فرصتهايي كه
هر روز كمتر ميشوند
مرتضي اسلاميدهكردي
آمار نشان ميدهد كه بيشترين تلفات يوزپلنگ ايراني به كشتن يوزها توسط چوپانان مربوط ميشود. رتبه دوم نيز به تلفات جادهاي تعلق ميگيرد كه تا حدي ناشي از حضور دام در مناطق است. در حال حاضر مهمترين (و شايد تنها) زيستگاههاي زادآوري يوزپلنگ در ايران، منطقه توران در استان سمنان و منطقه مياندشت در استان خراسان شمالي هستند. هر دو اين مناطق، از حضور دام اهلي رنج ميبرند. حضور دام اهلي در زيستگاهها، نه تنها مستقيما باعث كشته شدن يوزها توسط سگهاي گله و چوپانان ميشود، بلكه باعث رانده شدن يوزها به حاشيه مناطق و كشته شدن در تصادفات جادهاي ميشود. بيشتر تلفات جادهاي يوزپلنگ، همزمان با حضور دام در مناطق بوده است. لذا بايد هرچه زودتر، پروانههاي چرا در داخل اين دو زيستگاه خريداري شده و دام اهلي از آنها خارج شود. اما بايد توجه داشت كه اين اقدام، صرفا يك خريداري ساده نيست و نيازمند در نظر گرفتن مسائل اجتماعي و اقتصادي جوامع محلي است.
اقدام مهم بعدي، حفاظت از كريدور مهاجرتي بين منطقه مياندشت و توران است. شواهد بسياري، وجود چنين مهاجرتي را تاييد ميكند. متاسفانه به دليل اينكه اين منطقه، در محدوده سه استان قرار دارد، تحت حفاظت قرار دادن آن، هم از نظر اداري و هم از نظر اجتماعي بسيار دشوار است. اين مهم، نيازمند هماهنگي و حمايتهاي بالادستي دولتي است. ايمنسازي محدوده مياندشت- عباسآباد از جاده شاهرود - سبزوار، اقدام مهم ديگر در همين منطقه بينابيني است كه متاسفانه با وجود پيگيريهاي مكرر و تامين بودجه، هنوز حتي كليد هم نخورده است.
به موازات اين اقدامات، بايد هرچه زودتر براي تكثير در اسارت به روشهاي آزمايشگاهي، تلاش كرد. در اينكه تكثير در اسارت يوزپلنگ، كمك چنداني به حفظ جمعيت وحشي نميكند، بحثي نيست. اما ما در حال از دست دادن يك زيرگونه براي هميشه هستيم. تكثير در اسارت، براي حفظ ذخيره ژنتيكي اين زيرگونه، حياتي است. افراد كمي در دنيا تجربه موفق اين كار براي يوزپلنگ را دارند، اما وجود دارند. اين اقدام بسيار فني و حساس است، زيرا ممكن است باعث كشته شدن يوز ماده شود. با توجه به افزايش سن يوزهاي در اسارتمان، هر روز فرصت تنگتر ميشود. بايد هرچه سريعتر با كمك متخصصان بينالمللي، با كمترين ريسك ممكن براي اين كار اقدام كرد. مشكل بزرگ ديگري كه طي ماههاي گذشته به مشكلات يوز اضافه شده است، نااميدي محيطبانان و فعالان اين عرصه است. بايد از رفتارهاي جانبدارانه و اختلافات پرهيز كرد. بايد دوباره فعاليتهاي سالهاي پيشين از سر گرفته شود. براي محيطبانان كارگاه برگزار شود، جمعيت يوز در مناطق رصد شود، براي مناطق امكانات تهيه شود، مديران ارشد سازمان حفاظت محيط زيست شخصا به مناطق سركشي كنند، از مديران مناطق و محيطبانان كار خواسته شود و از آنها تقدير شود و ...
اما آنچه در بلندمدت بقاي يوزپلنگ را تضمين ميكند، ايجاد درآمد و منفعت مالي پايدار از يوزپلنگ، براي جوامع محلي و دولت است. چنين اتفاقي با ابزار اكوتوريسم و در صورت طراحي اصولي مقصد گردشگري حيات وحش قابل انجام است. متاسفانه تجربه موفق و بارزي در اين زمينه در ايران وجود ندارد، اما نيازي به اختراع دوباره چرخ نيست. اين مسير براي چندين دهه در دنيا استفاده و آزموده شده و تكامل يافته است. به راحتي ميتوان از دانش و تجربههاي بينالمللي استفاده كرد. هر چه شرايط اقتصادي بدتر شود، اهميت اين مساله بيشتر ميشود. چون هر چيزي كه منفعت مالي در پي نداشته باشد، از بين خواهد رفت.
از موسسين و عضو هياتمديره
انجمن يوزپلنگ ايراني