نگاهي گذرا به تاريخ تحزب در ايران قبل و بعد از انقلاب اسلامي نمايشگاهي از توفيقات مقطعي و ناكاميهاي دنبالهدار احزاب است. بررسي چرايي اين ماجراي تلخ تحقيقا از حوصله اين مقال فراتر است و بايد در جايگاهي شايسته به فراخور ارزش علمي و تاريخياش بررسي شود.
حزب اعتمادملي در برههاي از تاريخ انقلاب شكل گرفت كه سپهر سياسي و تشكيلاتي ايران دچار تلاطم و تغيير بود. اختلافنظرهاي گسترده در منظومه تعاملات اصلاحطلبانه در فرآيند انتخابات ۸۴ و نياز فراگيري كه به درانداختن طرحي نو در عرصه تحزب چهرهنمايي ميكرد، باعث شد تا حزب اعتمادملي با رويكرد ساماندهي به ناهنجاريهاي اين ساحت ظهور كند.
هنجارآفرينيها و ساختارسازيهاي حزبي توسط اعتمادملي آنقدر استحكام نيافته بود كه در انتخابات ۸۸ تحت تاثير التهابات و تشنجات هدفمند و سازماندهي شده مخالفان سياستورزي قاعدهمند واقع نشود. وقايع ۸۸ و حوادث پس از آن متاسفانه مدتي فعاليتهاي حزب را به محاق برد و حصر دبيركل مظلوم آن همراه با توقيف روزنامه اعتمادملي ميرفت كه تلاش مخالفان اين تشكيلات گسترده را به نتيجه برساند. اما هضم و حلم و چارهانديشيهاي نيروهاي اصيل و فكور اعتمادملي مانع از تحقق اين امر شد و حزب توانست ققنوسوار سر از خاكستر سردي و تشتت برآورده در آستانه انتخابات ۹۲ و تلاش و پويش روزآمد اصلاحطلبان مبني بر حضور موثر در امر تصميمسازي و انتخابگري، نيروهاي اعتمادملي نيز در سراسر كشور فعال شده و در ستادهاي كانديداهاي موثر و مورد وفاق به ايفاي نقش پرداختند.
رويكرد موثر و تشكيلاتي حزب در اين مرحله انگيزه بازسازي و فعاليت حزب در دوره جديد را بيش از پيش افزايش داد. به نحوي كه در مدتي كوتاه اكثر دفاتر حزبي در سراسر كشور به ساماندهي نيروهاي موجود و جذب اعضاي جديد پرداختند. حزب از اين مرحله به بعد به صورت جدي در مناسبات و تعاملات سياسي، ملي و منطقهاي وارد شد تا آنجا كه در چند انتخابات پس از آن مثل مجلس دهم و شوراهاي اسلامي پنجم در كنار ديگر همفكران و همتايان خويش در اردوگاه اصلاحات منشأ خدمات و نقشآفرينيهاي ماندگاري شد. حضور نمايندگان حزب اعتمادملي در مجلس شوراي اسلامي، شوراهاي شهر تهران و مراكز استانهاي كشور و نيز انتخاب شهردار پاكدست و تواناي تهران از ميان مجموعه شوراي مركزي حزب تماما حكايت از حضور معنادار و موثر اين حزب در منظومه سياسي و حزبي ايران دارد. در اين مسير البته توفيقات حاصله با مشكلات و مصايب متنوعي نيز همراه بود كه برخي از آنها بيروني و بعضي متاسفانه درون خانوادگي بودند. مشكلات و اختلافاتي كه اگر تدبير دبيركل محصور و شجاع حزب نبود، چهبسا احتمالا به متلاشي شدن حزب اعتمادملي منجر ميشد.
همچنان كه گفته شد اين مرحله از عمر اعتمادملي با تدبير دبيركل و اعضاي فهيم و فكور شوراي مركزي و ديگر اعضا و هواداران حزب و به لطف خداوند با پشت سر گذاشتن دو كنگره در فاصلهاي كوتاه روند تغيير و تحولات قانوني را طي كرد و اينك اعضاي شوراي مركزي حزب انتخاب شدهاند. شورايي كه نام كروبي بر تارك آن ميدرخشد و در اولين جلسه شورا تمامي اعضا به دبيركلي مجدد «مهدي كروبي» راي دادند.
اين شورا كه امروز اولين جلسهاش را در دفتر مركزي حزب برگزار كرد با رويكرد چابكسازي و جوانگرايي و نيز استفاده مناسب از ظرفيت زنان و اقوام و مذاهب تشكيل شد و به لطف حق چهرههاي درخشاني از تمامي جوامع هدف در آن حضور دارند.
جلسه امروز البته پس از انتخاب دبيركل محترم به اتفاق به انتخاب قائممقام- الياس حضرتي- سخنگو (اسماعيل گراميمقدم) و روساي دفاتر پنجگانه حزب نيز پرداخت و آقايان:
دكتر سيدرضا نوروززاده به عنوان رييس دفتر اقتصادي
دكتر سيدرحيم ابوالحسني به عنوان رييس دفتر سياسي
دكتر رئوف قادري به عنوان رييس دفتر اجتماعي
دكتر نصيري قيداري به عنوان رييس دفتر فرهنگي
و دكتر محمد جليليان به عنوان رييس دفتر حقوقي برگزيده شدند.
بديهي است درخشش حزب و دبيركل محترمش در عرصههاي مختلف ميتواند موضعگيريهاي متفاوتي را در پي داشته باشد از جمله مواضع ناپخته و نسنجيده دبيركل حزب موتلفه اسلامي يا سخنان قابل تأمل يكي از روحانيون وابسته به جامعه روحانيت مبارز تهران كه اگر براي ايشان مايه فخر و مباهات نباشد كه نيست براي تشكل متبوع ايشان اسباب وهن و شرمندگي امروز و فرداي تاريخ روحانيت شيعه ميگردد. شوراي مركزي حزب اعتمادملي با عزم راسخ بر آن است كه كمافيالسابق در مسير تحقق آرمانهاي انقلاب اسلامي و تفكر و انديشه امام راحل گام بردارد و براي دستيابي به آن اهداف و آرمانهايي در بستر قانون و عمل شفاف سياسي، حامي حقوق سياسي و اجتماعي ملت ايران باشد.
به اميد حق- شوراي مركزي حزب اعتمادملي