فردا براي حفاظت دير است
حامد ابوالقاسمي
در حفاظت از يوز فاصله بين اميد و نااميدي و شكست و موفقيت، از نظر زماني كوتاه است. اما همين فاصله كوتاه اگر با تلاش جدي و محسوس پر شود به اميد و اگر با روند فعلي پيش برود به نااميدي و شكست ختم ميشود. با وجود اينكه رده حفاظتي يوز از جانب سازمانهاي ملي و بينالمللي حفاظت، تحت عنوان «بهشدت در معرض انقراض» درنظر گرفته شده است، اما در عمل با تلفيق وضعيت مذكور و شرايط مشهود ميزان تلاش براي حفظ
اين گونه ارزشمند، از همين امروز ميتوان يوز را منقرض شده تصور كرد!
وضعيت يوز، وضعيتي بهشدت بحراني است. در حالي كه تلاش ما، تلاشي معمولي است! بنابراين اگر با همين فرمان پيش برويم انقراض يوز از حفاظت آن زودتر به مقصد خواهد رسيد. اين در حالي است كه اگر تلاش درخور شرايط كنوني شكل بگيرد، قطعا ميتوان يوز را در ذخيرهگاه زيستكره توران بهعنوان موفقترين زيستگاه فعلي يوز، براي جهانيان حفظ كرد.
برنامهريزيها و تحليلهاي تكراري و كلي، شناسايي مشكلات و راهكارهاي عمومي در شرايط بحراني موجود دردي را از مشكلات متعدد يوز دوا نميكند؛ بلكه با ايجاد توهم پيشرفت و موفقيت، مسير انقراض را هموارتر ميكند. واژههايي همچون افزايش مشاركت، كنترل دام، افزايش امنيت، افزايش طعمه و كليگوييهاي اينچنيني در عين درستي، به قدري ناكافي و مبهم و تكراري هستند كه هيچ كس را به انجام فعاليتي مشخص ترغيب نميكنند.
كنار هم گذاشتن نتيجه پايش پيوسته وضعيت يوز در 6 سال اخير در ذخيرهگاه زيستكره توران و شواهد موجود از زيستگاههاي شناخته شده اين گونه در ساير نقاط كشور و همچنين اجماع نظر متخصصان صاحبنظر داخلي و خارجي، بيانگر اين است كه اگر يوز را در طبيعت ميخواهيم، بايد منطقه توران
(و مياندشت) را به عنوان تنها زيستگاههاي مولد يوز در حال حاضر، بهطور جدي مورد حفاظت قرار دهيم. البته اين راهكار در شرايط فعلي براي حفظ يوز در طبيعت است كه بر هر راهكار ديگري اولويت دارد و برنامه تكثير در اسارت مقولهاي جدا و در اولويت بعدي است. حتي شايد بد نباشد كه بعد از كسب اطمينان از تخصيص منابع كافي و آغاز فعاليتها براي حفظ يوز در طبيعت (توران) تلاش براي تكثير در اسارت را نيز آغاز كرد.
با همت مردمي و همراهي دامداران، تعدادي از مراتع پارك ملي توران از حضور دام اهلي خالي شد كه خود وسعت قابل توجهي از منطقه را با حذف عبور و مرور انساني، چراي دام و حضور سگهاي گله، براي يوز امن كرد. اما در شرايط فعلي اين حركت قدم آغازين و ارزشمند در راستاي يك نياز بزرگتر است. انتخاب بين دامداري سنتي در توران يا حفظ يوز براي جهان انتخاب چندان دشواري نيست. قدم مهم بعدي شايد ايمنسازي مساحت بيشتري از توران و مياندشت براي يوز از طريق كاهش حضور دام سبك و سنگين و سگهاي گله يا ولگرد در اين مناطق است.
زمان براي حفاظت از يوز به سرعت در گذر است. تعداد و امنيت طعمههاي يوز، امنيت خود يوز، منابع آبي پايدار و مناسب و همچنين ايمنسازي كريدورهاي يوز در اطراف منطقه از عمده مشكلات يوز در توران و مناطق اطراف است. اما نكته مهم اين است كه زمان زيادي براي اين كار نيست. در واقع فرصتي براي آزمون و خطا و كسب تجربه وجود ندارد. تامين منابع مالي و نه نياز كارشناسي هيچ كدام از عوامل بازدارنده حفاظت از يوز نيستند. تنها نياز حياتي اين روزها، خواست و همت مجدانه براي حفظ اين مخلوق است. همتي كه پا را از برنامهريزي و ترسيم درخت مشكلات و چشمانداز فراتر گذاشته و برنامه اجرايي مو به مو و قابل اجرا را اجرا كرده و نتايج آن را پايش كند.
كارشناس حياتوحش