پوپولیسم یا واقعگرایی
حسین مسعودنیا
در جریان تبلیغات انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری و پس از اتمام آن طی دو مرحله که منتهی به پیروزی آقای دکتر مسعود پزشکیان گردید نامبرده در جریان تبلیغات انتخاباتی و پس از پیروزی تاکید زیادی بر موضوع همبستگی و اجماع داخلی برای غلبه بر مشکلات داشته است. تاکید ريیسجمهوری منتخب بر اجماع و همبستگی سبب گردیده تا این مهم تبدیل به یکی از مولفههای اصلی گفتمان سیاسی دولت وی تبدیل گردد. پزشکیان اگرچه از نظر پایگاه سیاسی به اردوگاه اصلاحطلبان تعلق دارد اما تاکید وی بر واژههایی چون عدالت و همبستگی سبب گردیده تا ازسوی برخی رسانهها و کنشگران سیاسی متهم به فاصلهگیری از پایگاه اصلی سیاسی خود و اتخاذ نوعی رویکرد پوپولیستی گردد. از نظر لغوی همبستگی به معنای تعلق خاطر افراد یک جامعه به ارزشها و باورهای مشترک میباشد. نکته اساسی در این وضعیت شکلگیری این تعلقخاطر در میان افراد یک جامعه همراه با وجود نوعی احساس و روح عاطفی است، چراکه آنچه مهم است شکلگیری اجماع تعمیمیافته و واقعی در جامعه و نه یک اجماع کاذب است، زیرا در اجماع کاذب به ظاهر همبستگی وجود دارد اما در بزنگاههای تاریخی این اجماع رنگ میبازد و تنها شکلگیری وفاق واقعی همراه با روح و احساس عاطفی است که نیاز جوامع در جهان کنونی یعنی عصر جهانی شدن است؛ وضعیتی که برای جوامع چندفرهنگی مانند ایران در شرایط کنونی اهمیتی خاص دارد.
اما از نظر سیاسی اجماع و وفاق از دو منظر دیگر یا به تعبیر دقیقتر در دو سطح دیگر نیز دارای اهمیت برای یک جامعه است؛ یکی از منظر وجود اجماع میان نخبگان سیاسی حاکمیتی برای سیاستگذاری و تصمیمگیری و دوم اجماع میان مردم و دولت یا به معنای دقیقتر میان مردم و حاکمیت که به معنای پیروی و اطاعت مردم از فرامین و تصمیمات دولت میباشد. به نظر میرسد ريیسجمهور منتخب اگرچه همبستگی ملی به معنای احساس همدلی میان همه ایرانیان را مورد توجه قرار داده و برای وی حائزاهمیت است و به همین دلیل نیز شعار برای همه ایران را انتخاب کرده است، اما در مرحله کنونی از نظر وی برای خروج از بسیاری از تنگناها و غلبه بر مشکلات اقتصادی و سیاسی دو موضوع دیگر اهمیت اساسی دارد: یکی اجماع میان نخبگان سیاسی حاکمیتی و دوم تقویت همبستگی میان حاکمیت و مردم برای اطاعت و پیروی مردم از فرامین دولتی. درخصوص اجماع میان نخبگان سیاسی حاکمیتی ريیسجمهور منتخب به خوبی از این مهم آگاهی یافته است که مشکل اصلی در جامعه ایران حاکم بودن سیاست حذفی بر روابط میان نخبگان سیاسی حاکم میباشد، چراکه اکنون با مشخص شدن مرزها و جناحبندیهای سیاسی، واقعیت حاکم بر تصمیمگیریهای سیاسی در ایران براساس بازی با حاصل جمع صفر ازسوی کارگزاران نظام است. تأمل در کنشگری جناحهای سیاسی در چند دهه اخیر در ایران و تأمل در کارزار رقابتهای انتخاباتی به خصوص ریاستجمهوری بیانگر این مهم است که هر جناح سیاسی خود را حق و جناح رقیب را باطل میداند. این مهم سبب گردیده تا نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نتوانند در مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مهمتر از همه سیاست خارجی به اجماع برسند؛ شاید مصداق عینی این مهم عدم اتفاقنظر درخصوص موضوع برجام و افایتیاف باشد. اکنون ريیسجمهور منتخب با فهم درست از پیچیدگیهای ساختار قدرت سیاسی در ایران و نقش نهادهای مختلف در سیاستگذاری با نوعی رویکرد مردمگرایانه درصدد است تا با کاهش تنشهای سیاسی و کمرنگ کردن سیاست حذفی حاکم در میان جناحهای سیاسی راهی برای برونرفت از مشکلات به ویژه در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد پیدا کند اگرچه این رفتار نامبرده سبب گردیده است تا برخی او را نماد پوپولیسم جناح اصلاحطلب تلقی کنند اما واقعیت این است که نامبرده برای نیل به هدف خود یعنی لغو تحریمها و بهبود وضع معیشتی مردم راهی جز اتخاذ این سیاست ندارد، چراکه اجماع میان نخبگان سیاسی نه به معنای عدول از آرمانهای خود و قبول یکدستی حاکمیت بلکه به معنای کاهش تنشهای موجود میان جناحها و گروههای سیاسی به حداقل و فراهمسازی بستر برای نیل به اتخاذ تصمیمات سخت از طریق تعامل با دیگر جناحهاست، لذا باتوجه به چنین پیشینهای رفتار سیاسی ريیسجمهور منتخب پس از پیروزی در انتخابات قابل درک و حتی قابل تحسین است. اما هدف اصلی دوم دولت منتخب کاستن از شکاف میان حاکمیت و مردم است. از نگاه وی و همفکرانش مهمترین نماد این آسیب کاهش اعتماد سیاسی و به تبع از آن کاهش سرمایه اجتماعی است که به وضوح آثار خود را در سالهای اخیر در کاهش مشارکت انتخاباتی از مجلس یازدهم به بعد و مهمتر از همه انجام برخی کنشگریهای غیرمتعارف نشان داده است؛ فرآیندی که به نظر میرسد دلایل مختلفی ازجمله وخامت اوضاع اقتصادی، شکلگیری نوعی شکاف نسلی و مهمتر از همه حاکم شدن فضای سیاستزدگی در کشور و به تبع از آن رواج ناامیدی در جامعه دلیل آن بوده است. آقای پزشکیان درصدد است تا با ایجاد فضای همکاری در سطح تصمیمگیری و همزمان با آن انجام اقداماتی برای بهبود وضع اقتصادی همراه با اتخاذ نوعی سیاستهای همگرایانه و خیرخواهانه در حوزه فرهنگ و اجتماع زمینه احیای اعتماد سیاسی و سرمایه اجتماعی را فراهم کند، چراکه تنها در این صورت است که امکان همدلی میان مردم و دولت یا به تعبیر دقیقتر میان مردم و حاکمیت شکل میگیرد و در چنین صورتی مردم از تصمیمات دولت تبعیت و از وی حمایت میکنند. بنابراین شاید بتوان ادعا کرد که در صورت موفقیت دولت در نیل به این دو هدف یعنی ایجاد فضای همکاری میان نخبگان سیاسی در تصمیمگیری و کاستن از رفتار حذفی همراه با اعاده اعتماد سیاسی میان مردم و حاکمیت سطح اصلی همبستگی یعنی ایجاد وفاق و همدلی میان مردم شکل میگیرد؛ موضوعی که تنها از طریق درک واقعیتهای جامعه ایرانی از منظر فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و تصمیمگیری برای اتخاذ هر سیاستی براساس این واقعیتها در عصر جهانی شدن امکانپذیر است؛ واقعیتهایی که ريیسجمهور منتخب به خوبی آن را درک و با تاکید بر اهمیت نقش گروههای بیصدا، اقوام قومی و اقلیتهای مذهبی همراه با تاکید بر تخصص و شایستهسالاری در انتصابات درصدد تحقق آن میباشد، بنابراین از نگاه نگارنده رفتار سیاسی ريیسجمهور منتخب پس از پیروزی در انتخابات نه یک رویکرد پوپولیستی بلکه ناشی از درک واقعیتهای حاکم بر سیاست در جامعه ایران برای نیل به هدف اصلی خود یعنی تحقق همبستگی و همدلی در جامعه برای غلبه بر مشکلات و احیای اعتماد سیاسی و مهمتر از همه سرمایه اجتماعی میباشد.