سينماي ايران حال خوبي ندارد. اين گزارهاي است كه حتي مديران تبليغاتي سازمان سينمايي هم بر آن صحه ميگذارند. چرا؟ و چه بايد كرد؟ اگر فرض بگيريم همين حالا رييس سازمان سينمايي انتصاب شده چه درخواستهايي ميتوان از او فهرست كرد. اجمالا ميتوانم به مواردي كه در همين لحظه به ذهنم ميرسد اشاره كنم.
1- سينماگران جديدي در راهند. متولدان نيمه دوم دهه 70 به بعد كه سينما را در قد و قامت استانداردهاي جهاني درك كردهاند، فيلم ميسازند و در مهمترين آوردگاههاي جهاني شانهبهشانه رقباي قدرتمندشان مبارزه ميكنند. مدير جديد سينما وظيفه دارد از اين استعدادهاي نورسيده صيانت كند، با سياستگذاري درست، با تصميمات بجا و با ديپلماسي شجاعانه در تمام حاكميت.
2- سينماگران جديد سينماگران عصر ديجيتال هستند. سينماگران عصر سرعت. اينان با سينماگران نگاتيو و آپارات تفاوت دارند. همين تفاوت نسل جديد سينماگران ايجاب ميكند مديري در راس سينما قرار بگيرد كه اقتضائات و الزامات حيات ديجيتال را بداند و بر آن مسلط باشد.
3- اينهمه تاكيد و ضرورت بر نسل جديد براي اين است كه اداره سينما دولتي است و نيروهاي تازهنفس بدون حمايت دولت زيردست و پاي تهيهكننده و پخشكنندههاي غولپيكر له ميشوند. دولت نه بهمثابه ادارهكننده اين نسل بلكه بايد با سياستگذاريهاي درست و امروزي و جهانشمول پناهگاه و مامن اين استعدادها باشد.
4- هيچكس مخالف سينماي گيشه نيست اما بيتوجهي يا كمتوجهي به سينماي هنري و تجربي هم آثار مخرب و ويرانگري در همه حوزهها دارد.
رييس جديد سينماي ايران بايد بداند كه كاركرد سينما براي ما ايرانيان از يك سرگرمي فراتر رفته. درست يا غلط امروزه سينما بار ديپلماسي عمومي ايران را به دوش ميكشد. بنابراين ناديده انگاشتن سينماي هنري ايران كه بيتوجه به گيشهها هم نيست از مشقهاي واجب رييس جديد سينماي ايران است. براي اينكه ترامپ را در اسكار آن گونه كه فرهادي او را سرجايش نشاند، ميخواستيم بنشانيم چند ده ميليون دلار بايد هزينه ميكرديم؟ اين يكي از ميناگريهاي سينماي انديشهورز است. با فيلمهاي زرد اما بفروش نميتوان حفرههاي عميق را پر كرد.
5- سينماي ايران در چند سال گذشته صاحب دو دستاورد عظيم شده است؛ نخست جشنواره جهاني فيلم فجر دوم سينماي هنر و تجربه. اين دو دستاورد، دستاوردهاي ملي هستند. رييس جديد سينما بايد بال بلندپروازيهاي سينماي ايران در اين دو حوزه باشد. تجربه تلخ گذشته نبايد تكرار شود. آن رفتارهايي كه در دوران مديريت پير سالار گذشته شد بايد براي هميشه به تاريخ سپرد.
6- سينماي كودك را دريابيد. سينماي كودك ارزش و اهميت راهبردي براي ايران دارد. با تقويت سينماي كودك راه تخيل كردن كودكان و نوجوانان را باز بگذاريد. كودكان بيخيال نه نيروي كار ميشوند نه نيروي مبارزه. سينما مهمتر از آموزش و پرورش ذهن كودكان را شكل ميدهد.
7- مركز استعداديابي بزنيد. تمركز همهچيز سينما در تهران باعث شده استعدادها هم قبلهشان تهران باشد. اين عادلانه نيست. با راهاندازي مراكز استعداديابي در شهرستانها راه جوانان علاقهمند و مستعد اما نابرخوردار را هموار كنيد.
8- سينماي مستند به فضاي بيشتري براي تنفس نيازمند است. راههاي تنفس آزادانه سينماي مستند را بگشاييد.
9- از ورود پولهاي مشكوك به سينما جلوگيري كنيد. به جاي ساختن دهها شوراي ريز و درشت براي مهار فكر و ايده سينماگران يك نهادي درست كنيد كه پولهاي كثيف را به سينما نياورند و نشويند و تميز نكنند. سينماي باشرف ايران ر ا از گزند اينان در امان نگه داريد.
10- رييس سازمان سينمايي به جاي اداره كردن سينماگران، بايد پلي باشد ميان مطالبات آنها و حاكميت. اين دوره فرصت خوبي است كه از بروكراسي فرساينده و استعداد كش صدور پروانههاي متعدد خلاص شد. چابك سازي بروكراسي سينماي ايران وظيفه مقدس رييس سازمان سينمايي است. هركس كه ميخواهد باشد. به سينماي ايران و تماشاگران فهيم اعتماد كنيد. آنان بهترين مميزان آثار سينمايي هستند.
11- بسياري از شهرستانهاي ما فاقد سالنهاي سينمايي هستند و به نظر ميرسد رييس جديد سازمان سينمايي جديد بايد با بسترسازي و همكاري با وزارت مسكن و شهرسازي، استانداريها و شهرداريها و نيز جذب سرمايهگذاران بخش خصوصي، آرزوي بسياري از شهرستانيها را براي داشتن سينما برآورده كند.
شاهعباس صفوي روزگاري در اين كشور 999 كاروانسراي عباسي براي آسايش زوار عتبات عاليات راهاندازي كرد. سينماي ايران را چه شده است كه نميتواند تجربه موفق شاه عباس را در سينماسازي تكرار كند.