سالي كه اشاره مي‌كنيد، چقدر است؟

در سال 1400 حدود 8 هزار نفر و در سال 1401 حدود 9600 نفر و در سال 1402 دو هزار نفر به اين رقم اضافه و عدد به 12هزار نفر رسيد. اين رقم در سال 1403 و 1404 بين 29 تا 30 هزار خواهد رسيد، يعني نصف كل پذيرش سال‌هاي 80 تا 90 و اين عدد وحشتناك است. اين پيك ورودي در حالي وارد دانشگاه مي‌شود كه نه‌تنها زيرساخت‌هاي ما تقويت نشده، بلكه استادان به علل مختلف در 15 -10 سال اخير از كادر درماني و آموزشي دانشكده‌هاي علوم پزشكي ما خارج شده‌اند.

از طرفي هر چند عدد دقيقي وجود ندارد، اما در رشته‌هاي تخصصي از حدود 5 استاد تمام كه بازنشست شدند، شايد يك نفر يا دو نفر جايگزين شدند كه همسنگ همان استاد باشند در واقع ظرفيت آموزشي ما در دهه اخير يك‌چهارم يا يك‌پنجم شده است. از طرفي ما ديگر استاد مثل نسل طلايي گذشته كه 30-20 سال طبابت داشتند را نداريم و دليل آن هم سياست‌هاي اشتباه دهه‌هاي اخير است.

تصميم‌گيران حوزه بهداشت و درمان از يك طرف ظرفيت جذب دانشجو را آنقدر بالا بردند تا جايي‌كه نسبت به 15 سال اخير سه برابر شده از طرف ديگر كيفيت آموزشي، توان آموزشي استادان، محيط آموزشي، امكانات بيمارستان‌ها، تخت‌ها و بيماران آموزشي را به يك‌چهارم تا يك‌پنجم رساندند. بيمارستان‌هاي خصوصي هم كه به صورت خيلي قوي فعال و حجم زيادي از بيماران به مراكز خصوصي شيفت داده شدند و از همه مهم‌تر بودجه‌هاي آموزشي اكثرا تخصيص نيافته يا در محل‌هاي غيرآموزشي مصرف شده است.

با توجه به همه نكاتي كه گفتيد ظرفيت منطقي پذيرش دانشجوي پزشكي در كشور چقدر است؟

ما توان 2 هزار نفر پذيرش يا حداكثر 2500 نفر را داريم، اما آمار را به 16 هزار نفر و 13هزار نفر رساندند؛ كيفيت آموزش هم عملا يك‌پنجم و يك‌هشتم شده و شما به جاي اينكه 2 هزار نفر را متناسب با ظرفيت واقعي آموزشي و اجرايي پذيرش كنيد، 16هزار نفر را پذيرش كرديد. اين وسط يك آسيب ديگر هم ايجاد مي‌شود، فردي كه قبلا با استعداد بوده، خودش درس خوانده و درصدهاي خوبي در رشته‌هاي زيست‌شناسي، شيمي، رياضيات و فيزيك كه لازمه رشته‌هاي پزشكي از جمله دندانپزشكي، داروسازي و زمين‌شناسي يا پزشكي است را كسب كرده، وقتي در محيطي كه با 8 برابر ظرفيت راندمان واقعي بايد اداره شود، قاطي گذاشتيد و آن كسي هم كه مي‌توانسته آموزش كافي بگيرد عملا از آموزش محروم مي‌شود.

قطعا شما تصاوير متعددي را طي چند سال اخير مي‌بينيد كه حدود 40-30 دانشجوي پزشكي بالاي سر بالين بيمار هستند. شما خودتان را جاي يك بيمار بگذاريد. يك بيمار را حداكثر دو نفر مي‌توانند معاينه كنند كه احترام و اصل كرامت انساني بيمار در كنار اصول درماني بيمار حفظ شود. آن هم در كيس‌هاي خيلي ساده و بدون عارضه كه بيمار شرايط پذيرش و آموزشي در محيط داشته باشد. از طرفي هم ديده شده دانشجويان اصلا بيماران بيسيك و ابتدايي را معاينه نكردند و فارغ‌التحصيل مي‌شوند تا جايي كه از درمان اصولي حتي اورژانسي عاجز هستند.

طبابت امر مهم و ريسك‌پذيري است، با كمترين درصد، ممكن است تشخيص بيماري شما تغيير كند. در كتب همواره بر استثنائات در امر پزشكي تاكيد شده و كوچك‌ترين مساله‌اي در معاينه باليني و دانش و شرح‌حال بيمار مي‌تواند تشخيص را تغيير دهد و جان بيمار را نجات دهد يا جان او را بگيرد و همه اين موارد مهم در افزايش ظرفيت‌ها از بين ر‌فته است.

