مهدي بيك اوغلي|تجربيات مذاكراتي ايران و امريكا از سابقهاي به بلنداي عمر انقلاب برخوردار است. از نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب بود كه امريكاييها تلاش براي گفتوگو با مردان اثرگذار انقلاب و بعد جمهوري اسلامي را در دستور كار قرار دادند. پس از آن نوبت به انجام مذاكره براي آزادي گروگانها در زمان دولت مهدي بازرگان (دولت كارتر) رسيد. ماجراي مك فارلين در دولت ريگان، تجربه مهم و پر سر و صداي بعدي بود. اين روند در دولتهاي هاشميرفسنجاني و دولت سيدمحمد خاتمي ادامه يافت. در دولت اصلاحات، مادلين آلبرايت و دولت امريكا، رسما از ايران به خاطر كودتاي 28 مرداد 32 عذرخواهي كردند اما حتي اين كليد هم براي حل معادلات ميان دو كشور كافي نبود. برجام بالاترين سطح از تجربه مذاكراتي ايران با دولت امريكا در سال 2015 بود. تجربهاي كه در آن مكالمه كوتاه روحاني با اوباما و پيادهروي ظريف با جان كري ثبت شد، برجام محصول اين قرابت و نزديكي روحاني-اوباما و ظريف-كري بود، اما انگار هنوز موعد باز شدن كامل اين در بسته نرسيده بود. سرنوشت، ترامپ را برخلاف همه پيشبينيها به راس هرم اجرايي امريكا رساند و او كه آنتي اوباما بود، مهر خروج امريكا را بر تارك برجام زد! اما كمتر كسي در درون و بيرون ايران اين تصور را داشت كه معادله تنازعات دو طرف به دست همان فردي در مسير حل شدن قرار بگيرد كه قبلا از برجام خارج شده بود! هرچند هنوز نشانهاي از توافق و تفاهم ميان ايران و امريكا هويدا نشده، اما اغلب تحليلگران خوشبينانه به دورنماي آينده نگاه كرده و ميگويند، زمان باز شدن اين قفل زنگ زده از راه رسيده است.
محسن هاشميرفسنجاني در گفتوگو با «اعتماد» و با بازخواني همه تلاشهاي دو كشور به توافق تصوري از بايدها و نبايدهايي ارايه ميكند كه ايران براي استيفاي منافعش در اين مذاكرات بايد به آنها توجه كند. هاشمي با اشاره به تلاشهاي مردان موثر كشور براي حل معادلات و منازعات ايران و امريكا، توفيق دولت مسعود پزشكيان را ماحصل همه اين تلاشها ميداند.
دو دور مذاكره ايران و امريكا به پايان رسيد و از فردا (چهارشنبه) تيمهاي كارشناسي دو كشور چارچوب مطالبات طرفين را تعيين خواهند كرد. در عين حال نگرانيهايي هم درباره تحركات مخرب مخالفان مذاكرات و جنگافروزان وجود دارد. تحليل شما از مجموعه اين تحولات چيست؟
ايران دو هفته مناسب را پشت سر گذاشته كه نشان ميدهد با تخصص و تجربه تيم مذاكرهكننده، تدابير دولت و تصميماتي كه در سطوح عالي كشور اتخاذ شده، به نظر ميرسد روند رو به جلويي براي كشور ايجاد شده باشد. اين فرصت مناسبي است كه بايد از آن نهايت استفاده صورت گيرد. وقتي مطالب منتشر شده در رسانههاي داخل و خارج كشور در خصوص مذاكرات را مرور ميكنم، ميبينم فضاي مثبتي براي ورود عاقلانه ايران در فضاي بينالمللي و رفع تنازعات با امريكا ايجاد شده است. همه طرفها هم معتقدند دست ايران پر و منطق ايران محكم و درست است. فضا به گونهاي است كه دشمنان ايران و انقلاب كه تندروهاي صهيونيستي در راس آن قرار دارند، عصباني شدهاند. به همين دليل هم تلاشهاي افراطيهاي خارجي براي مانعتراشي در مسير مذاكرات بيشتر شده است.
رفتار گروههاي راديكال داخلي را چطور ارزيابي ميكنيد؟ به نظر ميرسد طيفهاي تندروي داخلي برخلاف دوران برجام مهار شدهاند. شما چطور فكر ميكنيد؟
خوشبختانه افراطيون داخلي كنترل شدهاند و كمكم يك صداي واحد از داخل ايران به گوش ميرسد. اگر اين روند تداوم داشته باشد و تندروهاي داخلي بهانهاي به دست افراطيهاي خارجي ندهند، دست جنگافروزان و تندروهاي خارجي هم خالي ميشود و قادر نخواهند بود مذاكرات را به هم بزنند. اميدوارم اين عقلانيت در داخل تداوم داشته باشد.
ايران در سالهاي پس از انقلاب تجربههاي مذاكراتي مختلفي را با امريكا داشته، از ماجراي آزادسازي گروگانها تا ماجراي مك فارلين و برجام و... آيا بلوغي در مذاكرات ايران با امريكا مشاهده ميكنيد؟
ايران اصرار دارد به حقي كه بر اساس قانون به او تعلق دارد، برسد، اين حق فعاليت صلحآميز در راستاي NPT و پروتكلهاي الحاقي است. بعيد است امريكاييها هم مخالفتي با استيفاي اين حق داشته باشند. البته فكر نميكنم، در زمينه غنيسازي دستاوردي بالاتر از برجام به دست بياوريم، اما با توجه به اينكه امريكا پاي كار آمده و بيشتر تحريمهاي ايران هم تحريمهاي ثانويه مرتبط با امريكاست، گرفتن حق غنيسازي در حدي كه مورد نياز دانش هستهاي ايران است (3.7درصد)، بسيار مهم است. موضوع مهم بعدي هم برداشتن تحريمهاست كه مطالبه اصلي ايران است. برخي تحليلگران معتقدند بايد دو طرف تضاميني را ارايه كنند تا ديگر بنبستي در مسير مذاكرات و توافق احتمالي ايجاد نشود. ايران بايد مراقب باشد تا افراطيون خارجي با كمك تندروهاي داخلي در مسير توافق مشكلسازي نكنند.
شما از تضمين صحبت كرديد. اخيرا برخي چهرههاي سياسي و اقتصادي اعلام كردهاند، مهمترين تضمين براي توافق، شكلگيري پيوستهاي اقتصادي در مناسبات ارتباطي و مذاكراتي با ايالات متحده است. اعداد و ارقامي هم درباره سرمايهگذاري امريكاييها در ايران مطرح ميشود. نظر شما درباره اين تضامين اقتصادي چيست؟
اين بحثها، بحثهاي پساتوافق است. البته طرح اين بحثها باعث ميشود توافق احتمالي زودتر به نتيجه برسد و جنگافروزان خارجي را ساكت كند. اما سرمايهگذاريهاي خارجي پس از توافق است كه معنا و مفهوم پيدا ميكند. البته اعداد بزرگي كه در داخل درباره سرمايهگذاري خارجي مطرح ميشود، خوشبينانه است. اما بايد قبول كنيم سرمايهگذاري در صنعت نفت ايران به اندازهاي كه توليد نفت ايران را به 2الي 3ميليون بشكه بيشتر از ظرفيت فعلي برساند، نيازمند سرمايهگذاري قابل توجهي است. از طريق مذاكرات با اوپك ميتوان به سمتي رفت كه سهميه ايران در اوپك بالا رود. سرمايهگذاري در نفت ايران درآمد جديدي را ايجاد ميكند كه از طريق آن ميتوان تضاميني براي سرمايهگذاري آتي شكل داد اينكه اين سرمايهگذاريها تنها اختصاص به كشورهاي اروپايي يا امريكايي داشته باشد، هم عددي بزرگ و هم در كوتاهمدت بعيد است محقق شود. ولي اگر براي 2الي 3دهه آينده برنامهريزي شود، تحقق اين اعداد و ارقام و حتي بيشتر از آن ممكن است. ايران بايد فرض را بر اين بگذارد كه همه كشورها بتوانند در ايران سرمايهگذاري كنند و هيچ كشوري در بازار ايران حضور انحصاري نداشته باشد.هم اروپاييها، هم امريكاييها، هم كشورهاي منطقه و هم چين و روسيه بايد در بازار ايران امكان حضور داشته باشند. اما براي اينكه اين همكاريها شكل بگيرد و تضاميني براي تداوم اين سرمايهگذاريها ايجاد شود، لازم است سرمايهگذاريهاي جدي در توسعه زيرساختهاي نفت و گاز ايران شكل بگيرد. به گونهاي كه ايران توليد نفت خود را به مرز 4ميليون بشكه سهميه اوپك بيشتر كرده و به ظرفيتهاي جديدي برساند. اين روند تضمين مناسبي براي جذب سرمايههاي خارجي و فاينانسهاي خارجي درازمدت ايجاد خواهد كرد. در گذشته ايران فاينانسهايي در حد 11سال داشته و ميتواند اين روند را تا فاينانسهاي 20ساله هم ارتقا دهد. اما همانطور كه گفتم اين موضوعات مرتبط به دوران پساتوافق است.
