كف مطالبات از اروپا
علياكبر فرازي
در طول چند هفته گذشته شاهد رويدادهاي مثبتي در حوزه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران بوديم كه شايد آنچنان كه شايسته است به ابعاد آنها در رسانههاي داخلي پرداخته نشد. از جمله اين دستاوردها ميتوان به ابتكار جديد اتحاديه اروپا براي ايجاد كانال مالي ويژه براي تجارت با ايران اشاره كرد. ديپلماسي فعال جمهوري اسلامي ايران در بروكسل براي جبران آسيبهايي كه خروج امريكا از برجام به اقتصاد و تجارت خارجي كشور وارد ميكند، باعث شد تا اروپاييها اين ابتكار جديد را مطرح كنند تا براي استمرار تعامل تجاري اروپا و كمپانيهاي اروپايي با ايران مسير جديدي بدون مانع تحريمهاي امريكا ايجاد شود. به لحاظ سياسي اين يك دستاورد بزرگ براي جمهوري اسلامي ايران است اما به لحاظ فني و تكنيكي بايد منتظر بود و ديد چه مشكلاتي پيش روي اجرايي شدن اين ابتكار وجود دارد و چنين اقدامي تا چه اندازه ميتواند راهگشا باشد. به نظر ميرسد كه اتحاديه اروپا در گشايش اين راه جدي است و نميخواهد مانند گذشته كجدار و مريز رفتار كند و تصميم جدي دارد كه در خصوص برجام مصرانه ايستادگي كند تا همه طرفهاي برجام از منافع اين توافق برخوردار شوند و امريكا به تنهايي نتواند اروپا و ايران را از منافع برجام محروم كند. راهي كه اروپاييها پيشنهاد دادهاند اين است كه مبادلات پول و كالا به جاي گردش در نظام بانكي از طريق يك صندوق ويژه اتفاق بيفتد كه شامل تحريمهاي امريكا نشود. به گمان من اين يك مسكن موقت است كه ميتواند اجازه دهد ايران و اروپا در حد كف مطالبات ايران تعامل تجاري و اقتصادي داشته باشند. البته همانگونه كه مسكن در مسير درمان يك بيماري كمك كننده است، اما نهايتا درمان نهايي نيست و ...
بايد راهكارهاي جامعتر و فراگيرتري براي گسترش سطح مبادلات تجاري ايران با جهان از طريق همكاران خارجي ايجاد شود. من معتقدم كه چنين دستاوردي نبايد كاملا دستگاه ديپلماسي ما را راضي كند، چرا كه سقف خواستههاي جمهوري اسلامي ايران بسيار بالاتر از اين است. سقف خواستههاي ايران بايد اقدام و موضعگيري صريح اروپا براي رويارويي با تحريمها و اجراي دقيق برجام باشد از جمله باز شدن سوييفت براي تعامل ارزي مستقيم بانكهاي ايراني با جهان خارج. با اين حال ابتكار جديد اروپاييها اگر به صورت جدي عملي شود و امكان فروش نفت خام، معيانات گازي و محصولات پتروشيمي ايران به كشورهاي اروپايي مهيا باشد، ميتوان اميدوار باشيم كه گام مثبتي است. با وجود اين تصميمي كه اتحاديه اروپا گرفته است، يك نكته را نبايد از نظر دور داشت كه اين اتفاق فقط براي شركتهاي كوچك و متوسط اروپايي است و كمپانيهاي بزرگ اروپايي از دستورات دولتي براي ارتباط تجاري پيروي نميكنند. مديران اين شركتها بر اساس سياستهاي خودشان و منفعت سهامدارانشان تصميم ميگيرند و معمولا تلاش ميكنند مقررات جاري ايالات متحده امريكا را به عنوان بزرگترين اقتصاد جهان كاملا دقيق اجرايي كنند. نبايد تصور كرد كه اقدام اروپا براي ايجاد يك خط ويژه تبادل مالي با ايران، باعث خواهد شد كه كمپانيهاي بزرگ اروپايي به بازار ايران بازگردند.
بايد به آينده نگاه كرد و منتظر باشيم تا واكنش امريكا به اين اقدام اروپا را دقيقا ببينيم. اولين واكنش امريكاييها منفي بود و نشان از عصبانيت آنها از ايجاد چنين ساز و كار مالي براي مبادلات خارجي ايران داشت.
امريكاييها رسما به كشورهاي ثالث هشدار دادهاند كه از مبادله تجاري و مالي با ايران خودداري كنند يا آمادگي پذيرش اقدامهاي تنبيهي امريكا را داشته باشند. اين اقدام اروپاييها اگر عملا جلوي هدف نهايي امريكا براي به صفر رساندن درآمد ارزي ايران از فروش نفت را بگيرد، يك پيروزي مهم سياسي در پرونده برجام براي ايران محسوب خواهد شد.
امروز شاهد هستيم كه با خروج امريكا از برجام، غالب پايتختهاي اروپايي به اين نتيجه رسيدهاند كه براي مقابله به يكجانبهگرايي دونالد ترامپ، بايد راهكاري پيدا كنند كه سفره خود را از امريكا جدا كنند. اين اتفاق مهم و مباركي براي استقلال بيشتر اروپا است كه به دليل سياستهاي واشنگتن روي ميدهد و دستور ترامپ براي عقبنشيني از برجام كمك كرد تا اروپاييها اقدامات خود را براي رسيدن به استقلال نسبت به امريكا در حوزههاي مختلف سياسي، امنيتي، مالي و انرژي تسريع كنند. اما نهايتا استقلال اتحاديه اروپا از امريكا يك رويكرد بلندمدت است و اين مسير به تدريج به نتيجه خواهد رسيد. اما نهايتا اين اراده براي استقلال در پايتختهاي اروپايي وجود دارد.
نهايتا نبايد تصور كرد كه كشورهاي اروپايي با چنين اقداماتي در حال جدا شدن كامل از ايالات متحده امريكا در معادلات بينالمللي هستند. چنين تصوري كاملا باطل است. كشورهاي اروپايي حاضر نيستند به خاطر تهران مناسبات پيچيده، در هم تنيده استراتژيك و تاريخي خود را با ايالات متحده امريكا كنار بگذارند. اروپاييها فقط تا جايي پيش ميروند كه برجام را حفظ كنند و بتوانند از منافع امنيتي و سياسي اين توافق بهرهمند شوند. سياستگذاران جمهوري اسلامي ايران بايد اين اصل را در نظر داشته باشند كه نه اراده و نه توان چنين تصميمي در اتحاديه اروپا وجود ندارد كه صرفا به خاطر روابط با جمهوري اسلامي ايران مناسبات خود را با امريكا دچار اخلال كند.
نگراني اروپاييها اين است كه اگر روند رويدادها باعث خروج جمهوري اسلامي ايران از برجام شود، ممكن است نتايجي به بار بياورد كه خوشايند اروپاييها نخواهد بود. حفظ برجام يك اقدامي تاكتيكي براي اتحاديه اروپا است و نبايد تصور كرد كه اروپاييها به دنبال روابط استراتژيك با جمهوري اسلامي ايران هستند. تمام رهبران قدرتهاي اروپايي چه در سفرهايي كه به واشنگتن داشتند و چه اخيرا در سفر آنگلا مركل، صدراعظم آلمان به فلسطين اشغالي بر اين نكته تاكيد داشتند كه در مورد بحث محدود كردن نفوذ ايران در منطقه با واشنگتن و تلآويو اشتراك نظر دارند.