كوروش احمدي: اگر امريكا اراده سياسي داشته باشد اختلافنظرها پشت ميز مذاكره حل خواهد شد
حسن بهشتيپور: تهران و واشنگتن براي رسيدن به توافق جامع نياز به تعهدات گام به گام دارند
حديث روشني
مذاكرات ايران و امريكا روز شنبه در مسقط پايتخت عمان برگزار شد. پيشتر مقامات رسمي كشورمان ازجمله عباس عراقچي، رييس دستگاه ديپلماسي موضوعاتي كه در دستور كار رايزني قرار دارد را برنامه هستهاي ايران در ازاي رفع تحريمها عنوان كردند. با اين همه گروهي از ناظران با استناد به درخواست ادعايي واشنگتن در باب توافقي گستردهتر كه در قالبش برنامه هستهاي در كنار برنامه موشكي ايران تعريف شده، مدعياند اين احتمال بالا است تا رايزنيها زمانبر باشد يا در بدترين حالت بدون دستيابي به نتيجهاي به پايان برسد.
پيشتر نيز تهران و واشنگتن در باب شكل مذاكرات يعني مستقيم و غيرمستقيم بودن مواضع متناقضي اتخاذ كرده و در اين باره اختلافنظر داشتند. ساعاتي پيش از آغاز رايزنيها در مسقط برخي رسانههاي غربي نزديك به ايالاتمتحده چون موسسه مطالعاتي سمافور مدعياند كه تهران خواهان بازگشت به نسخهاي از توافق دوره اوباما (برجام) است، در شرايطي كه واشنگتن بر توافق ادعايي گستردهتر تاكيد دارد؛ توافقي كه به غير از برنامه هستهاي ايران مولفههاي ديگري را نيز در خود جاي خواهد داد. اين همان گزارهاي است كه به ادعاي گروهي از ناظران ميتواند گره اصلي رايزنيهاي ديپلماتيك باشد كه طرفين براي باز كردن آن بايد به اهرمهاي متفاوتي متوسل شوند. در همين راستا لارنس نورمن، خبرنگار مشهور امريكايي با انتشار گزارشي ادعايي در نشريه وال استريت ژورنال به نقل از مقامهاي امريكايي مدعي شد كه دولت ترامپ مدعي است كه خواهان برچيدن كامل برنامه هستهاي ايران است؛ درخواستي كه البته فراتر از مفاد توافق ۲۰۱۵ است. با اين همه مقامات غربي همچنين مدعياند حتي اگر ايران موافقت كند تا بخشي از فعاليتهاي هستهاياش را كاهش دهد، دانش تهران در زمينه فناوري هستهاي موضوعي است غيرقابل انكار و غيرقابل حذف.
به ادعاي نورمن، اين بدان معناست كه هر توافق جديدي احتمالا نيازمند اختيارات بسيار گستردهتري براي بازرسان خواهد بود تا بتوانند به سايتهايي كه ادعا شده در راستاي گريز هستهاي فعاليت دارند، دسترسي پيدا كنند. همزمان با انتشار اين ادعا، وبسايت آكسيوس به نقل از يك منبع ديپلمات اروپايي مدعي شد ايران پيشنهادي در باب توافق هستهاي موقت را در اختيار امريكا قرار داده تا بستر براي رايزنيهاي جامعتر هموار شود؛ ادعايي كه هنوز تاييد نشده با اين همه ساعاتي قبل از آغاز رايزنيها در عمان خواست تهران در باب دسترسي به توافق موقت رسانهاي شد. اين منبع اروپايي در ادامه همچنين ادعا كرد كه ايران دستيابي به يك توافق هستهاي پيچيده ظرف دو ماه را غيرقابل تحقق ميداند و به دنبال زمان بيشتري براي جلوگيري از تشديد تنش با امريكا است. در همين راستا روزنامه اعتماد با هدف تحليل و بررسي سناريوهاي
پيش روي رايزنيهاي ميان تهران و واشنگتن در مراحل ابتدايي خود با كوروش احمدي، ديپلمات پيشين و حسن بهشتيپور، پژوهشگر مسائل بينالملل گفتوگو كرده است. احمدي در گفتوگو با «اعتماد» ضمن اشاره به موضوعاتي كه در دستور كار رايزنيهاي دو طرف قرار دارد، گفت: احتمالا مسائل مرتبط با برنامه هستهاي با ايران در اولويت قرار خواهد گرفت و مسائل موشكي و منطقهاي در مراحل بعدي تعريف خواهند شد. به باور احمدي اما در هر صورت موفقيت مذاكرات ولو اينكه به توافقي موقت، مشابه آنچه در پاييز 1393 رخ داد، منجر شود بستگي به اراده سياسي طرفين و توانايي آنها براي مديريت اختلافات دارد. بهشتيپور اما با نگاهي متفاوت ضمن رد ادعاها در باب تمايل ايران به ايجاد توافقي موقت بر اين باور است كه هر نوع توافق موقتي پروسه اعتمادسازي ميان تهران و واشنگتن را دشوار خواهد كرد و راهكار موسوم به «اقدام در برابر اقدام» در شرايطي كه طرفين در آن قرار دارند، ميتواند راهگشا باشد. مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
كوروش احمدي: توافق موقت ممكن است در دستور كار باشد اما زمان محدود است
كوروش احمدي، ديپلمات پيشين در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب پيشبيني سناريوهاي احتمالي راجع به آينده رايزنيهاي ميان تهران و واشنگتن گفت: جلسه روز شنبه در مسقط و ديدار نمايندگان ارشد ايران و امريكا در واقع مقدمهاي بود براي تدارك رايزنيهاي تهران و واشنگتن در دوره بعد از اين جلسه.
به باور احمدي اين جلسه را ميتوان به عنوان نخستين نشست از يك فرآيند نسبتا طولاني، حداقل چند ماهه، تلقي كرد.
به عبارتي، ما يك روند مذاكراتي در پيش داريم و جلسه شنبه، جلسهاي براي تدارك اين روند بود. در اين نوع نشستها و معمولا در آغاز پروسههاي مذاكراتي، براي رسيدن به يك توافق مكتوب، رئوس مطالب و موضوعاتي كه قرار است مورد بحث قرار بگيرد، مشخص ميشود. همچنين نحوه كار، فرمت جلسات و زمانبندي آنها نيز مشخص ميگردد.
به عبارت ديگر، بايد مشخص شود كه جلسات آينده در كجا و در چه سطوحي و با حضور چه طرفهايي برگزار خواهد شد. براي مثال، آيا جلسات بعدي در سطح ديگري مثلا در سطح مديران مياني برگزار خواهد شد يا همچنان وزير امور خارجه ما و نماينده ترامپ حضور خواهند داشت.
احمدي در ادامه به «اعتماد» گفت: بنابراين، مسائل عمومي، خطوط اصلي و محورهاي مباحث و ابعاد لجستيكي و تشريفاتي اين موضوعات بخش عمده وقت طرفين را در جلسه مقدماتي ميگيرد؛ اين امر به ويژه باتوجه به تلاش ايران براي اجتناب از مذاكره مستقيم و گفتوگوي رو در رو از اهميت و حساسيت بيشتري هم برخوردار است. لذا بعيد ميدانم در جلسه ابتدايي بحث محتوايي چنداني شكل گرفته باشد.
اين ديپلمات كشورمان در ادامه گفتوگويش با «اعتماد» تاكيد كرد كه موضوعات مورد مذاكره بسيار امر مهمي است، واقعيت اين است كه ترامپ در اظهارات شفاهياش از همان آغاز كارش در كاخ سفيد، تنها بر مساله هستهاي ايران تاكيد كرده و فقط بر اينكه ايران نبايد سلاح اتمي داشته باشد، متمركز بوده است. در دستورالعمل شش فوريه رييسجمهور امريكا نيز تاكيد بر مخالفت با مسلح شدن ايران به سلاح هستهاي است. در اين دستورالعمل همچنين از اينكه ايران نبايد موشكهاي بالستيك قارهپيما داشته باشد نيز سخن رفته است. البته ادعاهاي هميشگي امريكا در مورد اقدامات به اصطلاح بيثباتي ساز در منطقه و توسعه برنامه موشكي هم به طور كلي در اين دستورالعمل مطرح شده كه همان مطالب كلي هميشگي است و از آنها به عنوان خط قرمز سخن نرفته است. از همين رو برداشت من اين است كه مساله اصلي در مذاكرات، موضوع هستهاي خواهد بود و ساير موضوعات مانند مسائل موشكي و منطقهاي به احتمال زياد براي دولت ترامپ از اولويت بالايي برخوردار نيستند. اين ديپلمات پيشين كشورمان در ادامه تاكيد كرد كه دليل كاهش اهميت مسائل منطقه در مذاكره با ايران ميتواند كاهش شدت و حدت مسائل منطقهاي به دليل تحولات اخير در خاورميانه و تضعيف متحدين منطقهاي ايران باشد. در مورد برنامه موشكي نيز ترامپ در اظهارات شفاهي خود به آن نپرداخته و همانطور كه گفتم تاكيد سند 6 فوريه نيز بر جلوگيري از مسلح شدن ايران به موشكهاي بالستيك قارهپيما است كه البته هيچوقت مدنظر ايران نيز نبوده است. لازم به ذكر است كه منظور از موشكهاي بالستيك قارهپيما موشكهايي است كه آن سوي اقيانوس اطلس و امريكا را نيز در برد خود دارند.
به باور احمدي در حوزه موشكي يك موضوع كه ممكن است مورد توجه طرف مقابل باشد، موضوع صدور تكنولوژي موشكي توسط ايران است. در رابطه با اين موضوع در چارچوب رژيم كنترل تكنولوژي موشكي MTCR حدود 40 كشور اقدام به تنظيم مقرراتي كردهاند كه البته براي كشورهاي ديگر الزامآور نيست، اما اين مقررات عملا به مبنايي براي اين قبيل مباحث تبديل شده است. مذاكره احتمالي در اين رابطه نيز ممكن است به خاطر ادعاهايي مبني بر انتقال تكنولوژي ساخت موشك به گروههايي در منطقه باشد.
احمدي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» درباره احتمال تمايل تهران به تحقق يك توافق موقت گفت: توافق موقت مسبوق به سابقه است و تجربه آن به مذاكرات منتهي به برجام در پاييز سال 1393 برميگردد. در آن زمان، توافق موقتي حاصل شد تا طرفين فرصتي داشته باشند براي مذاكره بلندمدتتر و رسيدن به يك توافق جامع.
به باور احمدي اين امكان وجود دارد كه دوباره چنين توافقي مدنظر قرار بگيرد. يك احتمال ميتواند اين باشد كه مثلا ايران ادامه غنيسازي 60درصدي را متوقف كند و در ازاي آن امريكا بپذيرد كه امتيازاتي در ارتباط با كاهش تحريمها بدهند. اما مشكل اينجاست كه ما با كسي مثل ترامپ مواجه هستيم. او شخصيتي دارد عجول و ميخواهد كارها سريعتر پيش برود. در اين رابطه ادعاي فرصت دو ماههاي كه به ايران داده شده نيز مطرح است كه البته نميدانم چقدر صحت دارد. اگر اين ادعا درست باشد، ممكن است امريكاييها با توافق موقت موافق نباشند.
احمدي در ادامه به «اعتماد» گفت: دومين مانع، پنجره زماني مرتبط با مكانيسم ماشه است. اين مكانيسم بهگونهاي تنظيم شده كه دو ماه و پنج روز قبل از سررسيد آن در تاريخ 26 مهر بايد فرآيندش كليد بخورد. البته در اين مورد نيز اگر اراده لازم وجود داشته باشد هميشه راهي ميتواند وجود داشته باشد. مثلا شايد اگر طرفها تفاهم داشته و احساس كنند كه كار پيشرفت خوبي داشته و به مدت زمان بيشتري نياز دارند، در آن صورت ضربالاجل 26مهر براي مكانيسم ماشه ميتواند دو تا سه ماه ديگر تمديد شود. اين ديپلمات پيشين در ادامه خاطرنشان كرد: اين موضوع به اراده سياسي طرفين بستگي دارد و ممكن است با قطعنامهاي در شوراي امنيت بازه زماني فعال شدن اين مكانيسم در قطعنامه 2231 تمديد شود،ضمن اينكه اگر توافقي حاصل نشود فعال شدن اين مكانيسم قطعي است. به هر حال، بايد به اين نكته توجه كرد كه آيا طولاني شدن رايزنيها براي ايران مفيد است يا خير. به اعتقاد من، اين وضعيت براي ايران مفيد نيست، زيرا ايران تحت تحريمها آسيب ميبيند و بايد هر چه سريعتر مساله محدوديتهاي اقتصادي عليه ايران حل شود. امريكاييها در شرايط كنوني هزينهاي از اين محل متحمل نميشوند، زيرا اين ايران است كه هدف تحريمهاي امريكا قرار دارد و تحت فشار است. بنابراين، فكر ميكنم ايران بايد خواستار تسريع فرآيند رايزنيها باشد تا بتواند هر چه سريعتر از مشكلات تحريمي رهايي يابد.
احمدي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر مخالفت احتمالي واشنگتن با پيشنهاد احتمالي توافق موقت توسط تهران، گفت: اگر اراده سياسي براي حل مساله در طرفين شكل گرفته باشد و هر دو طرف واقعا به دنبال راهحل باشند، ميتوانند هر مسالهاي را پشت ميز مذاكره بررسي كرده و حل كنند يا از شدت آن بكاهند. فاكتورهاي متعددي در اين فرآيند نقش دارند. ميتوان امتيازاتي را در يك حوزه داد و در حوزهاي ديگر امتيازاتي را دريافت كرد. در هر صورت، اين امكان وجود دارد كه از طريق مذاكره هر مسالهاي را حل كرد. به باور احمدي جزييات مهم است و تمركز بر جزييات مشخص ميكند كه كار چگونه پيش خواهد رفت. به عبارت ديگر مادام كه طرفين وارد جزييات نشدهاند، مشكل ميتوان گفت كه آيا شانسي براي موفقيت وجود دارد يا خير. در واقع، موفقيت مذاكرات به تمايل و اراده سياسي طرفين براي حل مشكلات و توانايي آنها در مديريت اختلافات و يافتن راهحلهاي مورد قبول دو طرف بستگي خواهد داشت.
حسن بهشتيپور: نشست روز شنبه براي تهران و واشنگتن براي ارزيابي موضوعات مورد اختلاف فرصتساز بود
حسن بهشتيپور، پژوهشگر مسائل بينالملل در پاسخ به سوال «اعتماد» و ارزيابياش از روز اول رايزنيها ميان تهران و واشنگتن به روزنامه اعتماد گفت: از همان ابتدا شواهد و قرائن نشان ميداد كه اتفاقي كه در عمان رخ داد بيشتر به يك نوع گفتوگو و تبادل ديالوگ ميان ايران و امريكا شباهت دارد تا مذاكره كه البته با هدف آگاه شدن دو طرف با مواضع يكديگر انجام شد. به باور بهشتي پور اما باتوجه به تغيير دولتها در هر دو كشور و عدم انجام رايزني به مدت طولاني، انتظار ميرود كه گفتوگوهاي روز شنبه كه بسان تبادل نظر ميان طرفين خواهد بود، فرصتي باشد براي بررسي امكان ادامه مذاكرات رسمي، چه بهصورت مستقيم و چه غيرمستقيم.
اين پژوهشگر روابط بينالملل در ادامه به «اعتماد» گفت: با اين حال اما خواستههاي ايران و امريكا همچنان فاصله زيادي با يكديگر دارند و براي رسيدن به وحدت نظر و نكات مشترك، قطعا نياز به گفتوگوهاي بيشتري وجود دارد.
به باور بهشتيپور در اين راستا، ايده اقدام در برابر اقدام ميتواند راهگشاي مناسبي باشد. اين رويكرد ميتواند به طرفين كمك كند تا با انجام اقدامات همزمان و متقابل، اعتماد بيشتري ايجاد كنند و از اين طريق گامهاي بعدي را بردارند. در شرايطي كه جو بياعتمادي حاكم است، اين روش ميتواند به كاهش تنشها و افزايش همكاريها كمك كند. بهشتيپور همچنين خاطرنشان كرد: از طرفي ديگر برگزاري اين گفتوگوها و كاهش التهاب جنگ به خودي خود نشانهاي از كاهش جو منفي موجود است. حتي اگر تهديدات از سوي امريكا همچنان طي روزهاي آينده ادامه داشته باشد، نشاندهنده اين است كه طرفين به دنبال راههايي براي ديپلماسي و گفتوگو هستند. در نهايت، بايد منتظر ماند و ديد كه دو طرف تا چه حد حاضر هستند در موضع خود انعطاف داشته باشند و آيا ميتوانند به يك نقطه مشترك دست يابند يا خير. بهشتيپور در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب پيشبيني چگونگي شكلگيري هر نوع توافق ابتدايي احتمالي ميان ايران و امريكا و اينكه اين توافق موقت خواهد بود يا بلندمدت، گفت: به نظر ميرسد كه ابهاماتي در مورد مفهوم موقت در توافقات احتمالي ميان ايران و امريكا وجود دارد. اين موضوع به ويژه زماني اهميت پيدا ميكند كه صحبت از اعتمادسازي و برنامهريزي براي آينده به ميان ميآيد. اگر مفهوم موقت به معناي يك دوره زماني خاص باشد، مانند سه ماه يا يك سال، اين ميتواند به بياعتمادي دامن بزند و به نظر ميرسد كه چنين رويكردي نميتواند پايدار باشد. به باور بهشتيپور به عنوان مثال، اگر دوطرف تنها براي سه ماه آينده برنامهريزي كنند، اين به نوعي نشاندهنده عدم تعهد به يك همكاري طولانيمدت خواهد بود و ممكن است احساس عدم امنيت و بياعتمادي را تشديد كند. در عوض، پيشنهاد مرحلهاي و برمبناي اقدام در برابر اقدام ميتواند راهكار موثرتري باشد.
بهشتيپور تاكيد كرد: به اين معنا كه هر دو طرف به صورت همزمان اقداماتي را انجام خواهند داد كه همخواني و توازن داشته باشد. به عنوان مثال، اگر امريكا در مسير لغو يا تعليق تحريمها گام بردارد، ايران نيز ميتواند اقدامات مشابهي را در راستاي تعهدات خود انجام دهد، البته با حفظ خطوط قرمز مشخص. اين پژوهشگر مسائل بينالملل در ادامه همچنين به «اعتماد» گفت: اين رويكرد ميتواند زمينه را براي اعتمادسازي و تسهيل همكاريها هموار كرده و از ابهامات موجود در مورد تعهدات موقت بكاهد.
به باور بهشتيپور، در هر صورت بايد مفهوم موقت به طور دقيقتر مشخص شود؛ آيا منظور از آن محدوديت زماني است يا محدوده تعهدات در اجرا؟ اگر اين مفهوم به گونهاي طراحي شود كه به راحتي قابل برگشت به وضعيت قبلي نباشد، ممكن است به دشواريهايي در اجراي توافقات منجر شود و اعتمادسازي را پيچيدهتر كند. بنابراين، روشنسازي مفهوم موقت و نحوه اجراي آن از اهميت بالايي برخوردار است و بايد به دقت مورد بررسي قرار گيرد تا دو طرف بتوانند به يك توافق پايدار و موثر دست يابند.
بهشتيپور در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب سناريوي احتمالي پيش روي واشنگتن در صورت مخالفت با توافق موردنظر تهران گفت: در مذاكرات ژنو، ايران و گروه 1+5 به توافقاتي دست يافتند كه شامل مراحل مشخص و تدريجي براي آزادسازي داراييهاي ايران و انجام اقدامات مرتبط بود. اين توافقات به شكل موقت نبودند، بلكه چارچوبي براي اقدامات و مذاكرات آينده تعيين ميكردند. به عبارت ديگر، اين مراحل به گونهاي طراحي شده بودند كه به تدريج و در طول زمان پيش بروند و به يك توافق جامعتر، يعني برجام، منجر شوند.
به باور بهشتيپور واقعيت اين است كه مذاكرات هستهاي به دليل پيچيدگيهاي حقوقي، سياسي و امنيتي نياز به زمان و مراحل متعدد داشت. بنابراين، اگر موقت به معناي مرحلهاي بودن و فراهم كردن زمان لازم براي حل تدريجي مشكلات است، اين رويكرد ميتواند منطقي و قابل قبول باشد. اين پژوهشگر حوزه روابط بينالملل در ادامه به«اعتماد» گفت: علاوه بر اين، باتوجه به ابعاد مختلف و چندلايه مسائل هستهاي، انتظار حل همه مشكلات در يك بازه زماني كوتاه، واقعبينانه نيست. مذاكرات بايد به گونهاي پيش بروند كه هر دو طرف به تدريج به يك درك مشترك برسند و اين فرآيند نيازمند زمان و انعطافپذيري است. بنابراين، در صورتي كه مفهوم موقت به معناي مرحلهاي بودن و فراهم كردن زمان براي حل مسائل باشد، اين يك رويكرد منطقي به نظر ميرسد و بايد مورد پذيرش طرف امريكايي نيز قرار گيرد. درنهايت، براي رسيدن به يك توافق جامع و پايدار، نياز به همكاري و اعتماد متقابل وجود دارد.