شما ترامپ را بماهو ترامپ به عنوان يك تهديد ميبينيد يا يك فرصت؟
افراد تا زماني كه در شمايل اپوزيسيون حضور دارند با يك ادبيات صحبت ميكنند، اما وقتي قدرت را به دست ميگيرند، عاقلانهتر رفتار ميكنند. ترامپ در دوره گذشته هم خواستار توجه بيشتر به خود بود. اين يك ويژگي مهم است كه ميتوان از آن بهرهبرداري درستي كرد. به نظرم در اين نوبت، ايران در حال استفاده عاقلانهتر از ترامپي است كه توسعه كيش شخصيت دارد. ترامپ متوجه است اگر خواستههاي حداكثري داشته باشد، نميتواند بهرهاي از ايران داشته باشد، لذا خواستههاي حداقلي خود را مطرح كرده است. ظاهرا قصد دارد گام به گام و مرحله به مرحله پيش برود. بايد مراقب بود كه در آينده شرايط به گونهاي نشود كه زيادهخواهي خاصي صورت بگيرد. ايران بايد از زمان نهايت استفاده را داشته باشد تا ترامپ احساس موفقيت كند و ديگر مطالبات بيشتري طرح نكند. ايران هم به خواسته خود براي تداوم غنيسازي و رفع تحريمها برسد. نبايد فراموش كرد كه ايران با غنيسازي پايين هم ميتواند نيازهاي هستهاي خود را برطرف كند تا در آينده با اعتمادسازي با امريكا و آژانس، حتي سطح غنيسازي خود را بالا ببرد.
گروهي از جامعهشناسان مذاكرات فعلي را يك مقطع تاريخي مهم براي ايران ميدانند، در عين حال اما معتقدند سيستم بايد سطح گفتوگوهاي خارجي را به داخل نيز بكشاند و بتواند با طيفهاي مختلف مردمي، احزاب و گروهها گفتوگو و مذاكره و تفاهم داشته باشد. در اين خصوص چگونه ميانديشيد؟
در گفتوگويي كه با شما در سالنامه نوروزي اعتماد با عنوان «ناترازي سياسي» داشتم، تاكيد كردم كه پايه اصلي ناترازيهاي كشور مانند ناترازيهاي اقتصادي، انرژي، تورم، معضل مسكن و... ناترازي سياسي است، چراكه وقتي كشور با ناترازي سياسي مواجه است، انتخابات پرشوري در كشور انجام نميشود، فعالان سياسي و اساتيد منتقد از گردونه فعاليت خارج ميشوند و ظرفيتهاي كارآمد كشور به كار گرفته نميشوند، كشور با ناترازيهاي اقتصادي و اجتماعي و... مواجه ميشود. اگر ناترازيهاي سياسي رفع شده به خصوص انتخابات پرشور برگزار و تكثرگرايي در كشور اجرايي شود، نظرات به بحث گذاشته شده و مردم تفكر احسن را انتخاب كنند، مشكلات ديگر كشور و ناترازيهاي اقتصادي هم حل ميشوند.
يكي از چهرههايي كه طي دهههاي متمادي براي حل معادلات ميان ايران و امريكا تلاش بسياري كردند، آيتالله هاشميرفسنجاني بودند. آخرين نمونه از اين تلاشها در زمان امضاي برجام نمايان شد. فكر ميكنيد اگر آيتالله امروز حضور داشتند چه توصيهاي به دولت و مردان ديپلماسي كشورمان مطرح ميكردند؟
يكي از مباحثي كه ايشان از سالهاي پس از جنگ و پذيرش قطعنامه 598 به دنبال آن بودند، حل تخاصمات ميان ايران و امريكا بود. اساسا يكي از مسائلي كه ايشان با امام (ره) مطرح كردند، حل همين معادلات بود. در دولت خودشان هم سعي كردند به سمت حل اين تنازعات حركت كنند و روابط دو كشور منطقي شود تا توسعه ايران به دليل اين دشمنيها متوقف يا كند نشود. ايشان نسبت به معيشت مردم و توسعه ايران بسيار حساسيت داشتند. بارها در طول عمر خود تلاش كردند اين معادله را حل كنند. در سالهاي پاياني دولتشان در مسائل منطقهاي تلاش كردند مشكلات ايران و عربستان را حل كنند. بر اثر اين تلاشها بود كه امير عبدالله (وليعهد و پادشاه عربستان) در كنفرانس اسلامي در سال 76 در دولت آقاي خاتمي شركت كرد. طي سالهاي 81 و 82 پس از حمله امريكا به عراق و افغانستان و در شرايطي كه غربيها تلاش ميكردند پرونده ايران را به شوراي امنيت سازمان ملل بكشانند، آيتالله هاشميرفسنجاني، آقاي خاتمي، آقاي حسن روحاني و...تلاش كردند جلوي اين روند را بگيرند. حتي در مرحلهاي تعليق تزريق گاز به سانتريفيوژها پذيرفته شد تا موضوع عاديسازي شود. اما در زمان احمدينژاد به گونهاي عمل شد كه پرونده ايران به سازمان ملل و شوراي امنيت رفت و ايران از سوي سازمان ملل تحريم شد. در ادامه باز هم آيتالله در دولت آقاي روحاني و تلاشهاي ظريف، برجام را كليد زدند. روندي كه در سال 97 با خروج ترامپ از برجام مختل شد. البته معتقدم حتي در زمان ترامپ هم ميشد موضوع را مديريت كرد تا دلار 3هزار توماني ايران به 100هزار تومان نرسد... امروز اما با تلاشهاي دولت و رهنمودهاي رهبري شرايط متفاوت شده و ميتوان اين معادله قديمي را حل كرد. ايران بايد قدر اين فرصت را بداند و نهايت استفاده را از آن بكند تا معيشت مردم اندكي بهبود پيدا كند.
وقتي كشور با ناترازي سياسي مواجه است، انتخابات پرشوري در كشور انجام نميشود، فعالان سياسي و اساتيد منتقد از گردونه فعاليت خارج ميشوند و ظرفيتهاي كارآمد كشور به كار گرفته نميشوند، كشور با ناترازيهاي اقتصادي و اجتماعي و... مواجه ميشود.
ترامپ متوجه است اگر خواستههاي حداكثري داشته باشد نميتواند بهرهاي از ايران داشته باشد، لذا خواستههاي حداقلي خود را مطرح كرده است. ظاهرا قصد دارد گام به گام و مرحله به مرحله پيش برود.
ايران اصرار دارد به حقي كه بر اساس قانون به او تعلق دارد، برسد، اين حق فعاليت صلحآميز در راستاي NPT و پروتكلهاي الحاقي است. بعيد است امريكاييها هم مخالفتي با استيفاي اين حق داشته باشند.
برخي تحليلگران معتقدند بايد دوطرف تضاميني را ارايه كنند تا ديگر بنبستي در مسير مذاكرات و توافق احتمالي ايجاد نشود. ايران بايد مراقب باشد تا افراطيون خارجي با كمك تندروهاي داخلي در مسير توافق مشكلسازي نكنند.
خوشبختانه افراطيون داخلي كنترل شدهاند و كمكم يك صداي واحد از داخل ايران به گوش ميرسد. اگر اين روند تداوم داشته باشد و تندرويهاي داخلي بهانهاي به دست افراطيهاي خارجي ندهند، دست جنگافروزان و تندرويهاي خارجي هم خالي ميشود.
وقتي مطالب منتشر شده در رسانههاي داخل و خارج كشور در خصوص مذاكرات را مرور ميكنم، ميبينم فضاي مثبتي براي ورود عاقلانه ايران در فضاي بينالمللي و رفع تنازعات با امريكا ايجاد شده است.
آيتالله هاشميرفسنجاني در دولت خودشان هم سعي كردند به سمت حل اين تنازعات حركت كنند و روابط دو كشور منطقي شود تا توسعه ايران به دليل اين دشمنيها متوقف يا كند نشود.