نيوشا مزيدآبادي- محمد بيات/ پيروز ارجمند، مديركل دفتر موسيقي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است. يادآوري اين گزاره به هر صاحب فني تاكيد ميكند كه دفتر موسيقي اين بخت را داشت كه طبق وعدههاي رييسجمهور، مديرش، مردي از اهالي موسيقي باشد، آهنگساز و موسيقيدان. طبعا سابقه و تخصص پيروز ارجمند شرط لازم مديريت اوست، اما آيا موسيقيدان بودن شرط كافي براي سكانداري موسيقي هم هست. كارنامه يك سال اخير ارجمند در دفتر موسيقي و سابقه او در مديريت حوزه هنري پاسخ درستي را به پرسش ما نميدهد. شايد قرار هم نيست كه به پاسخ درستي دست يابيم. به هر حال در گفتوگوي پيش رو براساس كارنامه يك ساله پيروز ارجمند در مديريت دفتر موسيقي به موانع و مشكلاتي پرداختهايم كه پيش از اين در اين حوزه وجود داشته و قرار بوده با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد فكري براي آنها شود. در اين گفتوگو سعي شده برخي ابهامات وابسته به دفتر موسيقي را مورد بررسي قرار دهيم و نقدهاي بيپاسخ را به پاسخ نزديك كنيم. تا شايد بدانيم كشتي موسيقي كشور با سكانداري پيروز ارجمند در اين درياي پر تلاطم به كدام ساحل امني رهسپار است. مديركل دفتر موسيقي مدعي است تحقق برنامههاي مديريتياش زمان ميخواهد و قصد دارد با همه موانع و مشكلات به صورت زيربنايي و استراتژيك مواجه شود. از اركستر سمفونيك تهران گرفته تا اركستر موسيقي ملي كه سالها در سكوت به سر ميبرند تا موسيقي تجربي و حتي رپ. موسيقي رپي كه به تعبير او ميتواند از زير زمين بيرون بيايد و...
مــن در حــوزه اتنوموزيكولــوژي در دانشگاه تحصيل كردم و هشت واحد موسيقي پاپ پاس كردم كه موسيقي رپ را هم شامل ميشود، بنابراين اگر خواننده رپي استانداردهاي موسيقي را رعايت كند حاضرم براي او آهنگ بسازم
موسيقي رپ هم به عنوان يك صداي اعتراضي- اجتماعي ميتواند فعاليت كند اما به شرطي كه توهينآميز نباشد. فرهنگ ايراني - اسلامي ما توهين به افراد را مورد نكوهش قرار ميدهد، پس اگر در هر نوع موسيقي، به شخص يا گروه اجتماعي خاصي توهين شود، ما در دفتر موسيقي به عنوان نهاد نظارتي و ارزشيابي به آن مجوز نخواهيم داد
در وهله اول بد نيست وظايف دفتر موسيقي را در قبال موسيقي كشور شرح دهيد و اينكه اين وظايف تا چه اندازه به دفتر موسيقي به عنوان يك نهاد دولتي اجازه ميدهد كه در برگزاري كنسرتهاي بينالمللي در ايران دخيل باشد؟
دفتر موسيقي به عنوان يك نهاد رسمي در زمينه موسيقي سه وظيفه اساسي دارد: حمايت، نظارت و ارزشيابي آثار موسيقي. در اين ميان برخي حوزهها مثل توليد و پژوهش به عنوان فعاليتهاي ثانوي ما تلقي ميشوند. در بحث حمايت كه يكي از مهمترين وظايف ما است وقتي قانون سر فصلي را تعريف ميكند اگر مسالهيي پيش آيد كه در شيوه رفتاري اين مجموعه منافاتي با آن نداشته باشد ما آن را كارشناسي ميكنيم و سپس حمايتهاي خاص آن را انجام ميدهيم. مثلا در حوزه موسيقي نواحي وقتي احساس