بيترديد يكي از اساسيترين مولفههاي هر سازماني، بهويژه در نظام تعليموتربيت، منابع انساني آن سازمان است كه در اين ميان نقش معلم در آموزشوپرورش، از همه آنان برجستهتر و مهمتر است. ناديده گرفتن جايگاه معلم يا بياعتنايي به نقش تاثيرگذار او در فرآيند تعليم و تربيت، تحقق اهداف قصد شده را با چالشهاي اساسي مواجه ميسازد و عملا در ماهيت و فلسفه وجودي آن ترديد اساسي ايجاد ميكند.
با وجود همه تحولات علمي و فناوري در جهان، هنوز هيچ عنصر اصيل و بديل مطمئني براي معلم يافت نشده است؛ بنابراين هر تغيير و تحولي براي كيفيت آموزشي و هر تلاشي براي تغيير بنيادي نظام تعليم و تربيت، بدون تحول در نظام معلمي امكانپذير نخواهد بود. در حقيقت سرمايهگذاري در تربيت و ارتقاي جايگاه منابع انساني، نوعي سرمايهگذاري براي توسعه پايدار در تمام ابعاد اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، اخلاقي و سياسي جامعه است.
بسياري از كشورهاي توسعهيافته، نقش محوري تعليم و تربيت، بهويژه معلمان را در پيشرفت آموزش عمومي، به عنوان تنها عامل توسعه اجتماعي، پذيرفته و سرمايهگذاريهاي عظيم و درازمدتي، در اين زمينه انجام دادهاند.
با اطمينان ميتوان گفت علت توقف، تعليق يا شكست بسياري از طرحهاي تحولي يا تغييرات بنيادي نظامهاي آموزشي كشور كه از ابتداي استقرار نظام جديد آموزشي، بارها توسط متخصصان و دلسوزان نظام تعليم و تربيت، تدوين شده و به سرانجام مطلوب نرسيده است، بيتوجهي به نقش محوري و تعيينكننده مخاطبان اصلي آن، يعني معلمان بوده است؛ زيرا معلم نقطه ثقل و كانوني هر تحول آموزشي و پرورشي است و هرگونه اصلاح و بازسازي نظام آموزشوپرورش، مستلزم تعداد، كيفيت مطلوب و كارآمدي معلمان آن است.
بر همين اساس تقريبا در همه اسناد فرادستي آموزشوپرورش تاكيد ويژهاي بر نقش و جايگاه معلم شده است.
درمباني نظري تحول بنيادين در نظام تعليم و تربيت رسمي عمومي نقش معلم «ادامه نقش تربيتي انبيا و اولياي الهي» و «اسوهاي امين، راهنمايي بصير و عالمي توانا» است كه «وظيفه هدايت، روشنگري، برنامهريزي، آموزش، پشتيباني، مشورت، بازخورد دادن و ترغيب متربيان براي به چالش كشاندن موقعيتهاي كنوني/ فعلي جهت بسط و توسعه ظرفيتهاي وجودي را براي كسب شايستگيها و دستيابي به حيات طيبه بر عهده دارد.» در همين سند جهتگيري چرخشهاي پيشنهادي براي حركت از وضع موجود به وضع مطلوب بهصورت زير ترسيم شده است:
- از معلم به عنوان انتقالدهنده دانش به مربي و اسوه تربيتي و سازماندهنده فرصتهاي تربيتي متنوع براي احيا و ارتقاي مراتب حيات طيبه متربيان؛
- از معلم به عنوان مجري تصميمات برنامه درسي به تصميمساز در فرآيند برنامهريزي درسي؛
- از برنامههاي صلب و بسته در تربيت مربيان به برنامههايي منعطف براي دستيابي آنان به هويت حرفهاي منحصربهفرد و توسعه آن مبتني بر نظام معيار اسلامي؛
- از ارتقاي خودبهخودي سطح حرفهاي مربيان به ارزيابي عملكرد و صدور درجه مربيگري بر اساس ميزان كارآمدي و اثربخشي؛
- از فرهنگ سازماني بسته (محصور نمودن مربيان در فضاي مدرسه) به مشاركتجويي علمي و انتقال تجربيات در سطوح مختلف (مدرسه، محلي، ملي و بينالمللي)؛
- از نگاه به معلم به عنوان كارمند اداري به شخصيتي علمي و تربيتي.
در چشمانداز «زيرنظام تربيتمعلم و تأمين منابع انساني» سند تحول بنيادين كه اخيرا به تصويب رسيده، پيشبيني شده است كه معلمان در افق چشمانداز «برخوردار از فضائل الهي، ارزشهاي والاي انساني و مكارم اخلاقي، داراي انگيزه و توانمنديهاي لازم براي ايفاي نقش و وظايف معلمي، پيشتاز در ايجاد محيط مطلوب و خلق موقعيتهاي علمي و تربيتي متنوع و اثربخش براي فراگيران، سرآمد در صلاحيتهاي حرفهاي و تخصصي، توانمند در بهرهگيري از فناوريهاي نوين آموزشي براي حسن انجام ماموريتها و وظايف خود، برخوردار از منزلت اجتماعي و كرامت والاي معلمي، الگويي شايسته در جامعه و علاقهمند به عزت و اعتلاي جامعه اسلامي ايران» باشند.
اميدواريم كه با اجرايي شدن راهكارهاي سند تحول بنيادين بهويژه برنامههاي زيرنظام تربيتمعلم و تأمين منابع انساني، معلمان به چنين جايگاهي دست يابند و جايگاه متعالي و مرجعيت ازدسترفته خود را باز يابند.