• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۷ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4194 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۷ مهر

علاقه ما به آمار

غلامرضا طريقي

بعد از عمري بالاخره گذرنامه من هم مهري خورده بود و گذرم افتاده بود به استانبول. براي ماندن نرفته بودم. رفته بودم كه از آنجا بروم سارايوو. پيش از آنكه سفرم آغاز شود، نيت كرده بودم كه بروم و چند كتاب بخرم از تركيه. براي ترجمه لازم داشتم. مي‌خواستم چند مجموعه شعر از شاعران معاصر تركيه بگيرم. صبح اول وقت كه راه افتادم به گشتن در شهر تقريبا تمام خيابان‌هاي دوروبر ميدان تقسيم خالي از مشتري بود. هيچ‌كس مشتري نداشت. به هر ترتيبي بود از چند نفر آدرس كتابفروشي‌ها را پرسيدم و رفتم سروقت‌شان. در كمال ناباوري ديدم همه‌ چيز در اين راسته فرق مي‌كند. آن‌قدر مغازه‌ها از دور شلوغ به نظر مي‌رسيدند كه گمان كردم، ممكن است كافه‌اي چيزي باشند يا مثلا فروشگاه معروفي حراج زده باشد. نزديك‌تر كه شدم ديدم نه. همه آن مغازه‌ها كتابفروشي‌اند. در اوج زماني كه همه‌ جا خلوت بود، كتابفروشي‌ها شلوغ بودند. پيش خودم گفتم لابد اينجا كتاب ارزان است. اما وقتي وارد شدم ديدم نه اين‌طوري هم نيست. يادم نيست قيمت دقيق‌شان چند لير بود همين‌ قدر يادم مانده كه وقتي در لحظه به واحد پول خودمان تبديل كردم، ديدم ارزان‌ترين كتاب‌ها حدود شصت، هفتاد هزار تومان درمي‌آيد. براي ما كه الان كتاب‌هاي ويژه و مثلا شاخص‌مان هم با تيراژ هزار نسخه منتشر مي‌شود و با قيمت 15-10 هزار تومان هم مدت‌ها در قفسه‌هاي كتابفروشي‌ها مي‌ماند، ديدن چنين صحنه‌هايي عجيب و غريب به نظر مي‌رسد. از چند وقت پيش كه تبليغ‌هاي مختلف نمايشگاه‌هاي استاني را ديدم، دوباره فكر كردم به اينكه چقدر اوضاع ما تراژيك است. پشت سر هم اطلاعيه نمايشگاه مي‌دهيم بعد آمار مي‌دهيم كه فلان ميليارد تومان كتاب در هر يك از اين نمايشگاه‌ها فروش رفته است. بعد وقتي به تيراژ كتاب‌هايمان نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه‌ اي دل غافل اوضاع خراب است. علاقه عجيب و غريب ما به آمارسازي دقيقا به همان اندازه‌اي است كه ديگران واقعا كتاب مي‌فروشند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون