• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4186 -
  • ۱۳۹۷ دوشنبه ۲۶ شهريور

ناصر ايماني، تحليلگر اصولگرا:

طرح رفراندوم از طرف اصلاح‌طلبان شك‌برانگيز است

بحث رفراندوم و رجوع به آراي مردم در مورد موضوعاتي خاص همواره از سوي اصلاح‌طلبان مطرح شده است اما اصولگرايان هميشه در مقابل اين پيشنهاد جبهه مي‌گيرند و با گاردي بسته با اين بخش از قانون اساسي روبه‌رو مي‌شوند. به عنوان يك تحليلگر اصولگرا علت را چه مي‌دانيد؟

دليل اين امر مشخص است. در قانون اساسي بحث رفراندوم بيان شده اما شرايط و ضوابطي هم براي برگزاري آن در نظر گرفته شده است، از جمله اينكه اكثريت نمايندگان مجلس بايد برگزاري رفراندوم را به تصويب برسانند. اصلاح‌طلبان اغلب به گونه‌اي از رفراندوم سخن مي‌گويند كه گويي اساسا در چارچوب قانون اساسي صحبت نمي‌كنند.

اصلاح‌طلبان رفراندون را در معناي كلي به كار مي‌برند. رفراندوم در معناي كلي حتي مي‌تواند شامل تغيير نظام سياسي كشور تا تغيير در ساختارهاي سياسي باشد در حالي كه رفراندومي كه قانون اساسي به آن اشاره مي‌كند چنين موضوعي لحاظ نشده است. بر اساس اين اصل از قانون اساسي در مواردي كه نمايندگان صلاح بدانند موضوعي كه مي‌تواند در مجلس هم به تصويب برسد اما نمايندگان به دلايلي مانند اينكه موضوع بسيار پر اهميت است و نياز است كه افكار عمومي هم همراه باشد، اين موضوع را تصويب كنند كه استثنا براي اين قانون نياز است رفراندوم برگزار شود.

به نظر مي‌رسد كه اصولگرايان در اين مورد باز هم به نيت‌خواني روي آورده‌اند و همان‌طور كه شما هم اشاره كرديد تصورشان بر اين است كه اصلاح‌طلبان پيشنهاد رفراندوم را براي تغيير نظام سياسي كشور مطرح مي‌كنند. چرا اين تصور در ميان جريان راست به عنوان استدلالي قوي مطرح مي‌شود؟

اصلاح‌طلبان از كلمه رفراندوم استفاده مي‌كنند، اين كلمه به تنهايي بار معنايي دارد كه اين‌بار معنايي مي‌تواند شامل خيلي چيزهاي ديگر باشد كه از چارچوب قانون اساسي خارج است. به همين دليل است كه وقتي اين پيشنهاد از سوي اصلاح‌طلبان مطرح مي‌شود با شك و ترديد مواجه است. تا به حال نديده‌ام كه هيچ اصلاح‌طلبي به صورت قاطع پيشنهاد دهد كه يك موضوع خاص از سوي نمايندگان مجلس تصويب شود تا به رفراندوم گذاشته ‌شود. آنها همواره بر اين امر تاكيد دارند كه رفراندوم برگزار كنيم. اين رفراندوم يعني چه؟ اگر منظور رفراندوم قانون اساسي است كه سازوكار عملياتي شدن آن در قانون اساسي نوشته شده است. اصلاح‌طلبان بايد به سراغ مصاديق بروند. به عنوان نمونه پيشنهاد دهند كه ساختار بودجه‌نويسي كه هر سال دولت به مجلس پيشنهاد مي‌كند و مجلس تصويب مي‌كند را به رفراندوم بگذاريم. پيشنهاد رفراندوم بسيار مفيد است و در واقع ظرفيت قانون اساسي كه مي‌توان از آن استفاده كرد اما به شرطي كه به سراغ يك نمونه برويم و در مورد آن صحبت كنيم.

يعني تنها دليلي كه باعث مي‌شود جريان راست درمقابل پيشنهاد رفراندوم از سوي اصلاح‌طلبان واكنش منفي نشان دهد يا نسبت به آن جبهه بگيرد وارد نشدن به مصاديق است؟

اصلاح‌طلبان از رفراندوم به صورت كلي صحبت مي‌كنند و اين شك‌برانگيز است. آنچه از رفراندوم در ذهن مردم است با آنچه در قانون اساسي نوشته‌ شده‌ ممكن است مغاير يكديگر باشد. از سويي در اغلب كشورها وقتي بحث رفراندوم پيش كشيده مي‌شود منظور همه‌پرسي كلي و در مورد ساختار سياسي است.

با توجه به اين جريان اصلاح‌طلبي همواره اذعان داشته به قانون اساسي الزام دارد و در چارچوب ساختار سياسي و قانون اساسي موجود فعاليت كرده و مي‌كند، بنابراين وقتي از رفراندوم صحبت مي‌شود يعني مصاديق آن هم در چارچوب‌هاي موجود خواهد بود.

با اين گزاره‌اي كه مطرح كرديد موافق نيستم. اين جريان سياسي طي 20 سالي كه در صحنه سياسي كشور حضور دارد، موارد متعددي را خارج از قانون اساسي مطرح كرده است. از سويي اغلب چهره‌هاي شاخص اصلاح‌طلبي اذعان دارند كه ملتزم به قانون اساسي هستند نه معتقد.

خروجي ملتزم بودن به قانون اساسي فعاليت در چارچوب اين قانون است.

خير؛ بايد بحث را بشكافيم. التزام براي كسي نيست كه مي‌خواهد در قدرت حضور پيدا كند. كسي كه مي‌خواهد در قدرت حضور داشته‌باشد بايد مقيد باشد و قبول داشته باشد. ملتزم براي جريان سياسي است. اصلاح‌طلبان الان تنها جريان سياسي نيستند بلكه در برخي اركان قدرت هم حضور دارند.

همچنين آنها به برخي اصول قانون اساسي همچون اصل ولايت مطلقه فقيه اساسا اعتقادي ندارند. بنابراين وقتي از سوي اين جريان بحث رفراندوم مطرح مي‌شود ترديدبرانگيز است. پيشنهاد من اين است در چنين شرايطي به جاي طرح كلي بحث رفراندوم كه اتفاقا پيشنهاد خوبي است اين موضوع مطرح شود كه فلان موضوعي كه در چارچوب اختيارات مجلس است به رفراندوم گذاشته شود. در واقع كاملا وارد مصاديق شوند. حتي آقاي روحاني هم چند بار بحث رفراندوم را مطرح كرده‌اند بايد وارد مصاديق شوند.

فارغ از بحث جرياني، شما فكر مي‌كنيد چه موضوعاتي با توجه به شرايط موجود نياز است تا به رفراندوم گذاشته ‌شود؟

تصور مي‌كنم الان بيشترين دغدغه و مشكل اقتصادي است و اگر احتياج باشد بايد در اين زمينه نظر مردم را جويا شويم. تشخيص اين موضوع با من و شما نيست بلكه با مجلس است، مجلس اگر تشخيص دهد گره كوري در زمينه‌اي وجود دارد يا بهتر است افكار عمومي به موضوعي راي دهند نه نمايندگان مجلس رفراندوم برگزار كنند.

فكر نمي‌كنيد با توجه به شرايط اقتصادي و پيچيدگي‌هاي موجود واگذار كردن اين موضوع به افكار عمومي درست نباشد و اتفاقا برعكس در برخي زمينه‌هاي آزادي‌هاي اجتماعي و سياسي از مردم به صورت مستقيم نظرخواهي شود؟

من تاكيد و توصيه‌اي ندارم كه برخي مسائل اقتصادي به رفراندوم گذاشته شود ولي اگر قرار باشد بحث رفراندوم مطرح شود موضوعات اقتصادي در اولويت است. از سويي مسائل مختلف در حوزه‌هايي چون فرهنگي، اجتماعي، سياسي، سياست خارجي و... مي‌تواند موضوع رفراندوم باشد منتها در حال حاضر اين مباحث اولويت اول كشور ما نيست.

براي نمونه موضوعي در سياست خارجي كه اتفاقا دغدغه و درگيري امروز مردم و مسوولان نيز هست، مي‌تواند موضوع رفراندومي براي سياست‌هاي كلان در اين حوزه باشد؟

من درگيري خاصي در اين حوزه احساس نمي‌كنم. با نگاه كلان به سياست خارجي چه موضوعي وجود دارد كه محل اختلاف است؟ آيا مسوولان كشور در مورد مذاكره با امريكا، حضور مستشاري ايران در برخي كشورهاي منطقه و... اختلاف نظري وجود دارد كه نياز به رفراندوم باشد؟ اين موضوعات به نظر من القائات برخي جريانات است وگرنه اختلاف نظر ميان مسوولان كشور نيست.

با اين نگاه اختلاف نظر ميان جريان‌هاي سياسي را ناديده مي‌گيريد؟ اين اختلاف نظر نمي‌تواند منجر به برگزاري رفراندوم شود؟

اصلا اين اختلاف نظرها نمي‌تواند منجر به برگزاري رفراندوم شود. جريان‌هاي سياسي آزاد هستند نظرات خود را بيان كنند. رفراندوم زماني بايد اتفاق بيفتد كه مجلس به تصويب برساند. آيا الان مجلس با نهاد ديگري در مورد مذاكره با امريكا اختلاف نظر دارد؟

به هر حال جريان‌هاي سياسي نماينده تفكر بخشي از مردم هستند . با اين تفاسير فكر نمي‌كنيد كه مردم ناديده گرفته شده و از فرآيند تصميم‌گيري براي برگزاري رفراندوم حذف مي‌شوند؟

اينگونه اساس دموكراسي زير سوال مي‌رود. دموكراسي يعني مردم پاي صندوق‌هاي راي مي‌روند و به تفكري كه تمايل دارند راي مي‌دهند و راي اكثريت باعث روي كار آمدن آن تفكر در دولت، ‌مجلس يا شوراهاي شهر مي‌شود. درست است كه جريان‌هاي سياسي نماينده تفكر بخشي از مردم هستند اما اين بخش يك هزارم جمعيت كشور است. اين موضوع هم تنها مختص به ايران نيست و در همه جاي دنيا وجود دارد. نماينده رسمي تفكر اكثريت مردم بر اساس اصول دموكراسي كساني هستند كه در مجلس نشسته‌اند يا كسي كه رييس‌جمهوري شده يا در شوراي شهر حضور دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون