به مناسبت درگذشت ماريو بارگاس يوسا در ۸۹سالگي
مرگ نويسندهاي كه «زندگي بهتر» ميخواست
برنده پرويي نوبل ادبي 2010 كه زماني نامزد رياستجمهوري پرو هم بود، ميگفت از تجربههاي سياسياش آموخته يك نويسنده است، نه سياستمدار
ترجمه: اسماعيل ساغري
منبع: گاردين و سي.ان.ان
ديروز، يكشنبه، امضاي آلوارو، گونزالو و مورگانا، سه فرزند ماريو بارگاس يوسا پاي بيانيهاي آمد كه مرگ او را گواهي ميداد. آنها نوشتند: بارگاس يوسا «به آرامي در ليما در كنار خانوادهاش درگذشت.»
رفتن او اقوام، دوستان و خوانندگانش در سراسر جهان را اندوهگين خواهد كرد؛ اما اميدواريم كه آنها نيز مانند ما از اين واقعيت كه او از زندگي طولاني، پرماجرا و پرباري برخوردار بود، آسودگي خاطر پيدا كنند و از اينكه اين نويسنده آثاري از خود بهجا گذاشته كه طبعا عمر طولانيتري از او خواهند داشت.
بارگاس يوسا در طول زندگي حرفهاي خود كه بيش از 50 سال ادامه داشت، قدرت و فساد را در مجموعهاي از رمانهايش از جمله «گفتوگو در كاتدرال»، «سور بز» و... ترسيم كرد. او زندگي متنوع و رنگارنگي داشت، مانند داستانهاي خود. زماني كه پيشنهاد نامزدي در رياستجمهوري پرو را آغاز كرد، درگيري طولانياش با گابريل گارسيا ماركز را آغاز كرد. او در سال 2010 به خاطر آنچه آكادمي سوئد «نقشهنگاري ساختارهاي قدرت و تصاوير پرشور او از مقاومت، شورش و شكست فردي» خواند، برنده جايزه نوبل ادبيات شد. او همان وقت خطاب به برگزاركنندگان گفت كه از نويسنده فرانسوي گوستاو فلوبر الهام گرفته است.
يوسا متولد آركيپا بود؛ در سال 1936. در سال 1951 در 15سالگي كارش را به عنوان گزارشگر جنايي آغاز كرد. چهار سال بعد ازدواج كرد. سفر به پاريس در سال 1958 آغاز دوره 16ساله زندگي او در خارج از كشور بود. دورهاي كه با زندگي در مادريد، بارسلون، لندن و پاريس همراه شد. روزنامهنگاري، فعاليت در زمينه پخش و آموزگاري كارهايي بود كه او در آن دوره به آنها مشغول بود. با اين حال او در قلمرو ادبيات داستاني به سرزمين خود بازگشت.
در سال 1963 اولين رمان او «قهرمان عصر ما» در اسپانيا منتشر شد؛ اما اين داستان در آكادمي نظامي لئونسيو پرادو - جايي كه يوسا دو سال نوجوانياش را سپري كرده بود- و نيز در پرو، چنان جنجالي بهپا كرد كه گفته ميشود يكهزار نسخه از آن در زمين رژه مدرسه سوزانده شد.
وارگاس يوسا در كنار نويسندگاني مانند خوليو كورتاسار، كارلوس فوئنتس و گابريل گارسيا ماركز در مركز توجه مخاطبان ادبيات امريكاي لاتين قرار گرفت. ماركز ابتدا و در دهه 70 مورد توجه علاقه يوسا بود اما دوستي او با رماننويس دوام نياورد. وقتي ماركز در سال 1976 بيرون از سينماي مكزيكوسيتي به بارگاس يوسا سلام كرد، در پاسخ با مشت به صورتش برخورد كرد. سه سال پس از مرگ ماركز در سال 2014، بارگاس يوسا در مراسمي در مادريد گفت كه از شنيدن خبر مرگ دوست سابقش ناراحت است اما از توضيح بيشتر درباره دلايل اين اختلاف خودداري كرد. او گفت: «ما به سمت زمين خطرناك پيش ميرويم. زمان پايان دادن به اين گفتوگو فرا رسيده است.» نمايشنامهها، داستانهاي كوتاه و رمانهايي ازجمله «گفتوگو در كاتدرال»، «جنگ آخرالزمان» و... شهرت ادبي او را رقم زدند؛ اما با افزايش شهرت، يوسا بهطور فزايندهاي درگير سياست شد. او كه از ماركسيسم دوران جواني خود دور شده بود، اجراي يك برنامه شو تلويزيوني را در پرو آغاز كرد. در سال 1987، بارگاس يوسا جمعيتي 120 هزارنفري را در اعتراض به برنامههاي ملي كردن سيستم مالي پرو در ليما به تظاهرات دعوت كرد و كمپين رياستجمهوري را به راه انداخت. سه سال بعد، در سال 1990 پس از تماسهاي تلفني توهينآميز و تهديد به مرگ، در دور دوم از آلبرتو فوجيموري شكست خورد و ظرف چند ساعت كشور را ترك كرد. به اسپانيا نقل مكان كرد و در سال 1993 شهروند اسپانيا شد. او يك سال بعد برنده جايزه سروانتس، جايزه ادبي معتبر اسپانيايي شد.
او در سال 2002 به گاردين گفت: «دروغ نگفتم. گفتم ما به اصلاحات بنيادين و فداكاريهاي اجتماعي نياز داريم و در ابتدا به كار آمد؛ اما بعد از آن جنگ پيش آمد... در امريكاي لاتين ما وعدهها را به واقعيت ترجيح ميدهيم.»
ماريو بارگاس يوسا در سال 1993 تابعيت اسپانيا گرفت و كار نوشتن نمايشنامهها، مقالهها و رمانها ادامه يافت. «سور بز» كه در سال 2000 منتشر شد، تاثير هولناكي بر ذهن رافائل تروخيو، ديكتاتور دومينيكن گذاشت. رمان «دختري از پرو»ي او در سال 2006 روايت رابطه عاشقانهاي است كه بيش از 40 سال طول ميكشد.
يوسا در سال 2012، دو سال بعد از دريافت نوبل ادبيات گاردين گفت: جايزه نوبل «افسانهاي براي يك هفته» بود و «كابوسي براي يك سال.» قرار گرفتن در كانون توجه عمومي به عنوان برنده نوبل ادبيات، نوشتن را براي يوسا دشوار كرد: «شما نميتوانيد تصور كنيد چه فشاري براي مصاحبه و رفتن به نمايشگاه كتاب وجود دارد. او همچنين به گاردين توضيح داد كه از تجربيات سياسياش آموخته كه يك نويسنده است، نه يك سياستمدار.» نويسنده پرويي از سال 1976 تا 1979 به عنوان رييس «انجمن جهاني قلم»، گروه جهاني آزادي بيان نويسندگان، خدمت كرد. به دليل مخالفتش با جنبش استقلال كاتالونيا، او در سال 2019 پس از آنكه اين سازمان خواستار آزادي دو رهبر زنداني جامعه مدني كاتالونيا شد و ادعا كرد كاتالانها «به نحوي كه از زمان ديكتاتوري فرانكو ديده نشده بود» تحت آزار و اذيت قرار گرفتهاند، از سمت خود استعفا داد.
عليرغم وجهه بينالمللي نويسنده، او با چهار رمان پس از جايزه نوبل، به ساخت فضايي براي داستان ادامه داد. در سال 2023 اعلام كرد كه «سكوتم تقديم به شما» آخرين رمانش خواهد بود: «اگرچه من خوشبين هستم، فكر نميكنم آنقدر عمر كنم كه بتوانم روي يك رمان جديد كار كنم، مخصوصا به اين دليل كه نوشتن آن سه يا چهار سال طول ميكشد. اما اميد دارم كه هرگز كارم را متوقف نكنم.» دينا ارسيليا بولوارته زگارا، رييسجمهور پرو با امضاي پستي در شبكههاي اجتماعي نوشت: «در آرامش بخواب، پرويي برجسته همه دورانها» به خانواده بارگاس يوسا تسليت گفت.
دفتر رياستجمهوري پرو در بيانيهاي در ايكس گفت: «نبوغ فكري و مجموعه عظيم كار او ميراثي جاودانه براي نسلهاي آينده خواهد بود. ما عميقترين تسليت خود را به خانواده، دوستان و دنياي ادبيات ابراز ميكنيم.»
بارگاس يوسا همچنين معتقد بود ادبيات و سياست به هم مرتبطاند. او در بيان تحليل خود در اين باره گفته بود: «باورم اين است كه مثلا فرهنگ دموكراتيك، فرهنگ مبتني بر آزادي، احترام به حقوق بشر، چيزي بود كه امكانپذير بود، زيرا ما افرادي را داشتيم كه از نظر هنر، ادبيات، فرهنگ بهطور كلي، در مورد رنجها، بيعدالتيها، نابرابريها، سوءاستفادههايي كه در زندگي واقعي تا اين حد گسترده شده بود حساس بودند. بنابراين، من فكر ميكنم ادبيات لذت است، اما ابزار بسيار مهمي براي پيشرفت در زندگي است.»