فوتبال و جامعه؛ مثل هم
شفافسازي، صراحت بيان و گفتن حقايق، يكي از كمبودهاي فوتبال ايران بود كه حالا تبديل به سرفصل هر جلسهيي در فدراسيون شده است. اينكه مجمع فدراسيون فوتبال در آخرين جلسهشان، صورتهاي مالي دو سال گذشته فدراسيون را تاييد نميكنند و براي نخستينبار در شش سال گذشته قرار شده ديگر حسابرس و بازرس فدراسيون «يكنفر» نباشد و سيستم نظارتي جداگانهيي داشته باشد و مهمتر آنكه همهچيز در مجمع بهبحث گذاشته ميشود و مخالف و موافق حرف ميزنند و ديگر «نظارهگر» نيستند، يعني پيروزي؛ جشن فوتبال ايران. هرچند گامي بسيار كوچك در جهت اصلاحات فوتبال ايران باشد اما قابل تقدير است آنهم در جامعهيي كه سالهاست هيچكاري نميكند و فقط ميبيند.
3- در هيچكجاي دنيا، دولتها بهدنبال اين نيستند كه بخشي از قدرت و اقتدار خود را بهجامعه منتقل كند. هميشه اين جامعه بوده كه با آگاهي و تشكل و مطرحكردن مسائل، سعي ميكند عملكرد دولت را ارتقا دهد و بخشي از فعاليتها را خودش انجام دهد تا نظارت بهتري روي دولت داشته باشد. مجمع فدراسيون فوتبال مثل جامعه ايران، افراد زيادي دارد كه عشقشان ديدن رييس فدراسيون يا عكس يادگاري گرفتن با او است و تنها گروهي «اقليت» معمولا حرف ميزنند و اعتراض ميكنند و پاسخ ميخواهند. از ياد نبريد همه «ما» فراموشكاريم، «حافظه» نداريم و خيلي زود فراموش ميكنيم. اما همين مجمع ميتواند سيستم را مجاب كند كه «هياترييسه» بهبررسي صورتهاي مالي بپردازد هرچند علي كفاشيان موفق شده باشد دو عضو مخالف را از هياترييسه حذف كند. فعاليت در اين شرايط عجيب سخت است و باور كنيد مبارزه با سيستم سازمانيافته و فساد در فوتبال، بههمين راحتيها نيست.