سوگنامه ايرلند يا غمنامه تمام جهان
پيمان طالبي
«زبان بريده شده» يا butchered tongue، عنوان ترانهاي است حيرتانگيز و عميق از هوزير، خواننده جوان ايرلندي در آلبوم تازهاش، Unreal Unearth كه روايتي است از يك درد مشترك. متن ترانه كه سروده خود خواننده است، آميزهاي است از درهمآميختن روايت شخصي او از مواجهه با زبان و پيوند دادن اين روايت شخصي، به يك نشانه اجتماعي و ملي از هويت يك سرزمين.
ترانه با روايتي از دوران كودكي خواننده آغاز ميشود: نخستين تجربههاي اداي واژگان، اولين مواجههها با برخي اكلمات كه دهان هنگام اداي آنها كش و قوس پيدا ميكند. هوزير، از برخي از اين واژگان - اين تجربههاي شيرين - كه او را با چگونگي استخدام دهان براي سخن گفتن آشنا كرد، در ترانه نام هم ميبرد: Appalacicola، Hushpukena، .Gweebarra
در فراز بعدي، به دوران جواني خواننده ميرويم و روايت كماكان به صورت شخصي ادامه مييابد. تجربههاي ديگري از مواجهه با زبان، نظير تابلوهاي جادهاي يا شنيدن صداي كسي كه چيزي ميگويد، در ترانه برشمرده ميشوند. اما از يك جا به بعد، خواننده ما را به شنيدن آوازي دعوت ميكند كه به تعبير خود او «عده اندكي از آدمها آن را درك ميكنند.» اين چه موسيقي و چه كلامي است؟ بلافاصله در سطر بعد پاسخ ميدهد: كلامي كه از زباني بريدهشده - يا به تعبير صحيحتر: سلاخيشده - در حال آواز خواندن بر فراز زمين به گوش ميرسد.
درست از همين جاي ترانه به بعد، روايت شخصي عمق مييابد و پديده «زبان» از يك المان شخصي و با تجربيات منحصربهفرد (در اينجا: در كودكي و جواني) به آينهاي از هويت يك ملت تبديل ميشود. در اين قسمت از ترانه آمده است:
«گوشهاي مردان جوان بريده ميشد
اگر Pitch-cap آنها را نميكشت
آنها بدون پوست سر، در بستر متلاشيشده خانه ما، دفن شدهاند».
با دانستن معناي Pitch-cap گره اين ترانه باز ميشود: Pitch-cap عنوان شكنجهاي است كه بريتانياييها در جنگ 1798 آن را براي سربازان ايرلندي به كار ميبردند. به اين صورت كه كلاه جنگي را در قير فرو ميبردند و بعد از به آتش كشيدن، آن را روي سر سرباز ايرلندي ميگذاشتند. آن سرباز اگر كلاه را به سر نگه ميداشت، تمام سرش آرام آرام در آتش ميسوخت و اگر كلاه را برميداشت، پوست سرش جدا ميشد. اينجاست كه مشخص ميشود آن «زبان بريده شده كه بر فراز زمين آواز ميخواند» زبان كيست. آن سربازان كه پوست سرشان را از دست دادند، راوي زباني بودند كه اراده دشمن ميخواست آن را به نيستي بكشاند و زبان در اينجا مجازي است از جزء به كل؛ كليتي از فرهنگ و هويت يك ملت كه به خاك و خون كشيده شد.
شايد اين طور به نظر بيايد كه ترانه butchered tongue يك سوگنامه ملي براي ايرلند است، اما براي من، اين ترانه، مرثيهاي است در سوگ تمام زبانها و فرهنگهايي كه در ميانه جنگهاي بشر، از بين رفتند و فراموش شدند.