رييس مجلس ميخواهد پدر معنوي باشد نه دبيركل
علي لاريجاني كمكم مكانيزم تشكيل حزب را انتخاب ميكند. به نظر ميرسد او مانند ديگر مهرههاي سرشناس جريان اصولگرا ترجيح ميدهد از حزب رهروانش با عنوان «حزب نزديك به علي لاريجاني» نام برده شود نه «حزب علي لاريجاني.» اين را ميتوان از سخنان ابراهيم نكو، دبير كميسيون اقتصادي مجلس متوجه شد. او ديروز در گفتوگويي با ايلنا تاكيد كرد: حزب جديد با محوريت رييس مجلس بيشتر قرار است تا با مديريت پشت پرده آقاي لاريجاني باشد. نگاهي به ليست نخبگان سياسي جريان اصولگرا نشان ميدهد آنها نه تنها عضو و رهبر هيچ حزبي نيستند بلكه اگر عضويتي هم بوده در سالهاي گذشته تلاش كردهاند تا آن را كمرنگ نشان دهند. حجتالاسلام ناطقنوري از مجموعه جامعه روحانيت جدا شد، محسن رضايي هرگز در قالب حزبي فعاليتش را دنبال نكرد اما مديريت جبهه ايستادگي را بدون فعاليت شناسنامهدار به عهد گرفت. محمد باقر قاليباف كه در گرما گرم انتخابات هواداران سياسياش را جمع ميكند و علي اكبر ولايتي هيچ فعاليت حزبي ندارد. سعيد جليلي پيش از انتخابات سال 88 به جبهه پايداري و آيتالله مصباح نزديك شد و اين نزديكي به مناسبتهاي مختلف تجديد ميشود اما او هيچگاه عضو رسمي يك جريان نبوده است. بر خلاف اصولگرايان اما اصلاحطلبان هميشه پايبندي و تقيد تشكيلاتي خود را حفظ ميكنند. نگاهي به نخبگان اين جريان تفاوت چشمگير نحوه فعاليت سياسي آنان با همتايان اصولگرايشان را نشان ميدهد. حجتالاسلام مهدي كروبي، سالهاي عضويت در جامعه روحانيت مبارز، تاسيس مجمع روحانيون مبارز و حزب اعتماد ملي را در كارنامه دارد. حجتالاسلام سيدمحمد خاتمي عضويت مداوم در مجمع روحانيون مبارز و دبيركلي فعلي اين جريان را در اختيار دارد. سيدمحمد موسوي خوئينيها، مجيد انصاري و امام جماراني نيز سالهاست در مجمع روحانيون مبارز فعاليت ميكنند. بزرگان غير روحاني اين جريان نيز بهزاد نبوي، مصطفي تاجزاده، محسن آرمين و محمد رضا خاتمي افرادي هستند كه فعاليت سياسيشان هميشه در قالب كار تشكيلاتي بوده است. حال لاريجاني ميخواهد راهي كه دوستان اصولگرايش پيشتر پيموده و نتيجهاش را به چشم ديدهاند دوباره بپيمايد. او به دنبال مديريت پشت پرده يك حزب است و نميخواهد يك فعال حزبي شناخته شده معرفي شود. به هر روي دبيركل يك حزب ملاحظاتي دارد كه شفافيت در تمام شاخصهها تنها يكي از آنهاست.