يك سال با برجام در امريكا
لورا روزن
خبرنگار ارشد المانيتور
واشنگتن: يك سال پس از حصول توافق هستهاي ايران، نگاه افكار عمومي در امريكا با وجود آنكه اكثريت كارشناسان و تحليلگران ميگويند كه توافق در حال اجرا و بازدهي است، چندگانه است. منصفانه است كه بگوييم كساني كه حامي اين توافق در زمان انجام مذاكرات بودند همچنان هم نگاه و برآورد مثبتي به اين توافق دارند و كساني كه مخالف اين توافق بودند از جمله اكثريت جمهوريخواهان در كنگره، همچنان مخالف آن هستند. دليل تداوم اين مخالفت هم به نظر برخي بيشتر به سياست داخلي در امريكا بازميگردد و نه نيت اصلي و مدوني براي از ميان بردن توافق هستهاي با ايران. مخالفت با توافق – بدون برخورداري از نيت و مديريت واقعي براي از ميان بردن آن – رويكرد سياسي خوشايند و مطلوبي براي جمهوريخواهان است كه البته هزينه بسيار اندكي هم براي آنها دارد. در حقيقت در تحليلي پسابرجامي امروز به نظر ميرسد كه بازبيني برنامه جامع اقدام مشترك در كنگره در پاييز گذشته توسط سناتورهاي جمهوريخواه كه به تدوين قانون بازبيني به گونهاي كه بلوكه كردن آن توسط موافقان برجام غيرممكن باشد، كمك كرده بودند، به نمايندگان كنگره فرصتهاي بسياري براي ديده شدن به عنوان مخالفان برجام داد. اين سناريو كه در كنگره امريكا رخ داد احتمالا چندان براي مخاطبهاي ايراني بيگانه نيست. سروصدا و اتفاقهاي دراماتيك بسياري در حوزه داخلي با اين ضرباهنگ كه سيستم در مسير عملگرايي بيشتر در حال حركت است رخ داد. مسيري كه منجر به پذيرش برجام در فضايي عقلاني شده است.
در نگاهي به آينده بايد بگوييم كه كمپين انتخابات رياستجمهوري در امريكا بسيار گيجكننده شده است و اين ابهام در خصوص بسياري از امريكاييها هم مصداق دارد. در حال حاضر بر اساس نظرسنجيهاي صورت گرفته، به نظر ميرسد كه هيلاري كلينتون بر دونالد ترامپ پيروز ميشود اما هنوز چهارماه زمان باقي مانده و بايد منتظر نتيجه ماند. كلينتون كانديدي است كه به نظر ميرسد بيشتر در مسير تداوم سياستهاي اوباما در همه حوزهها ازجمله توافق هستهاي با ايران گام خواهد برداشت البته پيشبيني نميشود كه وي به اندازه باراك اوباما در مواجهه با ايران و حركت ديپلماتيك به سمت ايران، ريسكپذيري و اشتياق داشته باشد. ترامپ كارت خشنتر و نامشخصتري به نظر ميرسد.
وي بارها گفته است كه توافق با ايران را پاره نميكند اما در مسير تقويت و محكمكاري در خصوص آن برخواهد آمد يا تلاش خواهد كرد كه با مذاكره دوباره توافق بهتري را عايد امريكا كند (وي خود را مذاكرهكنندهاي بسيار قابل ميداند). عقل سليم ميگويد با وجود تمام مشكلاتي كه در جهان وجود دارد (مبارزه با داعش، تروريسم و غيره)، هيچ رييسجمهوري در امريكا به كاخ سفيد نميآيد كه به دنبال پاره كردن توافقي باشد كه در حال نشان دادن كارايي خود است. پاره كردن يا برخورد با اين توافق به معناي بحران استراتژيك جديدي خواهد بود. اما ترامپ هم كانديد قابل حدسي نيست كه بتوان تمام ريزه كاريهاي وي را به خوبي پيشبيني كرد. هم براي ايران و هم براي امريكا كه هر دو از حيثهايي در جمع مذاكرهكنندگان 1+5، ويژه بودند، توافق هستهاي يك مساله داخلي بسيار حساس است و دليل آن هم اين است كه شايد در فضاي داخلي هر دو كشور اين توافق چيزي بيش از توافق صرفا هستهاي است و تا حدودي و در تعابيري به رابطه دوجانبه ايران و امريكا هم ارتباط دارد. ميتوان گفت كه تابوي تماسهاي ديپلماتيك ايران با امريكا شكسته شده است. ديپلماسي پايدار، مديريت شده، عمومي، مشهود و در سطح بالاي ايران و امريكا در رسيدن به اين توافق هستهاي بسيار موثر بود و آن تماسهاي ديپلماتيك و كارشناسي هنوز هم ادامه دارد. تماسهايي كه هم در چارچوب چند و چون اجراي برجام ادامه دارد و هم در قالب مذاكرات سوريه و گروه بينالمللي حاميان سوريه. به نظر من اين مساله شايد هنوز هم مهمترين دستاورد مذاكرات هستهاي ايران باشد و ميتوان اميدوار بود كه اين رويه در دولت بعدي امريكا پس از باراك اوباما هم تداوم داشته باشد.