سيد حسن خميني:
انقلابيون دچار آفت «منيت» نشوند
گروه سياسي| يادگار امام خميني (ره) از «منيتها» گلايه دارد. همه مصيبتها را ناشي از آن ميداند و تاكيد بر زنده نگه داشتن روحيه از خودگذشتگي در جامعه ميكند. او ميگويد كه همه مصيبتها از منيت است؛ اگر انقلابيون دچار اين آفت شوند، انقلاب هم دچار آن ميشود و اگر نباشد شور و نشاط انقلاب باقي خواهد ماند.
به گزارش جماران، حجتالاسلام والمسلمين سيدحسن خميني در ديدار با استاندار و مسوولان استان قم، با اشاره به اهميت روز دوازدهم بهمن، اظهار داشت: يكي از جهات عظمت 12 بهمن، ورود امام به كشور بعد از 15 سال تبعيد و مرارتهاي زياد است كه غريبانه رفتند اما فاتحانه و عزيزانه برگشتند. جهت ديگر نيز آغاز دهههاي است كه به سقوط نظام شاهنشاهي منجر شد و تحولي بنيادين در جامعه ايجاد كرد.
وي با بيان اينكه انقلاب اسلامي صرفا يك تحول سياسي نبوده و تحولي اجتماعي و تاريخساز است، افزود: اهميت ديگر روز 12 بهمن، باورمندي مردم در استقبال از امام است زيرا تجمع بينظيري كه مردم در استقبال از امام كردند، در حالي بود كه رسانهاي چون صدا و سيما آن زمان وجود نداشت و ارتباطات شبكهاي ميان مردم، آنان را از سراسر كشور در تهران جمع كرد و همان حضور از بزرگترين ميخهايي بود كه بر تابوت رژيم طاغوت زد.
سيدحسن خميني با تاكيد بر اينكه اگر مردم نبودند و امام بودند يا مردم بودند و امام نبودند، آن نتيجه به دست نميآمد، ادامه داد: 12 بهمن دو قهرمان دارد؛ قهرمان اول امامي است كه از پلههاي هواپيما پايين آمد و قهرمان دوم مردمي بودند كه از او استقبال كردند، لذا انقلاب وجود غير از انقلابيون و رهبر آنها ندارد.
وي گفت: اگر انقلاب زيبا و مستحكم بود به خاطر اين بود كه اين ويژگيها در انقلابيون وجود داشت و اگر روزي آن ويژگيها عوض شد، جامعه هم عوض ميشود. همانگونه كه بسياري از افراد جامعه زمان يزيد كه
سر امام حسين (ع) را بريدند همان افراد جامعه نبوي بودند، اما فاسد شده بودند.
يادگار امام با اشاره به اينكه يكي از آثار انقلاب اسلامي تغيير نظام سياسي كشور بود، يادآور شد: انقلاب ما از اين جهت كه بافتها، نهادها و طبقات اجتماعي كشور را دستخوش تغيير كرد يك انقلاب اجتماعي هم بود. در نتيجه انقلاب افرادي از روستا به طبقات بالا رسيدند و افرادي از طبقات بالا نيز به زير برده شدند. البته در اين تغيير فقط افراد زير و رو نشدند، بلكه نظام و هرم منزلت اجتماعي نيز تغيير يافت. سيد حسن خميني بُعد ديگر انقلاب اسلامي را تاريخساز بودن آن ذكر كرد و اظهار داشت: برخي انقلابها فراتر از محدوده جغرافيايي خود، پيامي براي تاريخ دارند. لذا اگر پيامد انقلاب فرانسه دموكراسي، پيام انقلاب روسيه سوسياليسم و پيام انقلاب امريكا ليبراليسم بود، پيام انقلاب اسلامي ايران معنويتگرايي و دينداري و بازگرداندن معنويت و خدا به عرصه جامعه است. من حتي تعبير اسلام و شيعه را بهكار نميبرم، گرچه انقلاب به معناي بازگرداندن آنها نيز بود، اما انقلاب در ميان مسيحيان نيز با شكلگيري الهيات رهاييبخش و بازگشت كشيشهايي كه از سياست فاصله گرفته بودند به جامعه، اثر خود را گذاشت. در ميان اهل سنت نيز جرياناتي كه از ناسيوناليسم فاصله گرفته بودند و اهل سياست در چارچوب اسلام بودند، پيدا شدند. البته برخي از آنها مانند القاعده و طالبان ممكن است فرزند ناخلف باشند اما بازگشت به دين بذري است كه انقلاب اسلامي گذاشت و سپس رشد كرد.
وي در ادامه سخنان خود، يكي از بزرگترين ويژگيهاي انقلاب اسلامي را «از خودگذشتگي» خواند و گفت: اين ويژگي هر گاه وجود داشته است، توفانهايي مانند دفاع مقدس را اداره كرده است؛ اين روحيه دقيقا مقابل فردگرايي در فرهنگ غربي است. وقتي از خودگذشتگي وجود داشته باشد، منيتها كنار ميرود و براي انسانها مهم نيست كه يك كار به نام آنها تمام شود يا خير.
