از كوتهي ماست!
شينا انصاري
بخش عمدهاي از آنچه امروز در شهرهاي بزرگ كشور با عنوان معضلات محيطزيستي ميشناسيم برآمده از رفتارهاي شهرنشينان است، بيشك ميان شهرنشين با شهروند توفير بسيار است و شهروندي به خودي خود و به صرف زيستن در شهر حاصل نميشود، از اين رو بسياري از مشكلات شهري همچون رها كردن زباله در خيابان، استفاده بيرويه از خودروهاي شخصي، مصرف نامتعارف آب، ايجاد آلودگي صوتي، استفاده نامناسب از امكانات شهر و نمونههاي متعدد و پرشمار ديگر همگي از مصاديق عدم بلوغ شهرنشيني و تفكر شهروندي است. درست است كه در بسياري از موارد، اين دولت است كه بايد بسترها و شرايط مشاركت شهرنشينان را در امور محيطزيست شهري مهيا كند، اما يك شهر به موازات نيازش براي امكانات، زيرساختها و ارتقاي شاخصهاي زيستي به «شهروند» نياز دارد، از اين رو پرسشي كه ميتواند قابلتوجه باشد اين است كه يك فرد بايد چه وجوه اخلاقي، فكري و كاركردي داشته باشد تا بتوان به او شهروند اطلاق كرد؟ و تفكر مبتني بر زندگي اجتماعي چگونه منشا رفتارهاي يك شهروند است؟
واقعيت اين است شهروندي مفهومي است كه با مسووليتپذيري همراه است و افراد زماني شهروند محسوب ميشوند كه حقوق و تكاليف (مسووليتهاي) خود را بشناسند و به آن عمل كنند. شهروند، قانون را نه به واسطه جريمه نشدن، بلكه به اين دليل رعايت ميكند كه باور دارد با زير پا گذاشتن آنها، زندگي شهري وي با مشكلات عديدهاي روبهرو خواهد شد. به عبارت ديگر وي قواعد و هنجارهاي جامعه خود را به خوبي شناخته و رفتارهاي اجتماعي خود را با آنها منطبق ميكند. بر اين اساس، نمونههاي زيادي از مشكلات محيطزيست در شهرها را ميتوان برشمرد كه اتفاقا بيش از آنكه بتوان انگشت شماتت را به سوي دولت و دستگاههاي اجرايي گرفت، لازم است از سهم خود و ديگر افراد جامعه در ايجاد و تشديد آن سخن گفت: مغازهداري كه پسماندهايش را در كنار خيابان رها ميكند، رانندهاي كه از معاينه فني خودرويش سر باز ميزند، مسوول كارگاهي كه فاضلاب صنعتي خود را بدون تصفيه به جوي يا چاه جذبي هدايت ميكند، كارواشي كه با مصرف بيرويه آب، هر اقدامي براي بازچرخاني آب را هزينه تلقي ميكند، متولي معاينه فني خودرو كه بدون بازديد، برگه صوري تاييديه صادر ميكند، صاحب صنعتي كه با توجيه صرفهجويي اقتصادي، فيلترهاي كاهنده آلودگي هوا را شب هنگام غيرفعال ميكند، واحد خدمات مركز درماني كه در تفكيك پسماندهاي عفوني خطرناك از ساير پسماندها اهمال ميكند، خانوادهاي كه ميتواند حداقل در برخي مواقع از خودروي شخصي استفاده نكند، ولي استفاده ميكند و همگي ما شهرنشينان كه به انحاي مختلف در وضعيت بغرنج زيست محيطي شهرمان و آلودگيهايي كه متوجه ما و فرزندانمان هست، دخيل هستيم. صرفنظر از جايگاه دولت و دستگاههاي مسوول در پيشبيني ابزارهاي نظارتي و پيگيري آن، آنچه حائز اهميت است نقش هر يك از ما به عنوان «شهروند» است. از اين رو، بد نيست كلاهمان را قاضي كنيم و از خود بپرسيم: آيا مسووليت امروز ما صرفا تهيه عكس و فيلم است از آلودگيها و مسائل زيستمحيطي شهرمان و درخواست از دولت براي حل تمامي آنها؟ قبول كنيم احساس مسووليت اجتماعي حلقه مهم و اساسي در زنجيره بهبود وضعيت زيستمحيطي شهرهاي ماست و تا زماني كه در شهرهاي ما، جمعيت «شهرنشينان» بيش از «شهروندان» باشد مسائل و موضوعات محيطزيست همچون كلافي سردرگم و لاينحل باقي خواهد ماند!