مسكّن امريكايي براي افغانستان
محسن روحيصفت
تور منطقهاي زلماي خليلزاد، فرستاده ويژه امريكا در آشتي افغانستان، در شرايطي انجام شد كه افغانستان براي برگزاري انتخابات سراسري در تاريخ 28 مهر، شنبه هفته آينده آماده ميشود. اصليترين هدف اين سفر ايجاد زمينهاي براي برگزاري آرام انتخابات در شرايط بحرانزده افغانستان بود. امريكا تلاش ميكند تا در آستانه برگزاري انتخابات در گفتوگو با دو جبهه مختلف، يعني گروههاي مسلح مخالف دولت مركزي و همچنين جناحهاي رقيب در ساختار قدرت گفتوگو كند تا فضايي آرام براي برگزاري موفق انتخابات پيش رو ايجاد كند. خليلزاد تقريبا با همه مقامهاي ارشد دولت افغانستان، به علاوه رهبران و احزاب عمده قانوني اين كشور ملاقات كرد و بعد از آن نيز ضمن ديدار با مقامهاي ارشد پاكستان، امارات متحده عربي، قطر و عربستان سعودي در سفر به پايتخت قطر با رييس دفتر سياسي گروه طالبان ديدار و گفتوگو داشت. به اعتقاد من خواست امريكا از انجام اين مذاكرات رسيدن به نتايج كوتاهمدت براي تضمين برگزاري امن و آرام انتخابات پارلماني در افغانستان است و نه يك استراتژي بلندمدت موثر براي پايان دادن كامل به درگيريها و خشونتها در اين كشور. كاخ سفيد اميدوار است برگزاري انتخابات به شكل آرام و موفق به يك دستاورد براي استراتژي جديد دولت ترامپ در افغانستان بدل شود. انتخابات در افغانستان از 17 سال پيش كه امريكا به اين كشور حمله كرد تاكنون، همواره زير سايه مناقشات، اتهامهاي تقلب، خشونت و ترور انجام شده است. برگزاري يك انتخابات موفق تحت نظارت امريكاييها و يك سال بعد از اجراي استراتژي جديد ترامپ، ميتواند يك دستاورد براي واشنگتن محسوب شود كه در آستانه انتخابات مياندورهاي كنگره امريكا از آن به عنوان يك ابزار تبليغاتي و به عنوان نمونهاي از موفقيتهاي فرامرزي دولت ترامپ معرفي شود. يكي از معضلات انتخابات هفته آينده اين است كه در بسياري از نقاط افغانستان به دليل تسلط طالبان بر حوزههاي رايگيري يا خشونتهاي جاري در منطقه، امكان برگزاري رايگيري فراهم نشده است، تا جايي كه نزديك به يك سوم حوزهها در اين انتخابات تعطيل خواهند بود. ولاياتي مانند ولايت مهم غزني از جمله مكانهايي است كه برگزاري انتخابات در آن با هالهاي از ابهام مواجه است، ولايتي كه 11 نماينده در پارلمان دارد. در نتيجه امريكاييها كه به تازگي مذاكرات مستقيمي را با طالبان آغاز كردهاند تصميم گرفتهاند تا از اين فرصت براي گفتوگو با طالبان براي تاثيرگذاري بر فضاي انتخاباتي و تلاش براي برگزاري انتخابات در آرامش بيشتر تلاش كنند . آنچه مسلم است، هنوز اراده و انگيزه كافي نه در طالبان و نه در واشنگتن براي مصالحه و عقبنشيني از مواضع گذشته وجود ندارد و بعيد است كه مذاكرات مستقيم اخير منجر به نتيجهاي قطعي و بلندمدت درباره صلح شود، اما امريكاييها اميدوارند با استفاده از فرصت مذاكره و دست كم نمايش آمادگي براي امتياز دادن به طالبان استفاده كنند تا بتوانند آنها را به صورت مقطعي در آستانه انتخابات تحت تاثير قرار دهند و از ميزان درگيريها كم كنند. در واقع هدف امريكاييها ايجاد يك فضاي رواني در ميان گروههاي مسلح مخالف است كه باعث توقف در عمليات مسلحانه شود.
دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا تاكنون در مسائل سياست خارجي تلاش كرده است تا در هر پروندهاي اندكي دخالت كند و تلاش كند تا از همه پروندههاي سياست خارجي امريكا يك دستاورد سياسي و موفقيت براي خودش به ارمغان بياورد. در آستانه انتخابات كنگره، كه ترامپ نگران از دست دادن كرسيهاي جمهوريخواهان هوادار خود به دموكراتها مخالف است، علاقهمندي او به ايجاد يك موفقيت قابل بهرهبرداري تبليغاتي در افغانستان بيشتر شده است.
در نهايت من بعيد ميدانم كه استراتژي جديد دولت ترامپ دورنما و چشمانداز جديدي براي صلح در افغانستان بعد از 17 سال درگيري ايجاد كردهباشد. ترامپ شعارهاي زيادي در كارزار انتخاباتي خود داده بود، از جمله اينكه ادعا كردهبود كه حضور نظاميان امريكايي در افغانستان هيچ منفعتي براي دولت امريكا ندارد. اين وعده ترامپ از جمله وعدههايي بود كه تاكنون عملي نشده است، او راههاي مختلفي را براي پايان دادن به جنگ افغانستان در يك سال و نيم گذشته امتحان كرده است. وعده خروج فوري نيروهاي امريكايي، وعده افزايش فشار نظامي براي رسيدن به صلح، وعده مذاكره با طالبان به عنوان يك شريك سياسي و تلاشهاي ديگر تاكنون ناموفق بودهاند و بعيد است كه دورنمايي براي موفقيت آن وجود داشته باشد. به اضافه اينكه اطرافيان ترامپ به خصوص در بين مقامهاي نظامي نظر واحدي در مورد افغانستان وجود نداشت. بر خلاف ترامپ بسياري از نظاميان و مقامهاي ارشد امريكا چه به دليل نگاه استراتژيك و چه به انگيزههاي شخصي و مالي، به خروج نظاميان امريكايي از افغانستان علاقهمند نيستند. شخص ترامپ هم استراتژي واحد و منسجمي در پرونده افغانستان در پيش نگرفته و هر بار حرفهاي خود را تغيير ميدهد. بازگشت زلماي خليلزاد به تيم سياست خارجي امريكا در پرونده افغانستان، ممكن است اندكي به واقعگرايي در سياستهاي امريكا كمك كند، اما در شرايط سردرگم داخلي واشنگتن، باز هم مشخص نيست كه شخص خليلزاد در اين مقام از اختيار كافي و ثبات برخوردار باشد و بسيار محتمل است كه در آينده شامل جابهجاييهاي ديگر، انتصابهاي جديد، بركناري خليلزاد و تغيير سياستها باشيم.
پرونده افغانستان، يك پرونده پيچيده با قطعات موثر متنوع چه در داخل، چه در منطقه است كه بازيگران زيادي در آن نقش دارند و تغيير يك فرد يا آغاز يك دور گفتوگو ميان دو بازيگر نميتواند اثر قطعي و نهايي بر شرايط داشتهباشد. آنچه ميتواند باعث صلح نهايي در افغانستان شود، يك اراده جمعي و تلاش مشترك ميان همه بازيگران داخلي، منطقهاي و بينالمللي است. درون امريكا هم نمايندگان دموكرات كنگره اين انتقاد را به سياست ترامپ وارد كردهاند كه تمام تمركز خود را بر كشورهايي مانند عربستان سعودي، امارات و قطر و گروه طالبان قرار داده است، در شرايطي كه ديدگاهي وسيعتر و جامعتر براي حل و فصل مسائل افغانستان مورد نياز است. عاقبت اين راهبرد، صلح در افغانستان نخواهد بود، بلكه بايد راهكاري با مشاركت همه بازيگران فعال در افغانستان، همسايگان و قدرتهاي موثر در اين كشور در پيش گرفته شود.