كنيم ميراث موسيقايي ما در خطر است دولت هزينه مادي ميكند و دفتر موسيقي براساس موارد قانوني آن ميراث مورد تهديد را حفظ و حمايت ميكند. علاوه بر اين حمايتهاي مادي، حمايتهاي معنوي هم براساس سياستهاي دولت و نظام صورت ميگيرد و ما معمولا مسير راه و شيوه مديريتي خاصي را تعيين ميكنيم. اين مسير راه، ميتواند حمايت از برگزاري كنسرتها يا تسهيل در روند صدور مجوزها و... باشد. به هر حال ما به اقتضاي زمان و شرايط، نوع حمايتهايمان را تعيين ميكنيم. در مورد كنسرتهاي خارجي كه به آنها اشاره كرديد، از آنجا كه دفتر موسيقي هميشه نقش حمايتياش در زمينه صدور مجوزهاي اجرا بوده و رويكرد مشخصي در برگزاري كنسرتهاي خارجي نداشته، ما فكر كرديم بد نيست در اين مورد هم حمايتهاي خاص خودمان را براساس قانون داشته باشيم. سوابق هم نشان ميدهد تا زماني كه دفتر موسيقي از يك كنسرت خارجي حمايت نكرده، آن كنسرت برگزار نشده است. مثل اتفاقي كه درباره كنسرت «ريچارد كلايدرمن» افتاد يا مشابه آن كنسرت «كريس دي برگ». مسلم است كه تعاملات ما با دستگاههاي دولتي مثل وزارت امور خارجه، نهادها و سازمانهاي همعرض به گونهيي است كه ميتواند به تسهيل يك امر كمك كند.
اين حمايتها فقط در زمينه حمايتهاي معنوي بوده يا دفتر موسيقي و بالطبع دولت براي برگزاري كنسرتي مثل كنسرت «كيتارو» حمايتها مالي هم انجام داده است؟
خير، صددرصد معنوي بوده است. ما براي برگزاري اين كنسرت هيچ هزينهيي نكردهايم. اما شكي نيست وقتي يك هنرمند غير ايراني وارد كشور ميشود، پاي حيثيت و اعتبار ايراني ما در ميان است و بايد حافظ منافع مليمان باشيم. بنابراين خواهناخواه بايد سعي كنيم در برگزاري يك برنامه رسمي (كنسرت خارجي) دخالت كنيم و ضمانتهاي اجرايي لازم را از تهيهكننده بگيريم. علاوه بر اين ضمانتهاي اجرايي بايد بر روند برگزاري كنسرت و حتي تعهدات شركت برگزاركننده نسبت به نوازندگان ايراني، رهبر ايراني، سالن اجراي موسيقي و... نيز نظارت كنيم تا مشكلي پيش نيايد. اگر كنسرت «كيتارو» بدون دردسر و با كمترين تنش برگزار شد، به دليل حمايتهاي ما بود. دفتر موسيقي بخشهاي مختلفي دارد كه يكي از اين بخشها، بخش بينالملل است و بالطبع حمايت ما از برگزاري كنسرتهاي خارجي نيز جزو وظايف اين بخش به شمار ميرود. علاوه بر اين در متن حكم بنده تلاش در راستاي ديپلماسي فرهنگي مورد تاكيد قرار گرفته است لذا اگر ما به برگزاري يك كنسرت كمك ميكنيم در راستاي سياستهاي فرهنگي دولت عمل كردهايم. به عقيده من، اين عادت رفتاري كه امروزه در دفتر موسيقي شاهد آن هستيم جزو وظايف فراموش شدهيي است كه پيش از اين به آن توجهي نميشده. ضمن اينكه نبايد فراموش كنيم ما وظيفه داريم نيازها و مصارف فرهنگي مردم كشورمان را تامين كنيم. مگر در ايران فيلم خارجي يا تئاتر خارجي اجرا نميشود؟
شما به بحث نظارت بر اجراي اين كنسرت و تعهدات شركت برگزاركننده نسبت به نوازندههاي اركستر و... اشاره كرديد و گفتيد با نظارت دفتر موسيقي كنسرت «كيتارو» بدون دردسر و با كمترين تنش برگزار شد. اين در حالي است كه نوازندههاي اركستري كه «كيتارو» را در اين اجرا همراهي ميكردند، هنوز قسط آخر دستمزد خود را دريافت نكردهاند و تالار وزارت كشور هم به دليل تسويه نشدن اجاره سالن، بسياري از سازهاي اركستر را ضبط كرده است. فكر نميكنيد اين كنسرت چندان هم بيدردسر اجرا نشده است؟
چند وقت با مسوولان تالار وزارت كشور مذاكره كرديم و نامه مربوط به تحويل سازها از وزارت كشور را ارسال كرده و قرار است به زودي آنها را تحويل دفتر موسيقي دهند. در مورد نوازندگان هم چون تهيهكننده نتوانست با اسپانسر به توافق نهايي برسد، چندصد ميليون ضرر كرد و ما با توجه به شرايطش به او زمان داديم و ضمانتهاي لازم را گرفتيم تا به تعهداتش نسبت به نوازندگان عمل كند و امروز بخشي از مبلغ آخرين تعهدش را پرداخت كرد و مبلغ كمي از آن باقيمانده كه در اين هفته پرداخت خواهند كرد. در مجموع شايد تنها مسالهيي كه در كنسرت «كيتارو » مشكل ايجاد كرد، همين بود. ضمن اينكه ما در اين مدت مشكل اساسيمان با تالار وزارت كشور بود كه به شكل محاسبه نشدهيي، يك مرتبه قيمت اجاره سالن را بالا برد. البته خوشبختانه رسيدگي كرديم و با مذاكره به نتيجه خوبي رسيديم. من شايد تا به حال اين نكته را نگفتهام اما احساس ميكنم بعضي وقتها در مجموعه كارهاي اينچنيني بيش از آنكه همه به ما انرژي مثبت دهند و ياريمان كنند، در حال ايرادگيري و بهانه جويي هستند. اگر قرار باشد يك اعتبار بينالمللي كسب كنيم بايد همگي در تلاش باشيم. جالب است كه بعد از برگزاري كنسرت «كيتارو» من در نشريه «واشنگتن پست» و چند نشريه ديگر، تحليلها و تفسيرهايي ميخواندم مبني بر اينكه ضريب امنيت ايران بالا رفته است. اين نكته ميتواند يكي از ثمرات اين اتفاق فرهنگي باشد كه متاسفانه بعضي مغرضان تصوير نادرستي از امنيت ايران در جهان ايجاد كردهاند و اين اتفاق بخشي از آن تصوير نادرست را خنثي كند.
قرار است به زودي «ياني» هم در ايران اجرا داشته باشد. در اين بين متر و معيار دفتر موسيقي براي دعوت از گروههاي خارجي بر چه پايه و اساسي است؟ و بر چه اساسي از گروههاي خارجي دعوت ميكنيد؟
شركتها تقاضاهاي خود را به ما ارايه ميكنند و ما براساس بررسيهاي صورت گرفته، تصميم ميگيريم كه كدام يك از گروهها مناسبتر هستند.
در ماههاي اوليه روي كار آمدن دولت تدبير و اميد قرار بود «اركستر سمفونيك پيتزبورگ» به ايران بيايد اما هيچ اتفاقي نيفتاد. الان كه بحث ديپلماسي فرهنگي مطرح است و 1+5 نيز كشورهايي هستند كه موسيقيهاي فاخر دارند و حالا كه به گفته خودتان با نهادهاي هم عرض تعامل داريد و موسيقي به عنوان هنري كه ماهيت صلح طلبانه و ديپلماتيك دارد، بهتر نبود از گروهها و اركسترهاي ديگري براي حضور در ايران استفاده ميكرديد؟ حضور «كيتارو» براي برطرف كردن نيازهاي بخش عام موسيقي در ايران و مخاطبان عام موسيقي بد نبود، اما...
