• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۸ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5076 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۷ آبان

عشق اول

سروش صحت

پسر نوجواني كه جلوي تاكسي نشسته بود از راننده پرسيد: «شما تا حالا عاشق شديد؟» 
راننده گفت: «مگه كسي هم هست كه عاشق نشده باشه؟» 
پسر نوجوان پرسيد: «شكست هم خورديد؟»  راننده گفت: «مگر كسي هم هست كه شكست نخورده باشه؟»  مدتي سكوت شد؛ راننده نگاهي به پسر كرد و پرسيد: «شكست خوردي؟»  پسر گفت: «دارم مي‌ميرم.»
 چروك‌هاي عميق صورت راننده عميق‌تر شد و گفت: «بدتر از مردنه.»
 پسر گفت: «تا آخر عمرم فراموشش نمي‌كنم، ديگه عاشق هيچ‌ كس نمي‌تونم بشم.»
 راننده چيزي نگفت؛ پسر از راننده پرسيد: «شما هم وقتي شكست خوردي داشتي مي‌مردي؟»
 راننده گفت: «معلومه.»  پسر پرسيد: «اسم عشق‌تون چي بود؟» راننده گفت: «اولي‌اش؟»  پسر گفت: «مگه چند تا عشق داشتيد؟» 
راننده آهي كشيد و چيزي نگفت. پسر دوباره پرسيد: «اسم اولي چي بود؟»
 راننده به روبه‌رو خيره شد و بعد گفت: «چنان خشكسالي شد اندر دمشق/ كه ياران فراموش كردند عشق...»

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون