ادامه از صفحه 9
برخي تحليلگران ميگويند كه در منطقه ما ديگر ائتلافها و اتحادهاي منطقهاي جواب نميدهد و به همين دليل دولت آقاي روحاني هم در چهار سال گذشته به سمت ائتلاف با كشورهاي فرامنطقهاي رفت. با اين تعبير موافق هستيد؟
نميتوان با قطعيت از چنين تعبيري دفاع كرد. كشورهاي منطقهاي هم تحت تاثير كشورهاي فرامنطقهاي بوده و هستند و يك تحليل ميتواند اين باشد كه مثلا دولت روحاني تصور ميكرد كه اگر مشكلات فرامنطقهاي ما حل و فصل شوند از آنجا كه كشورهاي منطقه تحت سلطه و نفوذ كشورهاي فرامنطقهاي هستند به سمت بهبود رابطه با ما پيش خواهند رفت. اين تحليل بياساس هم نيست اما از سوي ديگر طرف مقابل هم ميتواند بگويد كه تا زماني كه روابط منطقهاي تصحيح نشوند حتي اگر رابطههاي فرامنطقهاي هم درست شده باشند باز شما در منطقه خود آسيب پذير خواهيد بود. هر دو اين منطقها و تحليلها نيز از جهاتي درست است. بايد هر دو اين مسائل هم پاي هم پيش ميرفت و نه اينكه يك مورد پيگيري و مورد بعدي كلا به فراموشي سپرده شود.
چرا در بنبست قرارگرفتن ايران و امارات تا اين اندازه طولاني شده است. آيا ميتوانيم به بهبود رابطه با امارات مستقل از تنشي كه در رابطه تهران و رياض است، فكر كنيم؟
حتما ميتوانيم. امارات كشور كوچك اما ثروتمندي است و كشورهايي با اين ويژگيها عمدتا ماجراجو ميشوند و اين مساله در مورد قطر هم مصداق دارد. پول زياد و امكان خرج نشدن قوه براي ماجراجوييها را زياد ميكند. سياست خارجي امارات اقتصادمحور و امنيتمحور است و زماني كه حرف اين دو مقوله به ميان ميآيد فضا براي كار كردن ايران هم فراهم ميشود. اين اشتباه است اگر فرض كنيم كه امارات صرفا از عربستان پيروي كرد يا اينكه تا زماني كه رابطه با عربستان بهبود پيدا نكند، رابطه با امارات نيز قفل باقي ميماند. ما مقداري از امارات غفلت كرديم و البته اماراتيها دچار ماجراجوييهاي بچهگانه خود شدند. درحال حاضر هم ميتوانيم در مسير تلاش براي ترميم رابطه با امارات مستقل از عربستان حركت كنيم. اماراتيها از توانمندي ايران نگران هستند. توانمنديهاي نظامي، امنيتي، سياسي و حتي اقتصادي ايران هم اماراتيها را ترسانده است. مهمترين توانمندي ما جوانان ايراني هستند كه هم صاحب فكر هستند و هم براي وطن ايثار ميكنند. اماراتيها از اين توانمنديهاي ايران نگران هستند و البته كه بيجهت هم نگران هستند. ما بايد تماسهاي خود با اماراتيها را افزايش ميداديم كه متاسفانه اين اتفاق رخ نداد.
