بزرگداشت عباس كيارستمي برگزار شد
از حرفهاي تند مهرجويي تا شعرخواني نيكي كريمي
ژان كلود كرير: او دليل زنده اين بود كه هنر نميتواند بايستد
گروه ادب و هنر| دو روز پس از خاكسپاري عباس كيارستمي، روز گذشته اهالي سينما و دوستدارانش در كانون پرورش فكري جمع شدند تا مراسم يادبود اين كارگردان را برپا كنند. مراسمي كه از سوي خانواده او برگزار شد و خانه سينما باني آن بود.
به دليل ازدحام جمعيت صندليهايي در محوطه كانون نيز قرار داده شده بود تا عموم مردم بتوانند از طريق السيديهايي كه در محيط قرار داده شده بود مراسم را دنبال كنند. اين در حالي است كه مراسم به گونهاي پيشبيني شده بود كه خانمها در طبقه بالا و آقايان در طبقه همكف نظارهگر برنامه باشند، ولي اين تفكيك جنسيتي باعث شد كه فرشته طائرپور به آن اعتراض كند.
در اين مراسم كه با حضور علي جنتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، مديران سينما، حجتالله ايوبي رييس سازمان سينمايي، عليرضا تابش مديرعامل فارابي، امير اسفندياري مديربخش بينالملل، علي مرادخاني معاون هنري وزارت ارشاد، سينماگران و جمعي از مردم برگزار شد اهالي سينما درباره جايگاه عباس كيارستمي و البته اتفاقات پيرامون درگذشت او سخنراني كردند. اين مراسم دقايقي پس از ساعت 18 با اجراي عليرضا شجاعنوري برگزار شد. در ابتداي مراسم پس از تلاوت قرآن مجيد ترانه «ماه و ماهي»، «هواي گريه» و تصاويري از كارگردان فقيد سينما پخش شد كه حضار را تحت تاثير قرار داد. شجاعنوري در ابتداي سخنانش گفت: «هيچ خوشحال نيستم در اين مجلس در خدمتتان هستم و ديدن شما به بهانه از دست دادن عزيزي است كه هر لحظه بيشتر غيبتش را در اطراف خود احساس ميكنم. ميدانم همه شما همين غم را داريد.» او سپس به جايگاه كيارستمي اشاره كرد و افزود: «هدف ما برگزاري مراسم يادبود براي هنرمندي است كه مثل هيچ كس نيست اما كارهايش از همه شاخصتر است. با ياد او دور هم جمع شدهايم تا كمي دل خود را آرام كنيم، چرا كه او شاد است و ما از نبودنش غمگين هستيم.»
عليرضا شجاعنوري از حاضران خواست تا به رسم اهالي ژاپن با حضور در جايگاه هر كدام خاطرهاي از كيارستمي نقل كنند. بهمن فرمانآرا نخستين كسي بود كه با حاضران سخن گفت. او كه از دوستان قديمي كيارستمي است، در شرايطي كه گريه ميكرد و نميتوانست صحبت كند گفت: «قرار ما اين نبود قسمتي از شعر كيارستمي را برايتان زمزمه ميكنم. از زبان بيزارم از زبان تلخ، تند، از زبان دستور، از زبان كنايه با من با اشاره صحبت كن.»
اما آرامش شجاعنوري نتوانست ناراحتي برخي از سينماگران را از شيوه درمان كيارستمي تسكين دهد. داريوش مهرجويي در حالي كه ناراحت بود، ميكروفن را از فرمانآرا گرفت و نسبت به وضعيت درمان كيارستمي بهشدت انتقاد كرد: «برخلاف آقاي فرمانآرا من عصباني هستم. سه روز است نخوابيدم. اندوه عميقي را تجربه ميكنم. عصباني از اين حادثهاي كه حاصل سهلانگاري، ندانمكاري و بيمسووليتي جراحاني كه عباس كيارستمي را كشتند. پزشكان گوهر گرانبهايي را كشتند و ما وظيفه داريم كه آنها را به محاكمه بكشيم. او دو هفته پيش سالم بود بيمسووليتي دكتر جراح كه سوگند ياد كرده جان يك انسان هنرمند را گرفت من عصبانيام از اين بيمسووليتي، از اين حقارت كه گريبانگير ما شده.» شجاعنوري نيز در واكنش به حرفهاي مهرجويي گفت ما هم از اين وضعيت ناراضي هستيم: «ما اگر داد نميزنيم به اين معني نيست كه راضي هستيم. ما هم از عملكرد نظام پزشكي ناراضي هستيم. ناراحتيم كه قدرش را ندانستيم.»
