نبرد ترموپيل و ادامه افسانهسازي
محمود فاضلي
چندي پيش در خبرهاي يك سايت يوناني آمده بود كه آقاي پاولوپولوس رييسجمهوري 68ساله اين كشور با حضور در محل «نبرد ترموپيل» و در مقابل مجسمه «لئونيداس» پادشاه اسپارت دو هزار و چهارصد و نود و هشتمين سالگرد نبرد تاريخي ترموپيل ميان قواي نظامي يونان و ايران را گرامي داشته است. رييسجمهور يونان اين تاريخ را به فرصتي براي تاكيد بر وحدت و همدلي بيشتر ميان مردم اين كشور استفاده كرده است.
پاولوپولوس به مناسبت نبرد ترموبيل در سخناني اعلام كرده: «اين محل تا ابد به ما ميآموزد و الهامبخش آينده ما خواهد بود. به عنوان يك ملت بزرگ وظيفه ما مراقبت از مردم در خانواده اروپا و در جامعه بينالمللي است. ما يونانيان آماده دفاع از آزادي و دموكراسي هستيم.
ما بايد بدانيم آنچه كه در تاريخ به دست آوردهايم موجب اتحاد ما شده است. ميدانيم كه در لحظات سخت، حفاظت از منافع ملي ما هميشه موجب وحدت شده است. ميراث يونانيان نهتنها براي ما يونانيها بلكه براي اروپا و براي تمام بشريت است. ما اغلب در مورد ترموپيل و حماسهاي به رهبري لئونيداس صحبت ميكنيم اما اين موضوع يك نشان عميق در تاريخ بشريت و تاريخ تمدن بشري است. مورخان و روشنفكران جامعه بينالمللي اين نبرد را درك كردهاند.»
نبرد ترموپيل (در 480 پيش از ميلاد) نام اولين جنگ از دومين دوره جنگهاي ايران و يونان در زمان خشايارشا است كه بين ارتش شهرهاي متحدشده يونان به فرماندهي لئونيداس، پادشاه اسپارت و امپراتوري هخامنشي به فرماندهي خشايارشا در طول دومين لشكركشي خشايارشا به يونان به وقوع پيوست. اين جنگ در سال 480 قبل از ميلاد مسيح در گذرگاه ساحلي و باريك ترموپيل اتفاق افتاد. لشكركشي هخامنشيان پاسخي به پيروزي آتنيها در نبرد ماراتن در طول لشكركشي اول هخامنشيان به يونان، در سال 490 قبل از ميلاد بود. خشايارشا ارتش زميني و دريايي عظيمي براي فتح تمام يونان تدارك ديده بود. سواره نظام آن در كشورهاي مديترانه نظير نداشت و پياده نظام آن از ملل جنگجو و كوهستاني انتخاب شده بود.
شكي نيست جنگ ايران و يونان در دوره هخامنشي مهمترين واقعه تاريخ باستان و نخستين جنگ بزرگ در جهان است. هرودوت داستانهاي خود را با يك چنين مناقشهاي تاريخي آغاز ميكند. او در جنگ ايران و يونان همه جا جانبدارانه از آتن دفاع كرده است اما ايران هخامنشي از خلال كتاب او سرافراز بيرون ميآيد.
شواهد تاريخي نشان ميدهد كه يونانيان در طول تاريخ هميشه به دنبال «افسانه»سازي بودهاند. هرودوت در نتيجه رجحان «افسانه» بر روايت صحيح، مطالب كافي براي بازسازي ديگر روايتها به دست نميدهد. روايتهايي كه بعضا مايه بدنامي ديگر مناطق يونان شده است.
حتي بعضي از مورخين روايتهاي وي را ساخته آن دسته از ايالاتهاي يونان مركزي ميدانند كه دل خوشي از مناطق جنوبي يونان نداشتهاند و هميشه در رقابت با آنها بودند. بيشك زماني كه «افسانه» رواج پيدا ميكند، با مقبوليت گسترده عامه رو به رو ميشود و هنگامي كه هرودوت آن را پذيرفت، هنرمندانه در نوشتههايش گنجاند.
كشورهاي مختلف هميشه تلاش دارند با گراميداشت چنين مراسمهايي بر نقش تاريخي خود در تمدن بشري تكيه كنند، وحدت ملي را تقويت كرده و الهامبخش آينده باشند. آنها تلاش دارند اين پيروزيها را با ديگر خواستههاي داخلي و منطقهاي خود گره بزنند. اگرچه يونانيان طي هزاره اول پيش از ميلاد به صحنه تاريخ وارد شدند و با سرعت شگفت فرهنگي سرمشق نسلهاي آينده شدند اما در عرصه بينالمللي پيشرفت چنداني نداشتند و خود را برتر از ساير ملل دانسته و ملتهاي ديگر را وحشي و دشمن خود ميپنداشتند! بسياري از تمدنها بودهاند كه با سابقه تمدني كهن جايگاه پيشين خود را از دست داده و در آستانه ورشكستگي قرار گرفته و هيچ نشاني از تاريخ پرافتخار آنها باقي نمانده است.