يك موضوع مهمي كه بايد به آن اشاره شود، بحث هزينه‌هاي آموزشي است، آيا آماري از آن وجود دارد؟

طبق ارزيابي كه سال 1401 انجام شد براي تربيت پزشك عمومي، يك ميليارد تومان براي هر دانشجوي پزشكي هزينه مي‌شود. اين دانشجو بايد 300 واحد درسي كه بالاي 170 واحد عملي و 260 واحد تخصصي حداقل دارد را طي 7 سال دوره تحصيل طي كند. اين يك ميليارد هزينه آموزش، فقط روي كاغذ است و در واقع هزينه‌ها براي آموزش بسيار بالاتر خواهد بود و دانشجو نيازمند زيرساخت، بيمارستان، درمانگاه، بيمار آموزشي، استاد، يونيت، تجهيزات، آزمايشگاه، سالن آناتومي، جراحي، ميكروب‌شناسي، بيوشيمي، تامين خوابگاه، تغذيه، امور رفاهي و همه اين موارد است و اين هزينه‌ها بسيار سرسام‌آور است. در كشورهاي پيشرفته مدت آموزش پزشكي‌شان بسيار كوتاه‌تر از كشور ماست و دانشجويان خيلي حمايت مي‌شوند. اما در كشور ما اين حمايت‌ها كمتر و دوره تحصيل هم طولاني‌تر است. به صورت ميانگين ما نياز به 100 استاد دانشگاه براي فارغ‌التحصيلي يك دانشجوي پزشكي داريم و با پوشش حداقل 500 هزار نفر، يك دانشگاه علوم پزشكي مي‌تواند دانشجوي پزشكي خوبي را با وجود تامين حداقل 100 استاد و حداقل زيرساخت‌هاي لازم تربيت كند. وقتي شما بحث هزينه‌هاي آموزشي را نسبت به سرانه پزشك به جمعيت مقايسه مي‌كنيد، مي‌بينيد كشورهاي نزديك ما مثل كشورهاي عربي يك GDP يا همان سرانه به دلاري كه براي امر بهداشت و درمان و آموزش تخصيص مي‌دهند شايد 6 برابر كشور ما باشد؛ مثلا حدود 23 هزار دلار هزينه سالانه يا GDP براي امر آموزش و درمان پزشكي تخصيص پيدا مي‌كند، در كشور ما اين رقم 4هزار دلار است. اما شاخص ما عملا تقريبا دوسوم شاخص آن كشور است. وقتي آمار بررسي مي‌شود، مي‌بينيم كه ما نه تنها كمبود نيروي پزشكي در امر عمومي و تخصص در رشته‌هاي دندانپزشكي، داروسازي و پزشكي نداريم، بلكه زياد هم داريم. ما حدود 65 هزار پزشك عمومي، 50 هزار متخصص و فوق و 15 هزار رزيدنت در هر سال داريم. كل پروانه‌هايي كه به صورت فعال در سطح شهر در كل كشور داريم حدود 100هزار تاست و حدود 60هزار نفر هم بدون پروانه مشغول هستند و در نتيجه حدود 160 هزار تا 180 هزار نفر بدنه درمان داريم. از طرفي آمار اشتغال نشان مي‌دهد كه 40 درصد اين پزشكان به امر طبابت مشغول هستند و 60درصدشان از امر طبابت خارج شدند. علت چه بوده؟ علل مختلف، مسائل مالي و اجتماعي و بعضا سياست‌هاي نادرست كشور نسبت به مسائل كلان سلامت. وقتي پزشك اهميت اجتماعي، اقتصادي و آينده كاري خودش را مبهم بداند قطعا از طبابت خارج مي‌شود. اين فرد، فرد باهوشي است و جزو درصدهاي زير يك درصد كنكور است كه هيچ‌گاه باخت نمي‌دهد و كارش را تغيير مي‌دهد.اين آمار، مستند است و شما در سازمان نظام پزشكي مي‌توانيد اين اعداد را به راحتي به دست بياوريد يا از نهادهاي مختلف وزارت بهداشت قابل استحصال است.