عادل فردوسيپور نيز با ابراز تاسف از درگذشت كيارستمي گفت: «شايد حضور ما در اين جمع يك مقدار عجيب است ولي به خاطر اين مرد بزرگ اينجا هستيم، چرا كه به قول داريوش مهرجويي وي را خيلي راحت و مفت از دست داديم.»مهناز افشار نيز در حالي كه ميگريست، گفت: «من از ايشان انسانيت و معرفت ياد گرفتم.» نيكي كريمي نيز با خواندن قطعه شعري گفت: «من به يكي از شعرهايي كه او دوست داشت اشاره ميكنم و خاطرهاش را زنده ميكنم:مگر تو روي بپوشي رفته باز نشاني/كه من قرار ندارم كه ديده از تو بپوشم».
فرشته طائرپور نيز گفت: «برعكس دوستانم من بسيار خوشحالم كه در اين مراسم شركت ميكنم. حضور در مراسم بدرقه ايشان افتخاري است. دلم ميخواهد به اين تفكيك جنسيتي در سالن اعتراض كنم.»
ابوالحسن داوودي اما گفت بگذاريم عباس كيارستمي دنياي جديدش را تجربه كند: «طوري از مرگ حرف ميزنيم انگار خيلي دور است. چرا در مراسم تشييع اين حرفها را بزنيم؟ بگذاريم عباس دنياي جديدش را تجربه كند.»
خسرو سينايي نيز گفت دفن كيارستمي دفن يك گنج بود: «كيارستمي گنجي بود و گنج را در دل خاك پنهان ميكنند، ترديد ندارم، ميدانيد كه نام او در كتيبه فرهنگ است و سالها نام او در اين كتيبه خواهد ماند.»
هوشنگ مراديكرماني نيز در حرفهايش به ماندگاري آثار كيارستمي اشاره كرد: «او رفته ولي فكر عباس همزمان با ما هست و فيلمهايش با ما هست، زيرا به آثار هنرمند هميشه رجوع خواهد شد. فروغ، سهراب و ديگر هنرمندان بعد از فوت خودشان تازه كشف شدند و همه ما خواهيم مرد.»حبيب رضايي نيز در حرفهايش گفت از بزرگان ميخواهم ما را تنها نگذارند. دنيا بدون آنها ترسناك ميشود.
دكتر نصرالله پورجوادي نيز گفت نميداند بايد كي تسليت بگويد: «در درگذشت شخصيتي كه متعلق به تمام مردم ايران است، معلوم نيست بايد كي به كي تسليت بگويد.»
همچنين در اين مراسم پيام ژان كلود كرير، عضو سابق هيات داروان جشنواره كن براي حاضران خوانده شد. در بخشي از اين پيام آمده بود: « بعد از ديدن نخستين فيلمهايش، ما همگي شگفتزده شديم، اگر كسي چيزي را در شكلي از بيان كه ميپنداشتيم ما به تنها يا تقريبا تنهايي ميشناسيم و به كار ميگيريم مينماياند و آشكار ميكرد. او خود را به عنوان يك مولف بزرگ سينما مطرح ميكرد و ما از اين اتفاق بسيار خوشبخت بوديم. او از دروازه بزرگ وارد خانواده ما شد. سپس فيلم بعد از فيلم در پي تصميم اقامت در كشور خود با وجود آغوش بازي كه در ساير نقاط بر او گشوده بود، به كار خود ادامه داد، به اثبات شخصيت منحصر به فردش، به نگاه آرام و در عين حال حادش به سادگي بسيار موثر فيلمبردارياش، به شوخطبعي آميخته به تلخياش. او دليل زنده اين بود كه هنر نميتواند بايستد، مكث كند، منجمد شود، چراكه از ما قويتر است، چراكه تنها فعاليت انساني است كه قادر به شكستن تمام موانع است، به خصوص آنهايي كه بدون آگاهي در درونمان برپا ميكنيم.»
وزير فرهنگ ارشاد اسلامي در پايان مراسم در جمع خبرنگاران گفت: من از وزير بهداشت خواهم خواست تا شخصا قصور در پرونده پزشكي كيارستمي را پيگيري كند.
رضا ميركريمي، رضا كيانيان، سيفالله صمديان، داريوش مهرجويي، بهمن فرمانآرا، خسرو سينايي، صديق تعريف، نيكي كريمي، رخشان بنياعتماد، مهناز افشار، ابراهيم مختاري، بايرام فضلي، سيروس الوند، همايون اسعديان، منوچهر شاهسواري، غلامرضا موسوي، شادمهر راستين، رضا ناجي، محمدعلي سجادي، محمد سرير، محمد اطبايي، اكبر عالمي، حبيب رضايي و... از جمله هنرمندان حاضر در اين برنامه بودند.
كيارستمي كه از اسفند سال ۹۴ تا اوايل ارديبهشت ۹۵ به دليل انجام چند عمل جراحي در ناحيه روده در بيمارستان بستري شده بود و در ماههاي اخير هم چندين بار به بيمارستان مراجعه كرده بود، سرانجام بنا به تصميم خودش 8 تير ماه براي تكميل مراحل درمان به پاريس رفت. او 14 تير ماه از دنيا رفت و پيكرش به ايران منتقل شد و 20 تير ماه در لواسان به خاك سپرده شد.