گردشگري طبيعي برگ برنده ايران است
محمد درويش
يكي از چالشهايي كه بين فعالان محيط زيست و فعالان گردشگري وجود دارد، اين است كه فعالان محيط زيست بر اين باورند كه بهتر است مناطق بكر و جذاب طبيعي به گردشگران معرفي نشوند و ناشناخته باقي بمانند، به اين دليل كه تجربه ثابت كرده معرفي مناطق بكر طبيعي باعث هجوم گردشگران به يك منطقه شده و منجر به تخريب سريعتر و بيشتر آن جاذبه طبيعي ميشود. اين رويكرد ناخواسته اين تصور را ايجاد كرده كه فعالان محيط زيست با رونق گردشگري طبيعي مخالف هستند.
از نظر من اين موضوع قابل درك است، اما فكر ميكنم اين نگراني نميتواند مشكل محيط زيست ايران را حل كند. مروري بر وضعيت محيط زيست و منابع طبيعي ايران حقايق قابل تاملي را آشكار ميكند. ما در كشوري زندگي ميكنيم كه به شدت از ناترازي آبخوانها رنج ميبرد. كلكسيوني از صنايع آببر و انرژيبر دارد كه توليد پول و ثروت ميكنند، اما از طرفي منجر به تخريب كارمايههاي طبيعي وطن ما شده است. نرخ فرسايش خاك در ايران به بيش از 8 برابر متوسط جهاني رسيده و ناترازي آبخوانها از مرز 150 ميليارد مترمكعب گذشته است. چشمههاي توليد گرد و غبار به شدت در حال افزايش است. ايران يكي از 5 كشور اول جهان از نظر نرخ بيابانزايي است و فرونشست زمين در برخي نقاط مثل استان فارس و تهران و اصفهان ركورد جهاني را شكسته است. بنابراين در چنين شرايطي يكي از ضروريترين اقدامات اين است كه از اقتصاد آب محور فاصله بگيريم. در كشوري با اين وضعيت محيط زيستي نبايد همه راهها براي توليد پول و ثروت به حراج اندوختههاي طبيعي منتهي شود. از اين منظر رونق گردشگري -در تمام اشكال آن از گردشگري طبيعي و گردشگري تاريخي و فرهنگي و حتي توريسم سلامت- ميتواند يك راهكار خردمندانه باشد. اين راهكار ميتواند سرزمين را به پايداري و ژينايي واقعي برساند، ضمن اينكه پتانسيلهاي بالقوه را به بالفعل تبديل ميكند. از اين منظر است كه از گردشگري حمايت ميكنم. گردشگري مهمترين شيوه مهار شدت بيابانزايي و تخريب سرزمين در ايران است.
بعد از پذيرفتن ضرورت توجه به گردشگري براي حفظ محيط زيست و طبيعت ايران، بايد سراغ برطرف كردن لكنتهايي كه در نظام گردشگري ما وجود دارد، برويم. به اين منظور لازم است دانشگاهها در حوزه تربيت متخصصان حوزه گردشگري فعالتر باشند و در شبكههاي اجتماعي و رسانههاي رسمي مشاركت بيشتري ايجاد شود. سريالها و فيلمهاي سينمايي ميتوانند با مضامين مرتبط با گردشگري و محيط زيست ساخته شوند و گردشگري درست و مسوولانه را به نمايش بگذارند. آموزش و پرورش نيز لازم است در انتقال مضامين درست حوزه گردشگري كوشا باشد.
نكته بسيار مهم ديگر اين است كه مردم زماني از سرزمين خود حمايت ميكنند و نسبت به سرنوشت يا تخريب بخشي از آن حساس ميشوند كه سرزمين خود را بشناسند. اگر اجازه ندهيم كه مردم از زيباييهاي اين طبيعت بهرهمند شوند و با آن خاطره بيافرينند، هرگز عاشق آن نميشوند و هرگز در بزنگاههايي كه بايد از طبيعت و سرزمينشان حمايت نميكنند. تجربهاي كه در باغ گياهشناسي ملي ايران داشتيم و تعداد قابل توجهي از مردم تهران در برابر تخريب باغ گياهشناسي ملي ايران مقاومت كردند به اين دليل بود كه بيش از يك دهه درِ باغ گياهشناسي را به روي مردم باز كرديم تا اين باغ را ببينند و درست زماني كه موضوع تخريب اين باغ و ساخت و ساز در آن مطرح شد، همين مردم مقابل آن ايستادند و مانع از تخريب شدند. در مورد باغ اكولوژي نوشهر هم همين اتفاق افتاد. اگر مردم نميدانستند چنين باغهاي زيبايي وجود دارد، نسبت به تخريب آن هم حساس نبودند. مردم بايد بدانند كه طبيعت كشورشان از چه ويژگيهاي منحصربهفردي برخوردار است، براي حمايت و حفاظت از اين طبيعت ارزشمند انگيزه پيدا ميكنند.
تقويت صنعت گردشگري يكي از مهمترين شيوههاي توليد پول و ثروت و همچنين مهار فرآيندهاي كاهنده كارايي سرزمين و رسيدن به روح آرمان سند امنيت غذايي ايران است. سندي كه سال گذشته ابلاغ شد و بر اساس آن بايد تا افق 1411 دستكم 30 ميليارد مترمكعب مصرف آب را در بخش كشاورزي كاهش دهيم و اين ميزان را از 81 ميليارد مترمكعب مصرف حال حاضر به 51 ميليارد مترمكعب برسانيم. در نتيجه اين سند ناترازي آبخوانها را از 150 ميليارد مترمكعب حال حاضر به 105 ميليارد مترمكعب كاهش دهيم. اگر بخواهيم به اين آرمانهاي بلند و مهم در افق 1411 برسيم بايد در جهت توسعه خردمندانه صنعت گردشگري گامهاي اساسي و مهم و پرشتاب برداريم.
در راه رسيدن به اين اهداف وظيفه دستگاههاي تبليغاتي و رسانهها بسيار سنگين است. بهتر است پكيجهاي جذابي در قالب فيلم سينمايي، سريال و انيميشن براي كودكان تهيه شود تا مخاطبان اين توليدات با الگوهاي عملي گردشگري پايدار آشنا شوند. وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم در اين زمينه نقش اساسي دارند. ميتوان از كشورهايي كه توانستهاند به يك تلفيق درست از گردشگري و اقتصاد برسند و در عين حال مناظر و منابع طبيعي خود را نيز حفظ كنند، الگو گرفت و چرخ را از ابتدا اختراع نكرد. مهم است كه متخصصان كاربلد در اين حوزه تربيت شوند و NGOها و تشكلهاي مردمنهاد در حوزه گردشگري فعال شوند. از سوي ديگر در قوانين دست و پا گير در حوزه فعاليت NGOهاي ميراث فرهنگي، گردشگري و محيط زيست تجديدنظر شود و در مجموع براي كسب و كارهاي سبز فضاي بهتري فراهم كنيم و به سمت اقتصادي برويم كه آبمحور نباشد.
در كنار تمام اين موارد تعامل ميان دستگاههاي متولي نيز موضوع قابل توجهي است. در گذشته كميته ملي طبيعتگردي در سازمان ميراث فرهنگي -وزارت ميراث فرهنگي فعلي- تشكيل شده بود كه تلفيقي از كارشناسان وزارت جهاد كشاورزي، سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان ميراث فرهنگي و يك نفر از متخصصان طبيعتگردي كشور بود و وظيفه آن معرفي شيوهنامهاي بود كه بر اساس آن معين ميشد كه چگونه از جلوههاي طبيعي سرزمين بدون تخريب آنها بهرهمند شويم. اين كميته متاسفانه سالهاست كه از حيز انتفاع ساقط شده و عملا كارايي خود را از دست داده است. اما براي ايجاد تعامل سازنده بين اين ارگانها لازم است اتاق فكري قوي از كارشناسان سازمان حفاظت محيط زيست، وزارت ميراث فرهنگي و سازمان منابع طبيعي شكل گيرد و فراخواني به كاربلدان اين حوزهها داده شود تا زمينه همكاري و تعامل اين سه دستگاه با يكديگر فراهم شود. در نتيجه شكلگيري اين تعامل بسياري از مشكلات اين حوزه حل ميشود. البته در گامهاي بعدي لازم است نمايندگاني از وزارت علوم و آموزش و پرورش هم در اين كميته حضور داشته باشند.
بررسي تاريخ گردشگري در يكصد سال اخير نشان ميدهد، رونق گردشگري در غالب موارد با تخريب و مقاومت جامعه محلي همراه بوده است. سخنراني معروف نماينده هاوايي در كنگره امريكا مويد همين نكته است وقتي كه خطاب به رييسجمهور وقت امريكا گفت: اگر ميدانستم رونق گردشگري در هاوايي ميتواند منجر به نابودي فرهنگ مردم آن شود هرگز تن به اين موضوع نميدادم. اينها درسهايي است كه بايد بياموزيم و دوباره در همان دامها نيفتيم و از تجريبات مفيد كشورهاي جهان استفاده كنيم. باور دارم كه با رعايت اين هنجارها برگ برنده ايران رونق گردشگري طبيعي، تاريخي، فرهنگي و توريسم سلامت است كه ميتواند درآمدي به مراتب بيشتر از صادرات سيمان، فولاد و نفت براي ايران به ارمغان بياورد.
محقق و كنشگر محيط زيست