ما نياز به 80 هزار درمانگر داريم و اين 80 هزار نفر را به صورت فعال در كشور داريم. از طرفي هم 80 هزار پزشك ديگر به صورت غيرفعال در كشور هستند پس نه تنها كمبود نداريم، بلكه يك پتانسيل 50درصدي از نيروهاي خفته‌اي كه از بازار و سيستم درمان خارج شدند را هم داريم و مي‌توانيم با سياست مناسب آن را احيا كنيم. براي همين مي‌گوييم ما كمبود پزشك در كشور نداريم؛ كمبود توزيع داريم و نيرويي هم كه تربيت كرديم حاضر نيست براي‌مان خدمت‌رساني كند.

يعني مي‌توان گفت كه ما با بحران روبه‌روييم؟

ببينيد؛ يك‌بار ديگر مي‌گويم ما توان پرورش 2هزار نفر دانشجوي پزشكي را در سال در بهترين حالت خواهيم داشت. يعني پزشكي كه وقتي وارد جامعه مي‌شود واقعا دكتر حاذقي باشد و مردم از او راضي باشند، در حال حاضر عددي كه ما براي پذيرش امسال و سال‌هاي بعد داريم حدود 17-16 هزار خواهد بود. يعني 8 برابر ظرفيت واقعي‌مان. با اينكه شوراي عالي انقلاب فرهنگي افزايش پذيرش ظرفيت دانشجو را متوقف كرده، اما عدد پايه هم عدد بسيار سرسام‌آوري است به‌طوري كه امسال به اندازه يك دهه پزشك، داروساز و دندانپزشك تربيت كرديم كه اين عدد نه تنها وظيفه سختي بر جامعه تحميل مي‌كند، بلكه كيفيت آموزشي را به صفر رسانده و افرادي هم كه با استعداد هستند را به خاطر هجمه تعداد زيادي از دانشجو در محيط آموزشي و درماني فراري مي‌دهد و ايزوله مي‌كند و باعث عدم تربيت مناسب‌شان مي‌شود، در واقع افراد با استعداد در آموزش از بين مي‌روند.

با تمام نكاتي كه گفته شد شايد براي‌تان اين سوال پيش بيايد كه اين حجم از دانشجو چه مشكلاتي را ايجاد مي‌كند؟ بايد اين‌طور گفت كه باعث رقابت‌هاي عجيب و غريب و پيدايش شبه‌علم و شبه‌طب در بين فارغ‌التحصيلان مي‌شود؛ شبه‌علم، شبه‌طبابت و رفتارهاي رقابتي خارج از عرف بعضا در فضاي مجازي شاهد آن هستيم قطعا در 3 تا 5 سال آينده بسيار عجيب‌تر خواهد شد.

رقابت نابرابر و عدم آموزش كافي افراد فارغ‌التحصيلي كه طي 3 تا 5 سال آينده فارغ‌التحصيل خواهند شد منجر به افزايش مرگ و مير در بين بيماران و مردم خواهد شد. در حال حاضر در مباحث بسيار سخت و critical پزشكي‌مان مرگ و مير بسيار كمي داريم و پزشكان ايراني از گذشته تا به الان در سطح دنيا زبانزدند و همسنگ پزشكان تحصيلكرده غرب در كشورهاي غربي و امريكا در حال طبابت و رقابت هستند، اما اين سياست منجر به از بين رفتن برندينگ و وجهه درخشان و زيباي پزشكي كشورمان كه حاصل 40-30 سال طبابت اساتيد و آموزش بوده، خواهد شد. پس از افزايش شديد مرگ و مير در بيماران نارضايتي اجتماعي به ‌شدت افزايش پيدا خواهد كرد. اگر در حال حاضر از 4 پزشك، يك نفر واقعا طبابت خوبي را ارايه مي‌دهد اين عدد يك به 40 يا حتي يك به 100 خواهد رسيد، چون عملا با اين حجم خروجي خوبي نخواهيد داشت. يعني اين‌طور نيست كه بگوييد قبلا 100 نفر خروجي خوب داشتيم الان 1000 نفر خروجي خوب خواهيم داشت. با افزايش تعداد دانشجو شما آموزش را هم از ديگران دريغ مي‌كنيد.

چه بايد كرد؟

ظرفيت آموزش پزشكي بايد به عدد 2 تا 3 هزار نفر كاهش پيدا كند، زيرا ما 50 درصد ظرفيت خفته در جامعه و به اندازه 20 سال آينده كشورمان متناسب با رشد جمعيت كشوري‌مان و شاخص سرانه GDP پزشك - دانشجو داريم. اضافه گرفتن آنها منجر به اضافه درمانگري، رقابت، شبه علم، افزايش مرگ و مير و عدم وجود پزشك حاذق طي 3 تا 5 سال آينده خواهد شد.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون