تفكر انتقادي را به يك ابرقدرت تجاري تبديل كنيم
علي جوانمردي
تفكر انتقادي فرآيند تجزيه و تحليل و ارزيابي اطلاعات براي نتيجهگيري و انتخاب است و از ما ميخواهد اطلاعات را مورد بررسي كامل قرار دهيم، مفروضات خود را به چالش بكشيم و نتايج مختلف را بسنجيم تا قضاوتهاي منطقي و قوي داشته باشيم. براي تفكر انتقادي كه به بياني شيواتر از تفكر خلاق به جاي آن ياد ميكنيم، حل مساله و تصميمگيري ضروري است. در فرآيند پيش روي يك كسب و كار مهم اين است كه نتيجهگيري انجام شود و فايلهاي مسائل مختلف پروژهاي و سازماني براي تصميمگيري باز نماند و بالاخره به يك جمعبندي مشخص رسيده باشيم و شايد بسيار مشخص بتوانم اينطور بگويم كه من به عنوان يك فعال اقتصادي و صاحب كسب و كار راهحلي براي مساله خواهم داشت كه اين جمعبندي نهايي مسائل روي ميز داشبورد مديريتي ميتواند شامل يافتن راهحل يا ساختن راهحل باشد و هر دو به معناي راهحل خواهد بود يا مساله سازماني را منحل ميكنم. گاهي كافي است نوع ديدگاه و نگرشمان را از يك سوي قضيه به جاي ديگري معطوف كنيم، اين خود نوعي از كاربردهاي تفكر خلاق است.
چرا كسب و كارها به تفكر انتقادي نياز دارند؟ - در سال 2001، كارآفرينان بينالمللي، كتاب پرفروشي را وارد بازار كردند. عنوان كتاب، آن بزرگ نيست كه كوچك را ميخورد، سريع است كه آهسته را ميبلعد، به عنوان شعار جديدي براي رهبران كسب و كار ابداع شد و اشاره به عصر حاضر دارد كه در عصر ديجيتال، براي موفقيت، بدون توجه به اندازه سازمان بايد سريع حركت كنيد. مشكل اين رويكرد اين است كه حركت سريع بدون تفكر هوشمندانه ناخودآگاه دستوري براي شكستن همه چيز است، همانطور كه بسياري از شكستهاي شركتي از آن زمان، اين موضوع را به ما يادآوري ميكند. در مقابل، موفقترين شركتهاي جهان به ما نشان دادهاند كه راز برنده شدن در بلندمدت، تفكر عالي و دقيق و خلاقانه است و اگر اول فكر نكنيد و تمام مسير را مجسم نكنيد، نميتوانيد سريع و در مسير درست حركت كنيد.
نقش تفكر انتقادي در استراتژي كسب و كار چيست؟ چرا تفكر خلاق براي توسعه و اجراي موثر استراتژي كسب و كار حياتي است؟ نكته اساسي اين است كه بدانيم حضور تفكر خلاق و بهرهگيري از اين نوع نگرش امري حياتي است، زيرا توانايي حل مساله را تقويت ميكند، خطر را كاهش ميدهد و از ايجاد و شكلگيري نقاط كور جلوگيري ميكند. وقتي خودمان در جايگاه انتقادي و هم در جايگاه حل مساله قرار گيريم حتي اگر راهحل قابل دسترسي را نيابيم، ابعاد مسائل مهم شركت را لمس ميكنيم. تفكر خلاق نوآوري ميسازد، تصميمگيري آگاهانه را باني ميشود و همكاري و پويايي تيم را افزايش ميدهد. به علاوه سازگاري را در يك محيط هميشه در حال تغيير بهبود ميبخشد. «تفكر انتقادي» در كسب و كار، فرآيند تحليل و ارزيابي عيني اطلاعات براي اتخاذ تصميمات مستدل و نو است. به جاي پذيرش اطلاعات به صورت قطعي، زير سوال بردن مفروضات را شامل ميشود و ارزيابي شواهد، كاوش در راهحلهاي جايگزين و در نظر گرفتن نتايج احتمالي را متصور است. تفكر انتقادي براي هر كسي كه در استراتژي كسب و كار دخيل است از ذينفعان سازمان و مديران كسب و كار گرفته تا همكاران و تيم سازمان ضروري است، زيرا تضمين ميكند كه تصميمات بر اساس منطق و شواهد است نه بر اساس سوگيريهاي سليقهاي يا احساسات و استبداد اشخاص داراي قدرت سازمان و همين امر باعث ميشود به سمت خِرد جمعي رفته و تصميم جامعتري پيشبيني شود. استراتژيهاي كسبوكار اغلب شامل چالشهاي پيچيدهاي هستند كه راهحلهاي روشني ندارند. تفكر انتقادي و تفكر خلاق به مديران كسب و كار و تيمها كمك ميكند تا اين چالشها را بشكنند، علل ريشهاي را شناسايي كنند و راهحلهاي نوآورانه را به جاي پيشفرض روشهاي «آزموده شده قطعي قبلي» جايگزين كنند. اين رويكرد درك كاملتري از مساله و مشكل پيش رو به ما ميدهد و به راهحلهاي قويتر و پايدارتر منجر ميشود. همچنين نكته مهم اين است كه در تجارت، ريسك، امري ذاتي است، اما تفكر انتقادي با به چالش كشيدن مفروضات و شناسايي رخدادهاي احتمالي، اين ريسك را كاهش ميدهد. شركتها ممكن است راهحلهاي بسيار دست يافتني را بدون استفاده از اين روش از دست بدهند يا بر اساس اطلاعات نادرست يا ناقص تصميم بگيرند كه منجر به اشتباهات استراتژيك شوند. تفكر انتقادي با پرسش از «چرا» و «چگونه» همه موارد مهم تاثيرگذار را زود شناسايي ميكند و يك طرز فكر انتقادي با تيمها را با در نظر گرفتن ديدگاههاي جديد و زير سوال بردن هنجارهاي فعلي وادار كرده و اذهان را به نوآوري هدايت ميكند. متفكران انتقادي به جاي پيروي از رقبا، رويكردهاي جديدي را بررسي ميكنند كه ميتواند منجر به ايدههاي موفق شود و شركت را در بازار متمايز كند. تفكر انتقادي با اولويت دادن به دادهها و شواهد بر فرضيات و احساسات و سلايق سازماني مسبوق به سابقه، تصميمگيري آگاهانه را رشد ميدهد. با ارزيابي منابع مختلف اطلاعات، مديران كسب و كار ميتوانند تصميماتي اتخاذ كنند كه به احتمال زياد منجر به نتايج مثبت و همسو با اهداف بلندمدت سازمان شود.
ايدهپرداز