پيروزي ترامپ و پرواز الهه مرگ در شب تاريك جهان
نادر اربابي
بالاخره بعد از كشاكش شانه به شانه و كشمكش نفسگير در حالي كه نفس آزاديخواهان و خردگرايان جهان! در سينه حبس شده بود مردم امريكا تصميم تاريخي خود را در روز انتخابات بر آفتاب افكندند و با رونمايي مجدد از دونالد ترامپ، پرده از تمايل ضمير خود برداشتند! انتخابي كه گرچه در يك نظام دموكراتيك بود از نظر معني و پيامد فرسنگها از ديگري فاصله داشت. انتخابي كه با توجه به سوابق عريان موجود، مصلحان دموكراسيخواه را بيمناك ميكرد كه چه بسا شاهد برچيده شدن بساط دموكراسي و آزاديخواهي از امريكا و جهان باشند. به راستي انتخاب فردي كه پرونده قطور جرايمش در دادگاه حرفي براي گفتن باقي نگذاشته، هيچ اصراري براي پوشاندن خودشيفتگيها و تمايلات ديگرآزارانه خود ندارد، سعي نميكند نگاه تحقيرآميز و جنسيزده خود را نسبت به زنان بپوشاند آن هم از جامعهاي كه افتخارش به اين بوده كه حافظ ارزشهاي مدرن مانند انسانگرايي، قانونگرايي و دموكراسي است چه معني ميتواند داشته باشد و چه تفسيري دارد؟ به راستي اين رفتار جامعه امريكا حالا كه در ربع قرن از قرن بيست و يكم گذشته چه نكته بنيادي را در مورد انسان و ذات او نشان ميدهد؟
از 400 سال پيش كه مدرنيته در سپيدهدم قرن هفدهم ميلادي آرام آرام و با وعدههاي فراوان از پيشرفت و قانونمندي و انسانگرايي و آزادي و با تلاش دانشمنداني مثل گاليله و نيوتون و كار سترگ فيلسوفان بزرگي چون دكارت، هيوم و هابز طلوع كرد چه كسي فكر ميكرد كه اين مادر به ظاهر مهربان در قرن بيستم و بيست و يكم چنين فرزندان ناخلفي مثل هيتلر و استالين و حالا ترامپ را به دنيا عرضه كند؟
به نظر نويسنده اگر چه اوج حيرتانگيز اين پارادوكس فعلي مدرنيته را ميتوان در انتخاب ترامپ ديد ولي اتفاقات ديگري كه در جهان حاضر در حال رخ دادن هست نيز بيشباهت و دور از آن نيست؛ از قصابي بيگناهان در غزه و لبنان توسط افراطيون صهيونيست تا قلدرمآبيها و جاهطلبيهاي تماميتخواهانه پوتين در روسيه تا رستاخيز مجدد راست افراطي در اروپا تا خيزش و خروش خونريز بنيادگرايان مذهبي چه در بين مسلمانان و چه در بين يهوديان و مسيحيان از اتفاقي حيرتانگيز در اعماق وجودي (اگزيستانسيال) انسان معاصر خبر ميدهد روح مرگ و مرگ خواهي زنده شده است. فرويد به فراست و زيركي اين تمايل تخريبگر و ويرانگر انسان را «سایق مرگ» ناميد؛ او سايق مرگ را با استمداد از اسطورههاي يونان تاناتوس ناميد.
تاناتوس مرگخواه كه بر خلاف اروس زندگيخواه نماينده تمايلات تخريبگري و ديگر آزاري در آدمي است مرگخواهي و شرارت پيشگي به قول مولانا در حالت عادي چون اژدهايي فسرده است كه زير لايههاي ضخيم يخ كوهستان بيحركت شده است ولي امان از وقتي كه اين اژدها را كساني چون ترامپ و پوتين و كيم جونگ اون بياورند زير آفتاب عراق! مرگخواهان جهان امروز همه در يك جبههاند اگرچه در ظاهر در قطب مخالف شرق و غرب يا سكولار و ديندار باشند.
فقط اهل انسانيت و اخلاق نيستند كه با هم همدلي دارند. دل اهل شر و شرارت نيز به هم راه دارد. به قول مولانا: از دل به دل، برادر! گويند روزني است/ روزن مگير، گير كه سوراخِ سوزني است... منتها گاهي مهر است كه از دل به دل ميرود گاهي كين كه از سينهاي به سينهاي ميرود. ميرود از سينهها در سينهها/ از رهي پنهان، صلاح و كينهها...
همين طور دل استبداددوستان وطني خارجنشين و داخلنشين به اين پرواز الهه مرگ شاد است، چون آن بزنگاه تاريخي در دومين جنگ جهاني كه استبداد كهن ميخواست توهم جديد آريايي خود را در توتاليتاريسم هيتلر بازيابي كند. اكنون ترامپ با ويژگيهاي بارز نارسيستيك و ساديستيك (اين تشخيصي است كه در دوره قبل مورد تاييد روانپزشكان برتر امريكايي بوده است) حلقه جهاني غريزه مرگ را از چين و روسيه گرفته تا اروپا و كرهشمالي تكميل كرده است. در اين شب تاريك و بيم موج جز نظاره به اين گرداب چه ميتوان كردن؟