اتفاقا ارتباط ما با كشور امريكا در زمينه فرهنگ و هنر- به ويژه موسيقي- هيچگاه قطع نشده است. از اوايل انقلاب تا به امروز گروههاي موسيقي ايراني در امريكا اجرا داشته و دارند. در عرصه علم هم به همين شكل است و در بسياري از سمينارهاي ما دانشمندان امريكايي شركت ميكنند. بنابراين با آنكه مناسبات سياسي ما با امريكا قطع شده است اما مناسبات فرهنگي و علميمان همواره برقرار بوده است. علاوه براين با توجه به سير تاريخي كشورمان كه همواره نقش تمدنسازي هم داشتيم، احتياج داريم بخشي از هويت ايراني- اسلاميمان را به دنيا صادر كنيم. صدور فرهنگي صرفا به اين معنا نيست كه هنرمندان ما از كشور خارج شوند، اتفاقا من ميخواهم اين قضيه را نقض كنم. وقتي يك گروه خارجي كه متناسب با ارزشهاي فرهنگي ما است در ايران كنسرت ميدهد، در بخشي از خروج ارز - كه براي سفر ايرانيان به خارج از كشور و ديدن كنسرت مورد استفاده قرار ميگيرد- صرفهجويي شده است.
مساله اينجاست كه در همه دورهها اجراهاي بينالمللي و كارهايي از اين دست در ايران به شكل يك جرقه باقي مانده و هيچوقت استمرار نداشته است. با توجه به اينكه حضور «كيتارو» در ايران نيازهاي موسيقايي مردم از موسيقي تلفيقي را برآورده كرد، چه ساز و كاري بايد وجود داشته باشد كه اين اتفاقات فرهنگي مستمر باشند و ديگر نيازهاي موسيقي مردم نيز در نظر گرفته شود؟
كنسرت «كيتارو» بيست و دومين كنسرت خارجي در ايران- بعد از روي كار آمدن دولت آقاي روحاني- بود كه غير از «انور براهم» و «كيتارو» بقيه گروهها، همه گروههاي كلاسيك بودند. جالب است كه ما كمترين حمايت را از جانب بعضي از موزيسينهاي كلاسيك خودمان داشتيم و اتفاقا بيشترين ايراد را هم به ما گرفتند كه بخش فرهنگي و موسيقايي دولت روحاني به گونهيي رفتار ميكند كه تا چند وقت ديگر بايد منتظر فلان خواننده و فلان موزيسين سطح پايين هم باشيم! خوشبختانه ما آن استمراري كه ميخواستيم، در طول اين 11 ماه به دست آورديم و نوع موسيقي هم كه اجرا شد، سالم و بينقص بود. علاوه بر اين، بضاعتهاي فرهنگي مردم ما، خاص خودمان است. شايد در اسپانيا كمتر كسي «كيتارو» را بشناسد ولي ما به عنوان يك ايراني به واسطه نوع موسيقي اين هنرمند و اينكه بخشي از مشتركات فرهنگي ما با اين موسيقيدان ژاپني، او را به خوبي ميشناسيم. در اين ميان ايرادهايي كه گرفته ميشود برايم توجيه ناپذير است. اينكه يك موزيسين ايراني ميگويد «ياني» بيسواد است، به نظر شما چه معني ميدهد؟ به نظر من، اين توهين به ميليونها يا ميلياردها نفري است كه از كنسرت او در تمام دنيا استقبال ميكنند. بيسواد؟ مگر استاد جليل شهناز، نتخواني بلد بود كه سرآمد و بيبديل بود؟ «ياني» هم يك موزيسين يوناني است كه موسيقي به صورت ذاتي در وجودش جريان دارد (مثل كيتارو) و مهم است كه كسي به درجهيي از آگاهي و احساس برسد كه بدون آنكه دانش خاص موسيقي داشته باشد، بتواند احساسات و عواطفش را روي ساز پياده كند.
اما اغلب اين افراد هنرمنداني هستند كه تاريخ مصرف موسيقي و هنرشان در مملكت خودشان و دنياي غرب تمام شده و حالا دارند به كشورهاي جهان سوم مثل ايران ميآيند...
بر فرض صحت گفته شما اين چه ايرادي دارد؟ مهم اين است كه مردم و سليقه آنها را در مصرف موسيقي و فرهنگ در نظر بگيريم. ما در اين اجراها سرمايهگذار نيستيم بلكه فقط شرايطي را فراهم ميكنيم تا كنسرت برگزار شود. علاوه براين بايد تنوع موسيقي در كشور وجود داشته باشد و در را روي هيچ سليقهيي نبنديم. كسي هم كه موسيقي «كيتارو» يا «ياني» را دوست ندارد ميتواند كنسرتي را كه دوست دارد، ببيند. من سوالم اينجاست كه آيا اگر سليقهيي تامين نشد بايد انتقاد انجام شود؟ در دولت قبل اين همه كار نشد، كسي ايراد نگرفت در دولت جديد اين همه كار ميشود و همه ايراد ميگيرند. بارها شده كه در زمينه صدور مجوزها از من ايراد گرفتهاند كه مثلا اجراي فلان نوازنده از يكي از آثار باخ را مجوز ندادهايم، من به اثر باخ مجوز نميدهم به كيفيت اجراي نوازندههاي ايراني از آن اثر مجوز ميدهم.
يكي ديگر از وظايفي كه دفتر موسيقي برعهده دارد، رسيدگي به وضعيت اركسترهاي منحل شده ايران است. از زماني كه دولت آقاي روحاني روي كار آمد تا به امروز، مديران فرهنگي، از جمله خود شما وعدههاي مختلفي براي از سرگيري كار اركسترسمفونيك و اركستر موسيقي ملي دادهايد. چرا هنوز وضعيت اين دو اركستر مهم ايران مشخص نيست؟ و فكر نميكنيد حالا كه بحث تمدن و فرهنگ ايراني براي دفتر موسيقي مهم است، حضور اركستر سمفونيك در هر كشوري جزو پايهها و نشانههاي اصلي تمدن در آن كشور است؟
در دولت قبل تيشه به ريشه اركسترهاي ايران زدند و ما بايد نهال تازهيي به جاي آن همه سال فعاليت، ميكاشتيم كه در وهله اول نياز به آسيبشناسي داشت. ما بايد براي آينده كاري اركسترها، يك مديريت استراتژيك را لحاظ ميكرديم تا هر دولت و مديري به راحتي نتواند آنها را منحل كند. علاوه براين ديوار بياعتمادي بين اهالي اركستر و دولت به وجود آمده و بخشي از مطالبات ما از دولت قبل باقي مانده بود. اما از روزي كه من براي مديريت دفتر موسيقي انتخاب شدم- يعني 11 ماه پيش- به آسيبشناسي مشكلات اركسترها پرداختم و روي از سرگيري كار آنها تمركز كردم. در اين ميان ساعتها با موسيقيدانان، نوازندگان، رهبران سابق اين اركسترها مشورت و كار ميداني و مطالعاتي بزرگي را شروع كردم، تا هم دوره قبل را آسيبشناسي كنيم و هم كارهايي كه حالا بايد انجام دهيم تا اركسترها مانا شوند و از كارهاي سفارشي فاصله بگيرند، مشخص شود. من در مورد قراردادهاي نوازندهها و بيمههايشان مطالعات گستردهيي انجام دادم، نوازندههاي اركستر در تمام دنيا اعتبار اجتماعي بخصوصي دارند اما در سالهاي گذشته اين اعتبار در ايران ناديده گرفته شده است. ما ميخواهيم شأن اركستر را دوباره بازگردانيم. به طور كلي از ديد ما از تير ماه كه آزمون اركسترها برگزار شد، كار اركسترها هم آغاز شد. طي اين زمان نيز (از فروردين ماه امسال تا هفته گذشته) پيگير بودجهيي بوديم كه رييسجمهور آن را ابلاغ كرده بود كه بخشي از آن تخصيص داده شد و ما توانستيم چند روز پيش جلسهيي با معاونت هنري ارشاد و مديريت بنياد رودكي داشته باشيم تا ساز و كار اصلي اركسترها را مشخص كنيم. ضمن اينكه در اين مدت، اساسنامهيي هم براي اركسترهاي ايران نوشتهايم و كميته انضباطي هم تعيين كردهايم و شرح وظايف تمام اعضاي اركستر را در اين اساسنامه - كه مبتني بر نمونههاي مورد استفاده در ديگر كشورهاست- مشخص كردهايم. در شكل جديد اركستر سمفونيك، ما مدير اركستر خواهيم داشت و هيچ كس به عنوان رهبر دايم اركستر را رهبري نميكند. اركستر به صورت فصلي به رهبراني واگذار ميشود كه در كنار آن رهبران، رهبرهاي مهمان هم حضور خواهند داشت.
از علي رهبري هم براي حضور و رهبري اين اركستر دعوت كردهايد؟
ما خوشبختانه رهبران خوب ايراني را جذب خواهيم كرد، ضمن اينكه در نظر داريم از تعداد زيادي از رهبران بينالمللي در تمام دنيا نيز به عنوان رهبر مهمان در كنار اركستر سمفونيك استفاده كنيم. ما همين حالا هم مكاتبات لازم را انجام دادهايم و به اميد خدا دوران خوبي پيش روي اركستر خواهد بود. دوراني كه برنامه فصلي و سالانه و رپرتوار مشخص دارد. از طرف ديگر براي خريد سازهاي جديد و بازسازي ناوگان اركستر (اعم از خريد رپرتوار و بازسازي سالنهاي تمرين و اجرا و استوديوي ضبط)، بودجه دو ميلياردي را در نظر گرفتهايم. قراردادهاي نوازندگان نيز براساس منافع مشترك آنها و دفتر موسيقي تنظيم شده و برخي از اين قراردادها مشروط خواهد بود. به هر حال اين قراردادها را به گونهيي تنظيم خواهيم كرد كه انشاءالله نوازندگان در اركستر ديگري ساز نزنند و من در همين جا بايد بگويم كه از دو هفته آينده رسما جذب نوازندهها آغاز و در عرض يك يا دو هفته تمرينها شروع ميشود و ما نگراني براي اجرا در جشنواره نخواهيم داشت.
تاريخهاي متعددي براي اجراي اركستر سمفونيك تا به امروز اعلام شده است. شما قطعا معتقديد كه اين اركستر در جشنواره موسيقي فجر امسال حضور خواهد داشت؟
بله قطعا هم اركستر سمفونيك و هم اركستر موسيقي ملي در جشنواره امسال اجرا خواهد داشت. ما تعاملات خوبي نيز با اركستر سمفونيك صدا و سيما برقرار كرديم و در جشنواره امسال اركستر سمفونيك صدا و سيما هم به روي صحنه خواهد رفت. ضمن اينكه در سال 94 رديف بودجه مشخصي را براي اركسترها در نظر گرفته و به سازمان برنامه و بودجه پيشنهادكردهايم كه سال آينده ديگر هيچ مشكلي نداشته باشيم.
يكي از مباحث مطرح شده از سوي دفتر موسيقي در ماههاي اخير، بحث مجوز دادن به موسيقي رپ است. با توجه به ماهيت اصلي اين موسيقي فكر ميكنيد تا چه اندازه ميتوان براي آن محدودهيي تعيين كرد كه اجازه انتشار آثار اين ژانر از موسيقي وجود داشته باشد؟
خاستگاه برخي موسيقيها از دل مردم است. طبيعتا موسيقي پاپ يا موسيقي مردمي كه بخشي از آن شكل رپ به خود گرفته، خاستگاه مردمي دارد. مردم وقتي چيزي را خودشان به وجود ميآورند براي حفظ آن تلاش ميكنند و آن را به گونهيي پويا و به روز نگه ميدارند تا متناسب با نيازهاي شنيداريشان باشد. در اين ميان وظيفه دولتها اين نيست كه اين فرهنگها را تغيير دهد بلكه ساز و كار مديريتي خاصي براي آن تعيين ميكند. موسيقي رپ چون در كلام به برخي مشكلات اجتماعي اعتراض ميكند - و به نوعي انقلاب درون اجتماعي است- بايد در هر كشوري، با توجه به بسترهاي همان كشور، مورد بررسي قرار گيرد. در حال حاضر در ايران گروهها و NGOهايي وجود دارند كه به مسائل محيط زيست يا آسيبهاي اجتماعي واكنش نشان ميدهند كه كار بسيار پسنديدهيي است. موسيقي رپ هم به عنوان يك صداي اعتراضي- اجتماعي ميتواند در اين راستا فعاليت كند اما به شرطي كه توهينآميز نباشد. فرهنگ ايراني - اسلامي ما توهين به افراد را مورد نكوهش قرار ميدهد، پس اگر در هر نوع موسيقي، به شخص يا گروه اجتماعي خاصي توهين شود يا بر خلاف مصالح ملي يا در تناقض با شرع، عرف و قوانين كشور باشد، ما در دفتر موسيقي به عنوان نهاد نظارتي و ارزشيابي به آن مجوز نخواهيم داد.
در حال حاضر بيش از يك دهه است كه موسيقي رپ در ايران به شكل زيرزميني سابقه دارد و شكي نيست كه بين فرهنگ رسمي ايران و فرهنگ عرفي فاصله مشهودي وجود دارد. حالا كه بعد از 10 سال دولت تصميم گرفته به جاي پس زدن اين نوع موسيقي، آن را بپذيرد. شما چطور اين جريان را مديريت خواهيد كرد؟
بخشي از فعاليتهاي ما در اين زمينه، اصلاحي خواهد بود و بخشي ديگر تلاش براي تولد گونهيي جديد از موسيقي. به عنوان مثال وقتي بعد از انقلاب جريان موسيقي پاپ متوقف شد مديران فرهنگي به اين فكر افتادند كه گونهيي از موسيقي توليد كنند كه همسو با فرهنگ مردم و جامعه آن زمان باشد. قطعا براي اين كار سراغ موسيقي كوچهبازاري قبل از انقلاب نرفتند بلكه سراغ گونهيي از موسيقي رفتند كه در بين مردم و جامعه، محبوبيت و مقبوليت داشت. عدهيي موسيقي پاپ دهه 50 و تنظيمهاي خاص آن دهه را پي گرفتند، تا جايي كه حتي خوانندهها هم شبيه خوانندههاي آن زمان ميخواندند. به تدريج اين قضيه فراموش شد. ما به اين شيوه ميگوييم شيوه اصلاحي چون الگوي خاصي در ميان نبود. به تدريج با شكلگيري الگوهاي موسيقايي پديدههايي مثل محسن چاوشي و... پا به عرصه موسيقي گذاشتند كه امضاي خاص خود را دارند. در موسيقي رپ هم ما بايد در وهله اول خواستار اصلاح باشيم تا به زبان تازهيي در موسيقي «گفتاواز» برسيم.
چقدر در اين مدت تلاش كرديد كه با خوانندگان موسيقي رپ به توافق برسيد؟ مثلا با «امير تتلو» يا afm2 تا چه حد ميتوان به نگاه مشترك رسيد؟
بعضي از اين افراد در واقع نوع پوشش و رفتار اجتماعيشان متناسب با عرف اجتماعي و فرهنگي ما نيست.
اما متناسب با نوع موسيقيشان كه هست!!!
متناسب با موسيقيشان است به همين دليل موسيقياي كه ارايه ميدهند در جايي كاربرد دارد كه فرضا من با اكراه آن را گوش دهم. ما نبايد فراموش كنيم كه وظيفه ما به عنوان نهادي كه بر انتشار محصولات فرهنگي نظارت ميكند، اين است كه سلامت آثار موسيقي را تاييد كند. موسيقي رپ در ايران چون از يك جريان زير زميني آغاز شد و هيچ كنترل و نظارتي روي آن وجود نداشت دچار نقصانهاي زيادي است. من نميگويم همه جريان موسيقي رپ در ايران بد است اما چون به صورت رسمي در جامعه نمود پيدا نكرد و تبديل به پديدهيي زير زميني شد، دچار نقصانهاي زيادي است. بسياري از كساني كه به عنوان خوانندههاي رپ فعاليت ميكنند اگر به موسيقي و هنرشان توجه داشته باشند، خود به خود محصولات بهتري ارايه ميكنند. ما بايد اعتماد دو سويهيي را ايجاد كنيم.
در حال حاضر گزينههاي روي ميز براي دولت و كساني كه رپ كار ميكنند، چيست؟
همه رپرها دوست دارند فعاليت رسمي داشته باشند اما توافق ما براساس كيفيت كار است. من معتقدم اگر آنها كيفيت كار و محتواي آثارشان را حفظ كنند، خود به خود همه خطوط قرمز رعايت ميشود. ما نخست بايد عناصر تشكيلدهنده موسيقي رپ- اعم از ملودي، شعر و ريتمهاي تكرار شونده، مضمون اشعار، تكنيك خواندن، نوگرايي، خلاقيت و نهايتا زيباييشناسي - را به يك سلامت و بنيه قدرتمند برسانيم. اگر تمام اين عناصر توسط يك موسيقيدان خلاق و باتجربه در كار لحاظ شود، محصول نهايي ميتواند با كيفيت باشد. من به آينده اميدوارم، اما امكان دارد اين كار زمان ببرد.
آيا شما به عنوان يك آهنگساز حاضريد براي خوانندگان رپ موسيقي بسازيد؟
من در حوزه اتنوموزيكولوژي در دانشگاه تحصيل كردم و هشت واحد موسيقي پاپ پاس كردم كه موسيقي رپ را هم شامل ميشود، بنابراين اگر خواننده رپي استانداردهاي موسيقي را رعايت كند حاضرم براي او آهنگ بسازم.
موسيقي رپ هم به لحاظ موسيقايي و هم به لحاظ كلام، ماهيت مشخصي دارد كه طي 10 سال گذشته شكل رپ فارسي را به خود گرفته قرار است. فكر نميكنيد با در نظر گرفتن محدوديتها و چارچوبهاي ايراني- اسلامي كه به آنها اشاره كرديد، ما اين موسيقي را صرفا براي اجازه انتشار از ماهيت اصلي خود دور ميكنيم؟
راههاي زيادي وجود دارد اما ما به راه سومي ميانديشيم. هنرمند خلاق، هنرمندي است كه زياد شعار نميدهد. من فكر نميكنم موسيقي رپ حتما بايد شكل سهل و توهينآميز داشته باشد تا نيازهاي موسيقايي مردم را برآورده كند. كما اينكه موسيقي راك نيز در تمام دنيا ماهيت اعتراضي داشت و الان ديگر اين ماهيت اعتراضياش چندان مورد توجه نيست بلكه تبديل به سبكي از موسيقي شده است. بنابراين بعيد نيست كه ما هم در سالهاي آينده سبك جديدي از موسيقي كه برگرفته از موسيقي رپ است، داشته باشيم. من تصور ميكنم بايد به فكر آينده موسيقي باشيم و ديگر پديدههاي موسيقايي وارداتي را مد نظر قرار دهيم.