همهپرسي اقليم كردستان عراق با وجود همه سر و صداها انجام شد. اين همهپرسي تا چه اندازه ميتواند براي كشورهايي مانند تركيه و ايران خطرناك باشد؟ آيا به تشكيل كشور مستقل كردستان منتهي خواهد شد؟
اصولا تجزيه و كوچكسازي كشورهاي بزرگ اسلامي در دستور كار اسراييل و امريكاست. كشورهاي اسلامي هرچه كوچكتر و ضعيفتر باشند منافع امريكا و اسراييل كمتر تهديد ميشود. اين اتفاقي كه در كردستان رخ داد قطعا با طراحي امريكاييها و حمايت اسراييليها صورت گرفت. به مواضع رسمي و اعلام شده امريكا نگاه نكنيد. مسعود بارزاني در گفتوگو با بيبيسي در پاسخ به اين سوال كه دنيا مخالف همهپرسي اقليم كردستان است، گفت: هياتهاي اين كشورها كه به ديدار من آمدهاند كه نظري مخالف نظر شما داشتهاند. اين جمله آقاي بارزاني معناي بسياري دارد و احتمالا منظور وي امريكاييها هستند كه پشت پرده به او خط دادهاند. پس از ماجراهاي بيداري اسلامي و اتفاقهايي كه رخ داد، امريكا با مديريت بحران مساله را به جاي اينكه به كشورهاي ديكتاتوري برود به سمت سوريه و پيدايش داعش سوق داد. البته هدف اصلي امريكا تضعيف دولت مركزي و نابودي آن بود كه ره به جايي نبرد و اين سياست شكست خورد. داعش در حال حاضر نيز روزهاي آخر خود را در سوريه و عراق ميگذراند و اكنون ماموريت ناتمام داعش به بارزاني محول شده است. آنها به دنبال ايجاد كشور مستقل كردستان هستند و جالب اينكه اسراييليها نيز براي اين مساله هلهله كردند. دوپاره شدن عراق، كوچكتر شدن تركيه و تاثيرگذاري بر جمعيت كردهاي سوريه و ايران استراتژي مطلوب امريكا و اسراييل در منطقه است. از اين منظر اين همهپرسي و جداسازي اگر محقق شود خطرناك است چرا كه امت اسلامي را تضعيف ميكند. اتفاقي كه در كردستان افتاد بيش و پيش از آنكه يك اراده داخلي باشد يك تصميمگيري خارجي بود. كردستان محاصره در خشكي است و به دنياي آزاد از طريق دريا ارتباط ندارد و اگر اين منطقه يه يك كشور مستقل تبديل شود تنها با سه كشور در ارتباط است كه هر سه اين كشورها با اين استقلال و كشور نوپا مشكل دارند. وضعيت سخت كردستان ادامه پيدا كند، آقاي بارزاني تسبيح استغفار ميفرستد. تركيه و ايران هم اهرمهاي فشار خود را دارند. تمام توافقهاي ما با دولت مركزي عراق است و تركيه هم بر اساس معاهده لوزان و استانبول اين حق را براي خود قايل است كه اگر يكپارچگي عراق از بين برود ادعاي ارضي كند. ايران هم اين وضعيت را نميپذيرد چرا كه اين نسخه جديد در اقليم كردستان در خدمت رژيم اسراييل است و ما با هرآنچه در خدمت اين رژيم باشد، مخالف هستيم. از سوي ديگر اين مساله مغاير با توافقهاي ما با دولت مركزي در عراق است. به هرحال همكاريهاي جدي ميان ايران، تركيه، سوريه و عراق و حتي روسيه براي مقابله با اين مساله شكل خواهد گرفت. گفته ميشود كه ميزان مشاركت عمومي در اين همهپرسي حدود 72 درصد بوده كه اين ميزان مشاركت براي اتفاق به اين مهمي بسيار اندك است. در ابتداي انقلاب در ايران به عنوان نمونه ما 98 درصد راي را داشتيم و اين در حالي است كه در مساله رفراندوم اقليم كردستان كه مسالهاي تا اين اندازه مهم است حدود 28 درصد اصولا مخالف بوده و شركت نكردهاند. بخشي از رايدهندگان نيز راي منفي دادهاند پس ميتوان گفت كه درصد بالايي از ساكنان اين منطقه مخالف اين جدايي هستند. در چنين شرايطي طرح جدايي اقليم از عراق در حالي كه بخش قابل توجهي از جمعيت داخل اقليم مخالف آن هستند، جامعه جهاني نيز به آن روي خوش نشان نداده و همسايگان نيز آن را به مشروعيت نميشناسند، شكست خورده است.