• ۱۴۰۳ جمعه ۲۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3140 -
  • ۱۳۹۳ يکشنبه ۷ دي

آيا انقلاب تونس ربوده شد؟


اتفاقات تونس براي هر كسي كه جريان بهار عربي را پيگيري مي‌كرد جالب و درس‌آموز است. وقتي كه بهار عربي از تونس آغاز شد، افراد زيادي در جهان عرب و ساير كشور خوشحال شدند كه اين منطقه نيز وارد مرحله‌يي از تحولات شده كه بالاخره استبداد و حكومت‌هاي بسته‌يي كه از طريق نظاميان اداره مي‌شود به پايان عمر خود رسيده‌اند. ولي اين خوش‌بيني چندان نپاييد، چرا كه اين كشورها با بحران مواجه شدند. بدتر از همه وضع سوريه و ليبي بود. اوضاع مصر و يمن هم بر نااميدي افزود. تنها شعله‌يي كه اندكي سو داشت و چشم‌انداز اميد را همچنان زنده نگه مي‌داشت تونس بود. تا اينكه دو انتخابات مجلس و رياست‌جمهوري با فاصله كوتاهي در سه ماه گذشته برگزار شد و نتيجه آن شكست دو جناح اصلي جنبش تونس يعني نيروي اسلام‌گرا و سكولار حاضر در انتخابات به دست يكي از فعالان سياسي قديمي شد كه در رژيم بورقيبه و بن‌علي نيز حضور داشته است و در نهايت اين تصور پيش آمد كه انقلاب تونس نيز ربوده شد. احتمالا گزاره‌هاي مشهور ديگري از جمله اينكه مي‌گويند انقلاب فرزندان خود را مي‌خورد نيز براي اين وضعيت قابليت كاربرد داشته است و به همين دليل برخي از ارزيابي‌ها از بهار عربي تغيير كرده و نااميدي نيز به ويژه ميان جوانان عرب پديده‌يي شايع شده است. پرسش مهم اين است كه آيا مي‌توان گفت انقلاب تونس شكست خورده است؟ اگرچه پاسخ قطعي دادن به اين پرسش نيازمند زمان است ولي آنچه الان مي‌توان گفت اين است كه «نه لزوما»، بلكه برعكس شايد بتوان گفت بهترين موفقيت را داشته است. چرا؟ هميشه در ارزيابي يك جنبش اجتماعي يا انقلاب بايد ميان دو هدف ثبوتي يا اثباتي اين مساله تمايز گذاشت و آنها را به يكديگر تقليل نداد. بهتر است براي سادگي و فهم بهتر، از دو اصطلاح مضمون و شيوه نام ببريم و باز هم براي درك دقيق‌تر از انقلاب خودمان استفاده كرده و


تفاوت اين دو هدف را درباره انقلاب ايران توضيح دهيم. انقلاب اسلامي دو هدف روشي و مضموني داشت كه وجه مضموني آن فرع بر وجه روشي‌اش بود. انقلاب در اصل عليه استبداد بود. عليه ناديده گرفتن نقش و حق حاكميت مردم بود. عليه نبودن انتخابات آزاد بود. عليه سانسور و فقدان آزادي بيان و احزاب و... بود. انقلابيون هركدام گرايش‌هايي حتي متضاد داشتند، اعم از مذهبي (با انواع گرايش)، ملي‌گرا، چپ غيرمذهبي و... ولي اين افكار متعارض در ذيل مبارزه براي رسيدن به شيوه سياسي بي‌طرف و مورد قبول مبارزه مي‌كردند. مشكل فقدان شيوه‌هاي دموكراتيك در گردش قدرت سياسي بود. طبيعي است پس از اين  مرحله هر كس بايد سعي كند براساس اين قواعد و روش مشترك سياسي، ارزش‌ها و ايده‌هاي خود را پيش ببرد. ولي اگر قرار باشد كه يك گروه جانشين گروه حاكم قبلي شود، حتي اگر ارزش‌هاي آن دو گروه متفاوت باشد ولي همچنان از شيوه‌هاي قبلي مثل استبدادورزي و عدم مشاركت سود جويد، اين را نمي‌توان انقلاب ناميد. اين جابه‌جايي قدرت است، بدون تغييرات انقلابي. از اين منظر اگر نگاه كنيم، هرگونه تغييراتي كه براساس رقابت دموكراتيك و مبتني بر صندوق راي باشد، فارغ از اينكه چه نتيجه‌يي از آن بيرون آيد، تداوم و موفقيت انقلاب را نشان مي‌دهد و تا وقتي كه اين سازوكار رقابت منصفانه و مسالمت‌آميز برقرار باشد به معناي آن است كه انقلاب به هدف خود رسيده است و اگر نيروهاي مذهبي يا سكولاري كه در انتخابات شكست خوردند توانستند خود را بازسازي كنند، مجددا به جايگاه قدرت بازخواهند گشت. جنبش مردمي تونس وقتي شكست خواهد خورد كه رقابت دموكراتيك و منصفانه و آزاد از آنجا رخت بربندد. چه به دست رييس‌جمهور جديد (السبسي) و چه به دست رييس‌جمهور قبلي (المرزوقي) و چه به دست نيروهاي اسلام‌گرا (النهضه). اشتباهي كه ژنرال‌هاي مصري مرتكب شدند اين بود كه خواست خود را (حتي اگر اكثريت داشتند) با دور زدن اصل رقابت منصفانه به كرسي نشاندند. كاري كه در تونس نشد. وقتي كه رهبري اسلام‌گراها به سرعت رييس‌جمهور جديد را به رسميت شناخته و از آن حمايت مي‌كند و حتي سكولارهاي مخالف را هم به تبعيت وامي‌دارد، نشان مي‌دهد كه پايه‌هاي رقابت تاحدي قوي شده است. نكته مهم اين است كه حتي اگر رييس‌جمهور جديد (السبسي) از مقامات اصلي رژيم قبل از انقلاب بوده باشد، باز هم به معناي شكست انقلاب نيست. تغييرات انقلابي را نبايد به تغييرات افراد محدود كرد. همچنان كه آمدن افراد جديد و مخالف رژيم گذشته نيز به معناي پيروزي انقلاب نبايد تلقي شود، آمدن افراد زمان بن‌علي هم شكست انقلاب نيست. زيرا چگونه آمدن مهم است. كسي كه براساس راي مردم و رقابت مي‌آيد، حتي اگر بن‌علي هم بود، فرق مي‌كند با كسي كه براساس زور اسلحه و كودتا بيايد. انقلاب واقعي به معناي تغيير روش‌هاي به قدرت رسيدن و مبتني شدن آن بر رقابت دموكراتيك است. عملكرد هر فردي كه از طريق اين شيوه‌ها به قدرت برسد با عملكرد فردي كه از طريق كودتا بر سر كار‌آيد به‌طور كلي فرق مي‌كند، حتي اگر هر دو يك نفر باشند. در هر حال آينده نه چندان دور نشان خواهد داد كه موازنه قواي اجتماعي و سياسي در تونس به گونه‌يي هست كه بتواند ساختار دموكراتيك و مبتني بر رقابت آزاد و منصفانه را حفظ كند و انقلاب را تداوم دهد يا خير؟ ولي تا آن موقع به صرف پيروزي انتخاباتي نيروهاي فعال در رژيم قبل، نمي‌توان از شكست انقلاب يا جنبش سخن گفت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون