ديپلماسي بدون آموزش، خودزني ملي است
خسرو قاضيزاده
در دنياي امروز، ديپلماسي ديگر صرفا هنر گفتوگو پشت درهاي بسته نيست، بلكه نمايشي زنده از فرهنگ، سياست و هويت هر كشور است كه در هر حركت، هر لبخند و هر كلام نمايندگانش انعكاس مييابد. در چنين صحنهاي، خطاهاي كوچك، بازتابهايي بزرگ مييابند و بيتوجهي به ظرايف و اجزاي ريز و درشت رفتار ديپلماتيك، به سرعت به آسيبي جبرانناپذير بدل ميشود. متاسفانه تجربه سالهاي اخير نشان داده كه برخي اعضاي هياتهاي ايراني، نه به دليل بدخواهي بلكه از سر ناآشنايي با قواعد ديپلماسي نوين، تصاويري ناهنجار از ايران در افكار عمومي جهاني ترسيم كردهاند. اين غفلت، سرمايهاي را كه طي سالها از رهگذر فرهنگ، تمدن و عقلانيت ايراني انباشته شده به آساني در معرض فرسايش قرار داده و سيماي فرهنگ غني اين سرزمين را مخدوش كرده است. نماينده رسمي، پيش از آنكه زبان سياست باشد، چهره و آينه تمام قد فرهنگ سرزمين خويش است. در غياب آموزشهاي حرفهاي و بهروز ديپلماتيك، هر نمايندهاي -حتي اگر نيكنيت باشد- ممكن است ناخواسته نقشي معكوس در معادلات قدرت نرم و در اذهان مردم و جامعه جهاني بر جاي بگذارد. از اين رو، زمان آن فرا رسيده كه نهادهاي مسوول، نگاه سنتي به اعزام نمايندگان را كنار نهاده و با طراحي ساختاري هدفمند و هوشمند و آيندهپژوهانه براي آموزشهاي ديپلماتيك، ضعفهاي اين حوزه را جبران كنند تا به الگويي مناسب برسند. امروز كه نقش ديپلماتيك ايران بيش از هر زماني بيشتر شده و اين وضعيت باعث ميشود كه هياتها و افراد متعددي در مجامع و رويدداها حضور يابند ضرورت راهاندازي يك مركز ملي آموزش ديپلماسي -با تاكيد بر پروتكلهاي بينالمللي، مهارتهاي ارتباطي، آداب رفتار عمومي و تسلط بر رسانههاي جهاني- انتخابي فوري و اجتنابناپذير است. در عصر قدرت نرم، بيتوجهي به تربيت نمايندگان، نوعي خودزني ملي است. ايران، با پيشينه سترگ تاريخي خود و نقش بيبديل در سياستهاي منطقهاي و جهاني، شايسته است در ميدانهاي ديپلماسي، نه صرفا حضوري رسمي، بلكه حضوري هوشمندانه برازنده و الهامبخش داشته باشد.
اين مهم، بدون سرمايهگذاري در آموزش و ارتقاي مهارتهاي ديپلماتيك، در حد آرزو باقي خواهد ماند و عملا فرصتها در حاشيه ناهنجاريهاي ناخواسته به تهديد و اتلاف انرژي تبديل ميشوند.