سيد حسن خميني افزود: هيچ عاملي مانند خدا نتوانست فرهنگ فردگرايي و منيت را از بين ببرد و اگر نفي منيت نبود حتما انقلاب ما پيروز نميشد. زيرا اگر اين روحيه نبود، چرا كساني بايد زير تانك ميرفتند و كشته ميشدند يا شكنجه ميديدند تا ديگران آزار نبينند؟ چرا در جامعه ديندارانه يك نفر بايد جان خود را در همه عرصهها فدا كند تا ديگران آزاد زندگي كنند؟ اين روحيه محصول عاملي به نام خدا در ميان زندگي بود.
وي با اشاره به اين جمله امام كه «نگوييد من؛ من شيطان است»، گفت: اگر نفي من نبود، هيچ حركت اجتماعي به نتيجه نميرسيد. البته ماركسيستها خيلي تلاش داشتند تا من را از انسان جدا كنند، اما هيچ عاملي مانند خدا نتوانست اين كار را انجام دهد. لذا ديديم كه در زمان سالهاي ابتداي انقلاب افرادي را به زور ميخواستند مسووليت دهند، اما خودشان قبول نميكردند. يكبار امام خطاب به مسوولان گفته بودند اگر احساس ميكنيد فردي لايقتر از شما براي آن مسووليت وجود دارد، حرام است كه بر سر كار باقي بمانيد؛ صبح فرداي آن روز دو نفر از وزراي دولت نامه نوشتند و امضا كردند كه ما فكر ميكنيم افرادي بهتر از ما براي آن مسووليت هست. در آن زمان اكثر افرادي را كه در مسند امور گذاشتند به اصرار به آن مسووليت بردند، زيرا حاضر به گرفتن مسووليت نبودند.
سيد حسن خميني با بيان اينكه روح نفي منيت، از خودگذشتگي و از خود فراتر رفتن روح انقلاب 57 است، تصريح كرد: اگر اين روحيه باشد توانمندي انقلاب باقي ميماند. اما امروز بايد ببينيم اين روحيه چه مقدار وجود دارد؟ چشمانمان را ببنديم و اين مساله را بسنجيم؛ اگر وجود دارد، آن انديشه با همان توانمندي پيش ميرود. اما اگر اين تفكر حاكم باشد كه جريان و باند من خوب است و اگر كسي از باند من نبود بد است؛ در اين صورت همان نظام قبل باقي ميماند. وي تاكيد كرد: اين انقلاب با همان تعبير «همه با هم» امام محقق شد. ايشان حتي در مورد خودشان ميگفتند به من رهبر نگوييد؛ اين روحيه در امام وجود داشت و در جامعه نيز پخش شد و تحول ايجاد كرد. اين روحيه بزرگ كه تاثير عميقي در انقلاب داشت را بايد زنده كنيم و زنده نگه داريم. البته منيت را كه بزرگان ميگويند جز با ايجاد روحيه پاك در دلها امكان ندارد، بايد از خودمان شروع كنيم، زيرا انقلاب چيزي جز انقلابيون نيست و انقلاب خوب و موفق همان انقلابيون خوب و موفق هستند كه خود را در جمع گم و ذوب كردهاند. يادگار امام سپس به بيان خاطرهاي از مرحوم حاج سيد احمد خميني در خصوص آرامش امام در طول پرواز به سوي ايران پرداخت و گفت: قطعا فتح، باعث نشاط ميشود، اما نبايد باعث شود تا انسان خودش را گم كند. آرامش امام ناشي از يك روز و دو روز نبود، بلكه ناشي از يك عمر با خدا زيستن است. امام اين روحيه را توانست در جامعه منتشر كند و وقتي منتشر شد، افراد آن را دريافت كردند.
وي با بيان اينكه اخلاق ديروز و امروز ندارد و در همه جا و همه زمانها بايد رعايت شود، افزود: همه مصيبتها از منيت است؛ اگر انقلابيون دچار اين آفت شوند، انقلاب هم دچار آن ميشود و اگر نباشد شور و نشاط انقلاب باقي خواهد ماند. سيد حسن خميني خطاب به مسوولان استان قم يادآور شد: جمهوري اسلامي ثمره خون شهدا و 1400 سال تلاش شيعه در جهان است كه بر دو بال معنويتگرايي و مردمسالاري استوار است و گوشهاي از آن در دست شما قرار دارد. شما درون مجموعه خود، «من» را از بين ببريد و موضوعات را ملي ببينيد؛ جامعه مشكلات زيادي دارد كه بخشي از آن به خاطر دشمنان است و ميتوان با تدبير آن را حل كرد. همه بر سر سفره مردم نشستهايم و همه همت كنند تا اين دوره مسووليت را دوره بهبود شرايط عمومي مردم قرار دهند و اينكه يك كار به نام چه كسي تمام شود هيچ جايي در نظام و فلسفه سياسي امام ندارد.
وي ادامه داد: در زندگي خودمان بارها ديدم كه همه جمع شدند تا كسي را ذليل كنند اما نتوانستند يا خواستند كه كسي را عزيز كنند اما ميسر نشد؛ زيرا دلهاي مردم در دست خداست و آنان ميدانند كه خادم و خائن كيست.