شهر ساخته نميشود زاده ميشود!
بهروز مرباغي
گاه به گاه، صحبت از اين ميشود كه مثلا پايتخت را بايد منتقل كرد. به كجا؟ مهم نيست! در ذات قضيه فعلا فرق ندارد به كجا منتقل شود، اصل موضوع جاي پرسش دارد. انتقال پايتخت. براي درك بهتر مساله، همه آنهايي كه صحبت انتقال را ميزنند، بايد از خود و از داناتر از خود بپرسند چه شد كه تهران پايتخت شد؟ نكند شما هم به گزاره عوامانه تاريخي اعتقاد داريدكه فلان شاه صفوي از اين «قريه» مصفا خوشش آمد و دورش حصار كشيد و بعد شد پايتخت! نه تنها پايتخت هر كشور بلكه تكتك شهرهاي آن «زاده شدهاند» و دستساخته ماها نيستند. هزاران دليل و مقدمه لازم است تا يك شهر به وجود آيد. چه برسد به پايتخت. در همين سالهاي نه چندان دور در كشور خود ما، وقتي بم و بروات در اثر زلزله نابود شد، يكي از گزينههاي پس از زلزله اين بود كه بم ويران را رها كنند و در چند كيلومتري آنجا شهري جديد بسازند. بحثهاي مفصلي هم شد و نهايتا استدلال عقلايي عقلا بر مسند نشست كه وجب به وجب شهر بم قصههاي خود را دارد و هرگز بيدليل در آن نقطه به وجود نيامده. نميتوان شهري را كه قصههايي دارد، رها كرد و رفت در يك بيابان ساختمان و راه ساخت و اسمش را شهر گذاشت. اصولا شهر به معناي خيابان و ساختمان نيست. اين همه شهر جديد در ايران ساختهايم. آيا حتي پنج درصدشان خصلت شهر به خود گرفتهاند؟ اكثريت غالب شهرهاي نوبنياد ما خوابگاههايي بزهخيز هستند كه با هر گشايشي در ساختار اجتماعي و اقتصادي كشور ممكن است تخليه شوند و مردمانش به جايي بروند كه «شهر» است. حال در چنين شرايطي حرف از انتقال پايتخت است. پايتختي كه بيش از دويست سال براي شكلگيري و تكامل آن هزينه شده است؛ پايتختي كه بالاخره جا و جايگاه خود را در جهان پيدا كرده و ادبيات خودش را خلق كرده!اما، اگر قرار نباشد پايتخت را جابهجا كنيم با مشكلات اين كلانشهر چه بايد كرد؟ اولا بايد پرسيد كدام مشكلات؟ بايد پرسيد كدام شهر كوچك يا بزرگ ما مشكل ندارد كه تهران نداشته باشد. جنس اين مشكلات چيست؟ چه حجمي از اين مشكلات ذاتي تهران است؟واقعيت آن است كه اگر نگوييم همه مشكلات تهران ربطي به تهران ندارد، حداقل اين را ميپذيريم كه بسياري از آنها ذاتي تهران نيستند. اصل و اساس مشكل تهران تمركز سياسي، اداري و اقتصادي در تهران است. اين مشكل ربطي به تهران يا هر شهر ديگر ندارد. وقتي قدرت و حاكميت علاقهمند است از توزيع شيرخشك تا پرتاب ماهواره را در اختيار خود داشته باشد و خودش هم در پايتخت نشسته، طبيعي است تهران هر روز بيش از روز قبل باد ميكند و متراكمتر ميشود. اصل و اساس مشكل تهران همين تمركز سفت و سخت اداره مملكت است. ربطي به تهران و مكران و خراسان ندارد. مساله اساسيتر از انتقال پايتخت است. فكر اساسي بايد كرد!معمار و مدرس دانشگاه