اهداف انقلاب اسلامي از نگاه بنيانگذار (۹)
احمد مازني
نفي سلطه و رفتار طاغوتي
طاغوت از ماده «طغي» به معناي تجاوز از حد در عصيان[ابن فارس، مقاييس اللغـ[۳/۴۱۲] مصدر است و در بسياري موارد براي مبالغه، به معناي اسم فاعل نيز به كار رفته است [طباطبايي، الميزان، ۴/۳۷۵، قرشي، قاموس قرآن، ۲/۲] اين واژه به هر متجاوز از حد، هر معبودي به غير خدا و هر مانع خير [راغب، مفردات، ۵۲۰-۵۲۱]و به پيشواي گمراهي [ابن منظور، لسان العرب، ۸/۴۴۴] و هر كسي كه در شر و معصيت، فراتر از حد خود گام بردارد[جوهري، الصحاح، ۶/۲۴۱۲]گفته شده است. شيطان، بتها، مرتدان و كاهنان[ ابن منظور، لسان العرب، ۸/۴۴۴، فيروزآباد، القاموس المحيط، ۴/۴۰۰، دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۳۴۳۷] و نيز منافقان، فاسقان، مستكبران و هر پادشاه و فرمانرواي ستمگر و كافر، [انوري، فرهنگ بزرگ سخن، ۴۸۴۳-۵/۴۸۴۲] از مصاديق طاغوت شمرده شدهاند. كاربرد طاغوت درباره انسان به اين معناست كه از حد و اندازهاي كه عقل يا شرع براي او معين كرده، تجاوز كند؛ بنابراين هر انسان ظالم، زورگو و نافرمانِ از وظايف بندگي خدا از روي گردنكشي، طاغوت به شمار ميرود.[طباطبايي، الميزان، ۴/۴۰۲] اصطلاح طاغوت كه داراي جنبههاي اخلاقي و سياسي است، در دهههاي اخير، كاربرد ويژهاي يافته و در كلام امام خميني(ره) بيشتر در معناي حكومتها و حاكميتهاي نامشروع و رفتار طاغوتي به كار رفته است. در نگاه ايشان حكومت در اصل از آنِ خدا و هر كسي است كه او اذن دهد وگرنه طاغوت خواهد بود [امام خميني، ولايت فقيه، ۳۵ و ۳۷، منتظري، نظام الحكم، ۲۳-۲۹] واژه طاغوت در قرآن كريم، هشت بار به كار رفته[قرشي، قاموس قرآن، ۴/۲۲۴] كه در برابر ايمان است و كفر به آن، مقدمه ايمان شمرده شده [بقره ۲۵۶] همچنانكه دعوت به خداپرستي با اجتناب از طاغوت همراه است. [نحل ۳۶] از نگاه قرآن، كافران تحت سرپرستي و ولايت و ياري طاغوت قرار دارند[بقره ۲۵۷]و در راه آن ميجنگند. [نساء ۷۶] قرآن به برخي از اهل كتاب كه به طاغوت ايمان آوردند و مشركان را هدايتشدهتر ميدانستند [نساء ۵۱، طباطبايي، الميزان ۶/۳۷۵] و نيز از مسلمانان منافقي كه داوري طاغوت را ترجيح ميدادند [نساء ۶۰] انتقاد كرده و پيروان طاغوت را همراهان آتش جهنم خوانده است[بقره ۲۵۷] حقيقت بعثت پيامبران(ع)، دعوت به عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت [طباطبايي، الميزان۱۲/۲۴۲] به معناي اطاعت و عبادت نكردن طاغوت است [زمر ۱۷] كفر به طاغوت، تنها با اعتقاد قلبي نيست، بلكه با جبههگيري، دوري جستن، رد و انكار، مقابله و طرد آن از جايگاه قدرت و سروري جامعه محقق ميشود. اجتناب از طاغوت به اين است كه مسلمان حساب خود را از طاغوت و صف و نظام و دايره نفوذ آن، دور و اين قطع ارتباط و برائت را آشكار كند [آصفي، مباني نظري حكومت اسلامي۶۹-۷۰] و از آنجا كه اعتماد به طاغوت و فرمانبرداري از او حتي در غير معصيت خداوند نيز پشتيباني و حمايت از طاغوت شمرده شده و موجب سيطره طاغوت بر مسلمانان ميشود، خداوند تعالي مطرح كردن دعوا نزد طاغوت و اعتماد و اطمينان به او را نيز بر مومنان حرام كرده و آنان را به برائت و اجتناب از آن، حتي در گرفتن حق، فرمان داده است. روايات نيز بر وجوب جهاد با طاغوت تاكيد كردهاند. [همان، ۷۱-۷۲] لفظ طاغوت در منابع روايي شيعه، بارها به كار رفته و بيشتر بر حاكمان ستمگر [كليني، كافي۱/۲۶۱، ۲۶۲، ۳۱۹، ۴۲۹] و در بيان حرمت مراجعه به قاضي و حاكم ظالم با اين واژه از آن نام برده شده است. [همان ۷/۴۱۱-۴۱۲] امام خميني(ره) طاغوت را داراي مراتب و همه مراتب آن را از لشكريان شيطان ميداند. [صحيفه۱۳/۱۲] ايشان، با استناد به آيات قرآن كريم [بقره۲۵۷، هود ۵۶] تنها دو راه براي انسان قائل است: راه الله و راه طاغوت و اينكه تمام حركات انسان در اين دو راه، قابل تفسير است. [صحيفه۱۳/۳۵] در راه خدا، تمام ابعاد عقلاني، خيالي و عملي انسان، به سوي الهي شدن هدايت ميشود [صحيفه۱۳/۱۷۳] اما در راه طاغوت، همه عناصر، مادي و شيطاني است و حتي امور معنوي هم به ماديت كشانده ميشود [صحيفه۸/۶۲] و نهايت اين راه جهنم خواهد بود. [همان۱۳/۱۷۳] ايشان نبردهاي واقع شده در دنيا را نيز به دو دسته طاغوتي و توحيدي تقسيم ميكند و بر آن است كه نبردهاي توحيدي، با هدف تاديب و بازگرداندن افراد سركش به راه الهي انجام ميشوند و در برابر آن، جنگهايي كه با هدف كسب مقام و قدرت صورت ميگيرند، طاغوتياند. در گذشته نيز جنگهاي الهي به دست اوليا و انبياي الهي صورت گرفته و جنگهاي طاغوتي را ابرقدرتهاي دنيا رقم زدهاند. [همان] ايشان با تقسيم طاغوت به «طاغوت دروني» كه به بعد اخلاقي نظر دارد و «طاغوت بيروني» كه به بعد سياسي نظر دارد، بر ضرورت مبارزه با آن در هر دو مرتبه، تاكيد كرده است...