نگاهي بر ابعاد سفر رييسجمهور ايران به جمهوري آذربايجان
هيراد مخيري
روابط ايران و جمهوري آذربايجان، عرصهاي چندوجهي است كه در برگيرنده ابعاد تاريخي، سياسي، اقتصادي و تجاري ميباشد. اين دو كشور كه با مرزهاي طولاني و فرهنگي كهن و مشترك پيوند خوردهاند، همواره تحت تاثير عوامل مختلفي بودهاند كه بر تعاملاتشان اثرگذار بوده است. در اين نوشتار قصد داريم به بررسي نقاط قوت و ضعف اين روابط پرداخته و تصويري از تحولات موثر بر اين تعاملات ارايه دهيم. از لحاظ تاريخي، پيوندهاي زباني و فرهنگي ميان ايران و آذربايجان، سابقهاي عميق و ديرينه دارد. سرزمين كنوني جمهوري آذربايجان تا اوايل سده نوزدهم، بخشي از قلمروی ايران به شمار ميرفت؛ اما پس از دو دوره جنگ ميان ايران و روسيه (۱۸۰۴-۱۸۱۳ و ۱۸۲۶-۱۸۲۸) اين منطقه به تصرف روسيه درآمد. دوره اتحاد جماهير شوروي نيز تغييرات چشمگيري در سيماي سياسي اين سرزمين ايجاد كرد. روابط ايران با جمهوري آذربايجان در دوران شوروي، همواره با نوعي پيچيدگي همراه بود؛ به گونهاي كه با وجود امكان تبادلات فرهنگي، اختلافات سياسي به دليل مواضع ايران در قبال ايدئولوژي كمونيسم شكل ميگرفت. پس از فروپاشي شوروي در سال ۱۹۹۱ و استقلال آذربايجان، روابط دو كشور وارد مرحله تازهاي شد و سياست خارجي با رويكردي جديد بازتعريف گرديد. در عرصه سياسي، همكاريها و تنشهاي متقابل همواره بخشي از روابط ايران و آذربايجان بوده است. از يكسو، هر دو كشور در زمينه حفظ ثبات منطقهاي و مقابله با جداييطلبي منافع مشتركي دارند؛ اما از سوي ديگر، رقابتهاي ژئوپوليتيكي تعاملات آنها را با پيچيدگيهايي همراه كرده است. به عنوان نمونه، مناقشه قرهباغ ميان آذربايجان و ارمنستان، نگرانيهايي امنيتي براي ايران ايجاد كرده است. ايران همواره از تماميت ارضي آذربايجان حمايت كرده، ولي در عين حال به دلايل راهبردي، روابط خود با ارمنستان را نيز حفظ كرده است. ازسوي ديگر، نزديكي جمهوري آذربايجان به كشورهايي چون تركيه و اسراييل و حضور فعال در سازمانهايي مانند شوراي كشورهاي تركزبان، گاهي تضادهايي با منافع ايران ايجاد كرده است؛
با اين حال، هر دو كشور تلاش دارند در حوزههايي همچون مبارزه با تروريسم و تثبيت امنيت منطقهاي، همكاريهاي خود را تقويت كنند. پيوندهاي تاريخي و فرهنگي ميان دو ملت، پتانسيلي مثبت براي ارتقاي مناسبات است، اگرچه حضور رقابتهاي منطقهاي و اختلاف در رويكردها به برخي مسائل حساس، همچنان ميتواند موانعي بر سر راه بهبود روابط ايجاد كند. در بعد اقتصادي نيز ايران و آذربايجان در پي گسترش مناسبات تجاري بودهاند و قراردادهاي متعددي به امضا رساندهاند. با اين وجود، سطح مبادلات تجاري دو كشور در مقايسه با ظرفيتهاي بالقوه، همچنان پايين است. بر اساس آمار رسمي، در پايان سال ۱۴۰۲، ارزش تجارت رسمي ميان ايران و جمهوري آذربايجان حدود ۶۷۱.۵ ميليون دلار برآورد شده است كه از اين ميزان، سهم صادرات ايران ۶۲۴.۲ ميليون دلار و واردات از آذربايجان ۴۷.۲ ميليون دلار بوده است. انرژي (نفت و گاز)، محصولات كشاورزي، مصالح ساختماني و كالاهاي مصرفي عمدهترين حوزههاي همكاري اقتصادي دو طرف به شمار ميروند. با اين حال، تنشهاي ژئوپليتيكي و تحريمهاي بينالمللي، نوساناتي در اين همكاريها ايجاد كردهاند. وجود منابع غني انرژي در ايران، اين كشور را به شريكي بالقوه براي تامين نيازهاي آذربايجان تبديل كرده و مرزهاي مشترك، فرصتهايي براي تسهيل مسيرهاي تجاري فراهم آورده است. پروژههايي همچون كريدور حملونقل شمال-جنوب، ازجمله ابتكاراتي هستند كه ميتوانند پيوندهاي اقتصادي دو كشور را مستحكمتر كنند. با اين حال، چالشهايي جدي نيز وجود دارد. تحريمهاي اقتصادي عليه ايران، محدوديتهايي در گسترش همكاريهاي تجاري ايجاد كرده است. همچنين گسترش روابط آذربايجان با روسيه و تركيه ميتواند تمركز اين كشور را از همكاري با ايران منحرف كند. افزون بر اين، ضعف در شناخت بازارهاي يكديگر، مانعي ديگر در مسير توسعه تعاملات تجاري به شمار ميرود. در راستاي سفر رييسجمهور ايران به جمهوري آذربايجان ابتداعا ميبايست توجه داشت، همانطور كه ماهيت اين ديدار از قبل در راستاي تعاملات تجاري اقتصادي فناورانه معين گرديد مسلما فرجام نيك اين ابعاد روابط نوين مابين دو كشور ميتواند بهنوعي نقطه عطفي براي كمكاريهاي و اصطكاك چندوجهي روابط سياسي دو كشور همسايه در سالهاي گذشته تبديل شود؛ زيرا آنچه مسلم است تعلل ديپلماسيهاي چندگانه تهران در مقابل باكو در ادوار گذشته منتج به سببسازي عوامل سودمندي براي رقباي منطقهاي نظير تركيه و عربستانسعودي و كشورهاي حاشيه خليجفارس و از سويي عامل نفوذ گسترده اقتصادي امنيتي اسراييل در اين كشور تبديل گرديد و از سويي ديگر عامل شكلگيري خطرساز دالان ناتو محور زنگزور وجود دارد كه شكلگيري اين دالان ميتواند تنها مسير زميني تجاري و مرزهاي ورودي ايران از طريق ارمنستان به اروپا را قطع نمايد. لذا اميد است از قبل اين روابط نوين برمبناي عامل طلايي گره خوردن منافع هيبريدي دو كشور همسايه، شكافهاي برساخته پيچيده گذشته از عدم روابط جدي سازنده به برقراري روابط سازنده هرچه بيشتر تبديل شود. بايد توجه داشته باشيم دو كشور به دليل عوامل كليدي و تغييرناپذير همسايگي مرزي و هم قرابتي فرهنگي و مذهبي و نيازمنديهاي ژئواكونوميك منطقهاي و ژئوپليتيك به يكديگر ناگزيرند با توجه به آزمون و خطاهاي ديپلماتيك نامطلوب گذشته به تغيير اين روند نامطلوب تن بدهند، زيرا در اين مسير پيچيده دوران گذار نظمهاي بينالمللي و سناريوهاي ترسيم شده قدرتهاي بزرگ براي آينده قفقاز اين امر را مسجل ميگرداند كه تهران و باكو در راستاي حفظ امنيت ملي و امنيت اقتصادي و ثبات منطقه قفقاز جنوبي بيش از گذشته با نگاهي واقعبينانه به ترسيم سياستهاي همسايگي خود بپردازند. در سطح تحليل غيركلان در باب اهميت اين سفر ميبايست افزود فرجام مطلوب اين سفرها ميتواند عوامل گستردهاي در رشد و شكوفايي سياستهاي تجاري و اقتصادي و به ثمر رسيدن پروژههاي كريدورهاي تجاري و همچنين ترسيم پروژههاي كريدوري جديد بپردازند و همچنين ميتوان متصور بود ترسيم و بسترسازيهاي سياستهاي نوين و بهرهبرداري از آن ميتواند رشد و شكوفايي اقتصادي و تجاري و ترانزيتي در استانهاي مرزي دو كشور را در راستاي توسعه در حوزههاي كشاورزي، گردشگري، انرژي و بسترسازي تجارت مطلوب صنعتي مواد معدني و محصولات مصرفي سببساز گرداند. بايد توجه داشته باشيم امنيت در روابط سياسي دو كشور ميتواند امنيت رواني روح غالب بر بازار و تجارت دو كشور را به سمت حضور سرمايهگذاران بومي و منطقهاي و فرا منطقهاي سوق دهد. در انتهاي اين يادداشت بايد افزود تعاملات سازنده از قبل گره خوردن منافع اقتصادي تجاري و فناورانه نهتنها ميتواند ابعاد منافع چندگانه دو كشور را در مقابل يكديگر ارتقا دهد، بلكه ميتواند امنيت ژئوپليتيك و ژئواكونوميك ايران و جمهوري آذربايجان را در قفقاز جنوبي ارتقا دهد و اين عامل مفيد ميبايست در اين شرايط نوين روابط با نگاهي متخصصانه و فني از جانب سياستگذاران دو كشور موردتوجه ويژه قرار گيرد زيرا قدرتهاي بزرگ و رقباي منطقهاي نيز بسان گذشته ميتوانند در روابط دو كشور اختلالاتي جدي وارد گردانند و مشخصا به سرانجام نرسيدن روابط چندگانه ديپلماسي تهران و باكو عامل آنارشيساز در قفقاز جنوبي خواهد بود و اين عامل مطلوب غرب و رقباي ايران در قفقاز جنوبي ميباشد.
مدرس دانشگاه، مدير گروه دپارتمان قفقاز و روسيه پژوهشكده مطالعات استراتژيك خاورميانه