درباره آلبوم «تاريكي»
اثر «هادي پاكزاد»
ترس از
شنيدن تاريكي
سينا چراغي
اين متن نگاهي است به آلبوم تاريكي اثر هادي پاكزاد كه حالا از بين ما رفته. جواني كه بيش از ده سال فعاليت زيرزميني در موسيقي راك را ادامه داد و دقيقا زماني كه توانست خود را به بازار رسمي برساند ترجيح داد كه ديگر نباشد.
موضوع اين نوشته تنها آلبوم او است، فارغ از تمام آنچه در اين چند ماه اتفاق افتاد و حواشي مرگش. شايد نوشتن از «آثار» هنرمندان پس از مرگشان و تلاش براي بيطرفي و دوري از احساسات بتواند راهي براي بهتر شنيده شدن آثارشان باز كند؛ همان چيزي كه هر هنرمندي ميخواهد.
سرخورده از عشق، درگير تعارضي ميان احساسات و ذهن، نماي شومي از تقدير و آينده، انساني درمانده از تغيير سرنوشت، با افكاري آغشته به مرگ، بيخيال و منفعل. اين دنياي سياهي است كه «تاريكي»، ترسيم ميكند. شنيدن و فكر كردن به اين «تاريكي» ميتواند هر مخاطبي را بترساند. با اين حال، همين ترس خود ميتواند بزرگترين انگيزه و پيشران براي تغيير در دنيا باشد.
«تاريكي» نخستين اثر رسمي است كه از هادي پاكزاد، ترانهسرا و خواننده، منتشر شده است؛ آلبومي رسمي پس از هشت آلبوم غيررسمي. او بيشتر سالهاي فعاليتش را خارج از جريان اصلي موسيقي سپري كرده است. در اين مدت هم ترانهها و نوشتههايش مخاطبان خاص خودش را پيدا كرده است. «تاريكي» اما نه يك آلبوم مستقل كه منتخبي است از آهنگهاي پاكزاد در دوران فعاليت زيرزمينياش؛ هر چند جاي برخي آهنگهاي پرمخاطبش چون «هارموني زرد» اين ميان خالي است. نكتهاي كه شايد از پيامدهاي رسمي شدن باشد.
تمام 14 ترانه تاريكي، به جز يكي را خود پاكزاد سروده است (آهنگ «يعني چه» با شعري از حافظ است). عنوان آلبوم هم كاملا مناسب حال و هواي ترانههاي او است. ترانههايي با موج پوچگرايي كه نقطه اميدي براي آينده تصوير نميكنند.
او در خوانش ترانههايش روش مشخص و يكساني دارد. كلمات و هجاها به شكل مقطع، بريده و تقريبا «استكاتو» بيان ميشوند. در ترانههاي اين آلبوم، از نظر تكنيك، ديناميك و محدوده صوتي تنوع زيادي به چشم نميخورد. صداي پاكزاد تنها در آهنگ «رز مشكي» با آهنگهاي ديگر تفاوت دارد. خواندن از گلو با صداي خشدار در برخي از ورسها شنيده ميشود.
در مجموع شايد هادي پاكزاد ترانهنويس قابلي باشد اما لزوما بهترين گزينه براي خواندن ترانههايش نيست. درست است كه ترانه، برجستهترين عنصر كارهاي پاكزاد است اما موسيقي آلترناتيو آهنگهاي او هم مورد توجه طرفدارانش بوده است.
حجم بزرگ آهنگسازي و تنظيم كارها بر عهده «مسعود فياضزاده» است كه يار و همكار قديمي پاكزاد است. نكته آنكه اين زوج در دورههايي از همكاري نوازندههايي چون بابك رياحيپور و علي باغفر هم بينصيب نبودهاند. در زمينه موسيقي هم همهچيز به خدمت ترانه در ميآيد. در تنظيمهاي فياضزاده عنصر شاخصي (مثل هنرنمايي با گيتار الكتريك) وجود ندارد و همهچيز بيشتر يك فضاسازي روي ترانه است. فياضزاده تا حد زيادي به جادوي تكرار متوصل ميشود.
آرپژ، سكانس و موتيفهاي تكرارشونده كنار صداهاي پركاسيو (ريتميك) برنامهريزي شده همگي فضاي همگن و مناسبي را براي برجستهشدن ترانهها ايجاد ميكنند.
پاكزاد هم مانند بسياري از موزيسينهاي زيرزميني كه راك كار ميكنند اهل مشهد است. او قبلا در رابطه با فعاليت در بازار رسمي موسيقي ايران گفته بود (نقل به مضمون): فعاليت در عرصه غيررسمي را ترجيح ميدهم چراكه مخاطبم را انتخاب ميكنم؛ اما در بازار رسمي برعكس است.
هرچند ديگر براي گفتن اينكه بايد ديد در آينده پاكزاد ميتواند هم استانداردهاي خودش را داشته باشد و هم مخاطب پيشين را از دست ندهد، ديگر كمي دير شده است.