محمدحسين مهرزاد- مريم وحيديان
شوراي شهر اول آنقدر پرحاشيه بود كه سنگ بناي سه دوره حاكميت جناح راست بر شوراهاي شهر تهران را گذاشت و اين تجربه به اندازهاي تلخ بود كه جريان اصلاحات با سامانيابي مجدد پس از 12 سال به عرصه بازگردد. حالا تمامي افراد ليست شوراي عالي اصلاحطلبان امروز براي شوراي شهر پنجم آماده به كار هستند. تجربه مهجوريت از قدرت باعث شده تا جريان اصلاحات اينبار با اهتمام به وظايف و ماموريتش پيش از زمان قانوني شروع به كار شوراي شهر مقدمات كار را فراهم كند. اين شورا به اذعان مرتضي الويري، رييس هيات رييسه موقت شوراي شهر قرار نيست باشگاه احزاب باشد اما حتما حكميت و نظارت شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان را به رسميت شناخته و در مواقع لزوم به آراي اين نهاد اصلاحطلب عمل خواهد كرد. او همچنين ميگويد كه شوراي پنجم بنا دارد تا در ماههاي آينده گزارشي از آنچه از شوراي شهر و شهرداري گذشته تحويل ميگيرد به مردم ارايه كند. ديگر مسالهاي كه شوراي شهر اصلاحطلب در اين مدت پيش از شروع به كار قانونياش پيگيري كرده موضوع انتخاب شهردار است و بنا دارد در روز اول كاري خود شهردار تهران را انتخاب كند.
وضعيت فراكسيونبنديهاي درون شوراي شهر پنجم چگونه است؟ شوراي پنجم با پيروزي تمام ليست اصلاحطلبان يكدست شد. يكدست شدن شوراي پنجم از نظر شما يك نقيصه است يا يك مزيت؟
بهترين وضعيت را در شوراي شهر در اين ايام ميگذرانيم و هيچگونه اختلاف و نگراني در مورد شوراي پنجم نداريم. چند نقطه قوت را ميتوان فهرست كرد. يكي از ويژگيهاي شوراي شهر تنوع تخصصها است. با درايت و هوشمندي كه شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان به كار برد، كرسيهاي مختلف شوراي شهر را بين تخصصهاي مورد نياز در شهر تقسيم كرد.
بنابراين با اين تقسيمبندي با يك توازن منطقي تخصصهاي شهري نظير شهرسازي، خدمات شهري، محيط زيست، حمل و نقل، مسائل حقوقي و غيره را در شوراي شهر گنجانديم. نقطه قوتي كه در مجموعه شوراي شهر به چشم ميخورد تنوع و تكثر احزاب و گروههاي اصلاحطلب در آن است؛ به اين نحو كه هيچ حزب اصلاحطلبي در شوراي شهر حايز اكثريت نيست. حزب اتحاد ملت ايران داراي 5 كرسي، حزب اعتماد ملي و كارگزاران هر كدام داراي 3 كرسي و احزاب ديگر و اشخاص حقيقي ديگر هم بقيه كرسيهاي شوراي شهر را در اختيار دارند. اين تنوع و تكثر حزبي موجب اين ميشود كه تصميمات در شورا متعلق به يك حزب سياسي خاص نباشد و بدنه اصلاحطلبي در آنجا ميتوانند ايفاي نقش كنند. البته ميتوانستيم قبلا تمهيداتي بينديشيم كه چند چهره اصولگرا هم در شوراي شهر ميآمدند به نظر من اين مي توانست نقطه قوتي براي شوراي پنجم باشد.
فراكسيونبنديهاي درون شورا چه وضعيتي دارد؟
فيالواقع هيچ فراكسيونبندي خاصي در شوراي شهر شكل نگرفته است؛ الا اينكه يك فراكسيون زنان وجود دارد كه 6 زن عضو شورا دور هم جمع ميشوند. يك فراكسيون موسوم به اقليت وجود دارد كه البته اكثريت هستند چون 8 يا9 نفر از اعضاي شوراي شهر از احزابي با يك كرسي در شوراي شهر يا منفرد هستند.
تشكيل چنين فراكسيوني ممكن است باعث بروز اختلافاتي در شوراي پنجم شود؟
نه؛ ما توافق و تعهدي كه با همديگر كرديم و به آن عمل ميكنيم اين است كه احزاب اصلاحطلب و فراكسيونهاي مختلف ميتوانند براي مشاوره دور همديگر جمع شوند و نظرات يگديگر را همافزايي كنند.
نظرات بيرون از شورا هم مدنظر بوده است؟
هم نظرات بيرون از شورا و هم مجموعه درون شورا را شامل ميشود. وقتي كه اعضاي شورا ميخواهند راي بدهند و تصميم خود را ابراز كنند بايد حس كنند كه متعلق به يك جبهه بزرگ به نام اصلاحات هستند. هر 21 نفر بايد خود را داخل يك حزب و خانواده احساس كنند. خوشبختانه در گزينش نامزدهاي شهرداري و در ميان نامزدهاي 24 گانه اين همفكري، تعامل واحساس يك خانواده واحد خود را به نمايش گذاشته است.
به هر حال دومين انتخاباتي بود كه اصلاحطلبان تلاش كردند نوعي حركت جبههاي را دنبال كنند. اين جبهه با شوراي شهري كه از ثمرات همان حركت جبههاي بوده است، چه ارتباطي بايد داشته باشد؟ در اين ارتباط و تعامل چه خطقرمزهايي وجود دارد كه ممكن است مانعي براي حركت شورا باشد؟
مشكل در داخل شورا و جمعهاي اينچنيني زماني بروز ميكند كه اعضاي شوراي شهر به فراكسيونهاي متضاد و مقابل همديگر تقسيم شوند و هر كدام يارگيريهاي خود را انجام دهند. مشابه اين امر در شوراي شهر اول اتفاق افتاد كه شورا به دو بخش مشاركت و كارگزاران تقسيم شد. تلاش ما در شوراي پنجم اين است كه هرگز چنين اتفاقي نيفتد و تركيب سياسي شورا هم به اين هدف ما كمك ميكند. اشاره كردم كه هيچ حزب سياسياي در شوراي پنجم حايز اكثريت نيست. ما يك تكثر منطقي را مشاهده ميكنيم. بنابراين شكلگيري يك فراكسيون پرقدرت و كنار زدن جمع ديگر و دو دستگي در شورا متصور نيست. اگر با همين روال كه تا به حال پيش رفتيم، ادامه دهيم نگرانياي از اين بابت وجود نخواهد داشت.
چطور ميتوان مراقبت كرد كه اين فراكسيونهاي متضاد و بروز اختلافات به وجود نيايد؟
دو راه وجود دارد؛ يكي اينكه مراقبت داخلي بر رفتار شورا داشته باشيم. مديريت شورا تلاش كند كه چنين قطببنديهايي شكل نگيرد. روش دوم مراقبت از بيرون است يعني ارگانهايي چون شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان كه جمع اصلاحطلبان را مديريت ميكند بايد پايش و كنترل بر رفتار شوراي شهر انجام دهد. به عبارت ديگر اعضاي شوراي شهر نسبت به شخصيت حقوقي بالادستي خود كه شوراي عالي اصلاحات است، متعهد باشند و آن شورا هم مراقبت كند كه اگر در مقطعي چنين خطري شورا را تهديد كرد، عكسالعمل نشان دهد.
پس شما قايل به نظارت شوراي عالي اصلاحات بر شوراي شهر هستيد؟
بله. من فكر ميكنم وجود چنين نظارتي ميتواند خيلي مفيد باشد. ممكن است مصاديق آن بسيار محدود باشد و در يك فاصله زماني زيادي نيازي هم پيش نيايد اما اگر اعضاي شوراي شهر خود را متعهد بدانند كه در قبال بروز يك اختلاف مرجع بالاتري وجود دارد كه حرف آخر را ميزند، ميتوانند كمككننده باشد.
تا الان كه موضوع انتخاب شهردار مطرح بوده ارتباط شوراي پنجم با شوراي عالي سياستگذاري در چه حدي بوده است؟
ما هنوز كارمان را قانونا آغاز نكردهايم. يك ماه يا 40 روز ديگر كارمان شروع ميشود. در اين مدت چون كارها شسته و رفته و با انضباط خاص خود شكل گرفته نيازي به مداخله يا نظارت يا پايش توسط شوراي بالادستي نبوده است. در عين اينكه اين ارتباط را كاملا حفظ كرديم. اولا برخي از اعضاي شورا عضو شوراي عالي سياستگذاري هستند. ثانيا ديدارهايي با هيات رييسه شوراي عالي اصلاحات و شخص آقاي عارف و آقاي خاتمي داشتهايم. اين ارتباطات وجود دارد اما به دليل اينكه چنين ضرورتي به وجود نيامده آنها در مورد مسائل داخلي شوراي شهر نيازي به مشورت و دخالت نديدند.
شوراي پنجم براي اصلاحطلبان بسيار اهميت دارد چرا كه بعد از مدتها ميدان فراهم شده براي اينكه اصلاحطلبان در مديريت شهري نيز خودي نشان بدهند. براي اينكه مردم طعم مديريت شهري اصلاحطلبانه را بچشند از چه آسيبها و آفتهايي در شوراي شهر بايد دوري شود؟ شاكله شوراي شهر اصلاحطلبانه كه قرار است نظر مردم را جلب كند، چيست؟
مهمترين شاخصه دوري از سياستزدگي و شايبه و رنگ سياسي گرفتن شوراي شهر است. بايد مراقبت كنيم تا مردم احساس كنند كه اين شورا در حوزه مديريت شهري و حل مسائل و مشكلات شهر تهران توانمند و كارآمد است. هرگز نبايد اجازه دهيم كه شوراي شهر تبديل به باشگاه سياسي براي احزاب اصلاحطلب شود كه در اين صورت اين آهنگ مرگ شوراي پنجم خواهد بود. اگرچه اعضاي شورا همه اصلاحطلب هستند اما تلاش جدي ما اين است كه بعد و جنبه تخصصي شورا را تقويت كنيم و حركتهاي سياسي را به بيرون شورا منتقل كنيم. بحثهاي سياسي به احزاب اصلاحطلب و جمعهاي ديگر برود. شوراي شهر محل و باشگاهي براي ابراز نظر در مورد مسائل تخصصي شهري باشد.
براي تخصصيتر شدن راهكارهاي مورد استفاده شوراي شهر شما قايل به اين هستيد كه از تيمهاي كارشناسي و دانشگاهي براي رفع مشكلات شهري استفاده كنيد؟ به خصوص براي حل معضلات زيستمحيطي شهر چنين امري را متصور هستيد؟
علاوه بر استفاده از نگاه و نظارت تخصصي دانشگاهها در حوزه مديريت شهري از نامزدهاي اصلاحطلبي كه توفيق حضور در ليست 21 نفره اصلاحطلبان را پيدا نكردند اما توانمنديهاي بالايي دارند و علاوه بر آن در حال بهره گرفتن از اطلاعات تخصصي شوراي شهر سابق مستقل از جهتگيرياي سياسي هستيم. همچنين از تخصصهاي شهري درون شهرداري استفاده خواهيم كرد. توجه داشته باشيم كه بدنه حدود 60 هزار نفره شهرداري تهران در خود تعداد زيادي از متخصصين شهري را در رشتههاي مختلف جاي داده است. برخي از آنها به دليل اينكه مورد استقبال و توجه نگرفتند در گوشهاي زندگي خودشان را ميگذرانند. اينها نيروهاي توانمند و كارآمدي هستند كه ميتوان از وجود آنها استفاده كرد. شوراي شهر اگر اين بازوهاي تخصصي را در اختيار خود نداشته باشد، هرگز نميتواند با چالشهاي زياد شهر تهران دست و پنجه نرم كند. بنابراين در تمام 4 زمينهاي كه گفته شد تلاش ميكنيم تا بهره بگيريم.
ديدارتان با آقاي قاليباف بر حسب چه سرفصلهايي بود؟ شوراي شهر مسائلي را در نظر داشته كه شما به عنوان نمايندهاي از بين اعضاي شورا با آقاي قاليباف در ميان بگذاريد. اين ديدار حول چه محوري بوده و چه هدفي داشته است؟
در ماه رمضان اعضاي شوراي شهر و آقاي قاليباف ديداري داشتند كه معاونين آقاي قاليباف هم حضور داشتند. در آن جلسه آقاي قاليباف اطمينان داد كه تعهدات جديدي براي آينده شهر ايجاد نكنند و بيان كرد كه آمادگي دارد تمام اطلاعات مورد نياز شوراي شهر پنجم را قبل از تشكيل شورا در اختيار قرار دهند. كما بيش اين مطالب مورد عمل واقع شده اما در عين حال ما به مواردي برخورديم كه احساس كرديم اتفاقاتي در شهرداري صورت ميگيرد كه ايجاد تعهد براي مديريت آينده است و بدهكاريهايي براي شهرداري آينده به وجود آمده است. گزارشهايي دريافت كرديم مبني بر اينكه در مورد فروش املاك شهرداري و گزارشهاي مبني بر هزينه كردن بيش از سقف چهاردوازدهم كه براي 4 ماه شهرداري مجاز به هزينه بود آن هم در صورتي كه درآمد واقعا تحقق پيدا ميكرد.
تخلف محسوب ميشود؟
بله. گزارشهايي در مورد تخريب باغات دريافت كرديم. تماسي با آقاي قاليباف گرفتم تقاضا كردم كه ديداري ترتيب داده شود تا اين موارد شفافسازي شود. اين كار امروز (شنبه) انجام شد. ملاقات خوبي بود و من موارد را به اطلاع آقاي قاليباف رساندم. ايشان بيان كرد كه اين گزارشها با واقعيت تطبيق ندارد. قرار بر اين شد براي اينكه اين ابهام برطرف شود كه گزارشها واقعيت دارد يا خير، گزارش با جزييات بيشتر در اختيار شهرداري قرار بگيرد تا دستور بررسي داده شود. اگر خلافها واقعيت داشته باشد جلوي آنها گرفته شود و اگر هم واقعيت ندارد شوراي شهر از نگراني دربيايد. اگر واقعيت داشته باشد، جلوي آنها گرفته ميشود كه جلوي ضرر را از هر جايي بگيريم منفعت است. ولي اگر توهم باشد، اطمينان بيشتر پيدا ميكنيم كه آقاي قاليباف شهر را و اين امانت را بدون تخريب و مشكل به آيندگان واگذار ميكند. آقاي قاليباف هم اعلام آمادگي كرد كه موارد تخلف را با جزييات مورد توجه قرار بدهد چون اين احتمال هم هست كه در جريان اتفاقاتي كه افتاده نباشد. در عين حال اعلام آمادگي كرد كه در شوراي پنجم حضور پيدا كند و با هماهنگيهاي لازم از ايشان دعوت به عمل بيايد.
اثبات گزارشها از چه طريقي دنبال خواهد شد؟
فرض كنيد گزارشي به ما دادهاند كه يك بناي 12 طبقه در منطقه 22 ساخته شده كه مجوز ساخت ندارد و در همين ايام از دوره انتقال استفاده كردهاند و 7 طبقه هم به آن اضافه كردهاند. وقتي محل آن مشخص باشد در اسناد شهرسازي ميتوان پيگيري كرد كه واقعيت دارد يا خير. وقتي بيان ميكنند كه 30 ميليارد تومان از بودجه مربوط به ماده 17 كه 8 ميليارد تومان آن هزينه شده و بقيه آن نيز تقاضاي هزينه كرد داده شده قابل راستيآزمايي و كنترل است. وقتي با مشخصاتي بيان ميكنند كه زميني در منطقه شرق تهران در حال واگذار شدن به بانك شهر است، قابل بررسي است.
بنابراين شوراي پنجم در گام اول تكليف خود را با شوراي شهر و شهرداري قبلي مشخص كرده است؟
همين طور است. كار ديگري كه در حال انجام آن هستيم اين است كه گزارشهايي را از بدنه شهرداري و از شوراي شهر سابق دريافت ميكنيم و آنها را به وسيله متخصصين شهري كنترل ميكنيم. بناي ما بر اين است كه در يك افق سهماهه بعد از شروع كار گزارش شفاف و روشني به مردم ارايه دهيم كه شهر تهران را در چه شرايطي تحويل گرفتيم.
حدودا تا چه زماني تكليف اين گزارشهايي كه قرار است به مردم برسد مشخص ميشود؟
زمان دقيقي نميتوان گفت. البته اينطور كه آقاي قاليباف ميگفت همه كارها كامپيوتري شده و اتوماسيون جايگاه خاصي در شهرداري پيدا كرده و اين ابهامات به سرعت قابل برطرف شدن است نياز به زمان طولاني ندارد.
اعضاي شوراي شهر در مورد ويژگيهاي شهردار آينده بر چه موضوعاتي تاكيد داشتهاند؟ شما فكر ميكنيد چه شاخصههايي بايد حتما در شهردار آينده وجود داشته باشد؟
ما 16 مشخصه براي شهردار تهران برشمرديم و احصا كرديم كه البته غير از شرايط اوليهاي بود كه در قانون آمده است. در قانون چارچوب هاي كلي مانند سن، مدرك تحصيلي و نداشتن محكوميت كيفري و التزام به قانون اساسي آمده است. اين شرايط را افراد زيادي دارند ولي طبيعتا براي اداره كلانشهري مثل تهران كه با چالشهاي فراواني مواجه است احتياج به ويژگيهاي بيشتري داريم. بعد از چند جلسه از مذاكره به 16 مشخصه رسيديم كه مساله پاكدستي، داشتن ديد استراتژيك، برنامهريز بودن، عادت به كار جمعي و دوري از خود محوري، قانونگرا بودن و نظير اينها در قالب 16 مشخصه ما به تفاهم رسيديم. بنا بر اين شاخصها كانديداهايي را كه يا خودشان ابراز تمايل كرده بودند يا اعضاي شوراي شهر براي دعوت از نامزدي در ليستي 24 نفره آورديم. روش كار اين بود كه هر كدام از اعضاي شوراي شهر اجازه داشت كه 3 نفر كانديدا را با شرايط 16گانه سازگاري داشتند دعوت كند. به اين ترتيب به يك ليست 24 نفره رسيديم. بحثهاي مختلفي در مورد افراد صورت گرفت و قرار شد كه با راي مخفي 7 نفر از آنها را كه بالاترين امتياز را دارند، برگزينيم. اين كار ده روز قبل تقريبا انجام شد. به ليست 7 نفرهاي رسيديم. قرار شد كه ظرف دو هفته برنامه خودشان را براي اداره شهر تهران بياورند.
جزييات آن را به اطلاعشان رسانديم و ذكر كرديم كه اين برنامه مشتمل بر چه مطالبي بايد باشد. الان منتظر هستيم كه كانديداها برنامههاي خود را بياورند. در هفته سوم مرداد ماه موقعيتي را فراهم خواهيم كرد كه نامزدها در شوراي شهر بيايند و برنامههاي خود را در حضور اعضاي شوراي شهر و خبرنگاران ارايه دهند. بعد از استماع گزارش رايگيري ميكنيم و از ميان 7 نامزدي كه برنامه دادند 2 نفر با بالاترين امتياز را جدا خواهيم كرد. فاز بعدي كارما عبارت از اين خواهد بود كه از ميان اين دو نامزدي كه به اين مرحله رسيدهاند، بعد از مذاكرات و گفتوگوهاي بيشتر و شايد با وجود يك گفتوگوي ميزگردي نهايتا به نامزد نهايي خود برسيم. اينها را قبل از شروع كار رسميمان انجام ميدهيم. بنابراين در نخستين روزي كه شوراي شهر جديد تشكيل ميشود، اميدوار هستيم در همان روز اول رايگيري براي معرفي شهردار تهران به عمل بيايد.
آيا استعلامي از مراجع چهارگانه براي شهردار لازم است؟
اين كاري است كه وزير كشور بايد انجام دهد. البته ما كارهاي مقدماتي خود را انجام داديم براي اينكه به بن بست نخوريم. بعد از اينكه شهردار تهران به وسيله شوراي شهر به وزير كشور براي صدور حكم معرفي شد، وزير كشور جزو وظايفش است كه از مراجع مربوطه استعلامهاي لازم را بگيرد.
پس احتمال رد گزينه شهردار هم وجود دارد؟
بله.
ممكن است كه از نهادي بالاتر با گزينههايي كه الان براي شهرداري مطرح هستند مخالفت شود؟
آنها خواستند و ما اسامي را براي بالا فرستاديم. الان دوهفته است كه فرستاديم و هيچ فيدبكي دريافت نكرديم.
احتمال شهردار شدن آقاي محسن هاشمي چقدر است؟
مطرح نيستند.
قرار شده كه پاي ميثاقنامه بماند. خودش هم مايل به اين موضوع بود؟
به هر حال تصميم جمعي اينطور بود.
عملكرد كنوني شوراي شهر پنجم چقدر ميتواند در ادامه مسير اصلاحات موثر باشد؟ به خاطر اختلافاتي كه در شوراي شهر اول بروز كرد در حضور جريان اصلاحات در نهادهاي انتخابي بيتاثير نبود. اين شورا چقدر از اين لحاظ مهم است؟
نقش شوراي شهر در تداوم اصلاحات نقش حياتي و كليدي است. مخصوصا در دو كار اصلياي كه بايد انجام دهد كه يكي معرفي فرد مناسب براي شهرداري و دوم نظارت بر شهرداري اگر موفق باشد، بازتاب اين حركت مثبت در انتخابات سال 98 و 1400 تاثير كليدي خواهد داشت. چرا كه تهران با جمعيت قابل توجه و اينكه يك چهارم توليد ناخالص داخلي ايران در اينجا شكل ميگيرد و جايگاهي كه در نظام جمهوري اسلامي دارد عملكرد شهردار و شوراي شهر سرنوشت و آينده جريان اصلاحطلبي را رقم خواهد زد. بنابراين سرنوشت و آينده اصلاحات در عملكرد شوراي شهر و شهرداري رقم خواهد خورد. به همين دليل ما محكوم به پيروزي هستيم و راهي جز آن نداريم.
چطور ميتوان تمهيد كرد كه شوراي شهر به حاشيه رانده نشود و عملا به شوراي شهرداري تبديل نشود؟
اين نكته ظريفي است كه هم شوراي شهر و هم شهردار منتخب بايد به آن بينديشند و الگوي مثبتي در اين زمينه ارايه كنند. تجربيات 4 شوراي گذشته و تعاملي كه در اين زمينه وجود داشته و نواقص زيادي كه شاهد آن بوديم ما را به اين ميرساند كه رابطه شفافتر و روشنتري را بين شهرداري و شوراي شهر تعريف كنيم. قانون شوراها نواقص زيادي در اين زمينه دارد كه بايد آنها را بر طرف كرد. طبيعتا قانون شوراهاست كه بايد اين رابطه را تبيين كند. تا زماني كه قانون اصلاح نشده بناي ما بر اين است كه در قالب نوشتارها يا پيماننامه يا سوگندنامه از اين قبيل، اين رابطه را تعريف كنيم. علاوه بر آن در تهران شوراي شهر چون متعلق به خانواده اصلاحطلبي است و طبيعتا شهردار برآمده از شورا نيز برآمده از آن است، ما در اين زمينه راهكارهايي را پيدا خواهيم كرد كه حتي در خودمان به مشكل برخورديم بتوانيم از طريق حكميت يك مرجع بالا دستي مشكل را حل كنيم.
نوشتن تفاهمنامه بين شهرداري و شوراي شهر چقدر ميتواند موثر باشد؟
اگر روابط و ضوابط و قوانين روشن باشد احتياجي به اين ميثاقنامهها و تفاهمنامهها نيست اما به دليل ابهاماتي كه وجود دارد و خصوصيت فردي كه ممكن است برخي افراد داشته باشند، ميتواند ما را از مسير اصلي باز دارد و ما را دچار مشكلاتي كند. ميتوان تمهيداتي انديشيد كه اگر چنين اشكالاتي پيشايد با درايت و هوشمندي مناسب بر طرف شود و اتفاقي مانند شوراي شهر اول ديگر تكرار نشود. اينها امكانپذير است و در اين زمينه بررسيهاي لازم را انجام داديم. نعمت بزرگ وجود شوراي عالي اصلاحات است كه در شوراي شهر اول وجود نداشت. من مطمئن هستم كه اگر در آن مقطع شوراي عالي اصلاحات داشتيم و حكميت بين اختلافات اعضاي شورا و شهرداري ميكرد، آن اتفاقات تلخ نميافتاد.
امروز اصلاحطلبان توانستهاند علاوه بر شوراي شهر نقش موثري در روي كار آمدن رييسجمهور نيز داشته باشند. در بخش نخست به نحوه تعامل اصلاحطلبان به عنوان عقل منفصل شورا پرداختيم. حال به اين نقش در دولت روحاني بپردازيم. دولت روحاني با شراكت سياسي و ائتلاف با اصلاحطلبان روي كار آمد. طرفين چه ارتباطي بايد به سبب آن شراكت سياسي داشته باشند؟
من به دليل اينكه درگير مسائل شوراي شهر هستم كمتر در اين مسائل ورود ميكنم اما در يك نگاه كلي ميتوانم بگويم كه اصلاحطلبان به دنبال سهم خواهي از دولت نيستند ولي به دنبال شكلگيري دولتي كارآمد كه بتواند مطالبات رايدهندگان 24 ميليوني را پوشش بدهد، هستند. بنابراين عمده نقدي كه اين روزها در مورد تركيب كابينه وجود دارد به اين دليل نيست كه چرا چهرههاي اصلاحطلب در كابينه حضور ندارند بلكه بيشتر دغدغه و نگراني روي اين موضوع است كه چرا افراد كارآمد و پرتحركي كه از نظر تخصصي و تجربي در سطح بالايي هستند به اندازه كافي به كار گرفته نميشوند و بيشتر از چهرههاي قديمي و مسن در كابينه استفاده ميشود. كمرنگ بودن تعداد زنان در كابينه به نظر من به عنوان نقد جدي ميتواند مورد توجه قرار بگيرد.
آيا اصلاحطلبان مصداقا افرادي را به آقاي روحاني معرفي كردهاند يا بيشتر در حد توصيههاي كلي بوده است؟
من بر مبناي شنيدهها ميگويم كه اگر درست باشد دو نگراني در مورد دولت وجود دارد. يكي بيتوجهي به جوانان و نسل جديد براي گرفتن مسووليتها و تكيه كردن بر نسل گذشته است. دوم هم بيتوجهي به زنان و به كارگيري زنان كارآمد و مناسب براي كابينه است.
به نظر شما رابطه حاكميت و اصلاحطلبان نسبت به 4 سال گذشته بهبود پيدا كرده است؟
به صورت قطعي و روشن نميتوانم در اين زمينه صحبت كنم ولي تصور ميكنم كه نقار وكدورتي كه از انتخابات سال 88 به وجود آمد و دو تفسير و برداشت متضاد در مورد اين اتفاقات در ذهن اصلاحطلبان و بخشهايي از حاكميت شكل گرفت، هنوز بر جاي خود باقي است. تا زماني كه در گذشته بمانيم و هر كدام از طرفين خود را حق مطلق بداند و طرف مقابل خلاف منافع ملي و مصلحت تشخيص دهد، عارضههاي منفي خود را تحميل خواهد كرد. اميدوار هستم كه همه متعهد شويم تا به آينده كشور فكر كنيم و در گذشته در جا نزنيم.
*در انتخابات شوراي شهر ديديم كه برخي از چهرههاي اصلاحطلب حركتهاي موازي با شوراي عالي داشتند و ديديم فردي از هيات رييسه شوراي عالي سياستگذاري از ليست ديگري حمايت كرد. براي اينكه چنين اتفاقاتي در آينده نيفتد شوراي عالي چه موضعي بايد بگيرد؟ آيا برخورد شوراي عالي با اين نوع تخلفها به جا بوده است؟
ما راه بسيار سخت و دشواري را طي كرديم و پيش آمديم. با وجود نكتهاي كه گفتيد و به عنوان نقطه ضعف در انتخابات ارديبهشت 96 مطرح است اما نتايج انتخابات نشان ميدهد كه جريان اصلاحطلبي توانسته به قوام لازم و برند پرتوان دست پيدا كند. به نحوي كه با فاصله راي حدود چهارصد هزار راي از اصولگرايان فاصله گرفت. در عين اينكه آن نقطه ضعف خوب نبوده و قابل توجيه نيست اما اينكه جريان اصلاحطلبي برخلاف گذشته كه چندتكه ميشد الان توانسته به يك جريان پرقدرت تبديل شود، پيشرفت بزرگي است كه بايد قدر آن را بدانيم. به نظر من در آينده اين انسجام بهتر خواهد شد. البته اينكه هميشه شوراي اصلاحات داشته باشيم و جبههاي حركت كنيم خوشبين نيستم و آن را حركت مباركي نميدانم. ثانيه شماري ميكنم كه هر چه زودتر احزاب در كشور پا بگيرند و به جاي اينكه يك جبهه اصلاحطلبي داشته باشيم بتوانيم حزب پرقدرت فراگير اصلاحطلبي داشته باشيم. براي اينكه در آنجا شاخصها و ضوابط روشن حزبي تصميمگير است؛ نه چانه زدنهاي اينچنيني. همه اينها ميتواند در قالب يك حزب فراگير اصلاحطلبي شكل پيدا كند و از اين فضاي گذار كه مجبور شديم به آن پناه ببريم به يك ساختمان بتون آرمه قوي كه همان جريان تحزب در كشور است دست پيدا كنيم.
گذار به سمت تحزب با حركت جبههاي تسريع ميشود يا مانعي در برابر آن است؟ برخي چهرهها معتقدند شوراي عالي، احزاب را ضعيف ميكند.
اين مثل اين است كه عادت كنيد از درآمد ناسالمي مثل نفت در اقتصاد استفاده كنيد اين درآمد شما را گرفتار ميكند و نميگذارد به سمت درآمدهاي سالم برويد. در عين حال اگر هم بخواهيد آن را قطع كنيد تمام كارها متوقف ميشود. در مورد شوراي عالي و تحزب هم همين بحث است. من قبول دارم كه وجود شوراي عالي اصلاحات رقيبي براي تحزب است. درعين حال اين واقعيت را در نظر بگيريم كه اگر از اين ابزار استفاده نكنيم بايد صحنه سياسي كشور را به جريانهاي اصولگرا يا پايداري واگذار كنيم. بايد آشتياي بين شوراي عالي اصلاحات و تحزب به وجود آورد. اگر باور جدي داشته باشيم و به طرف تحزب پيش برويم، قدم به قدم ميتوان اين مسير را طي كرد. اشخاص كليدي اصلاحات ميتوانند در عين حضور در جبهه، هميشه در اين انديشه باشند كه به طرف حزب واحد اصلاحطلبي پيش بروند.