• ۱۴۰۳ جمعه ۱۱ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3573 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۳ تير

گفت‌وگو با گروه «دال» به بهانه موفقيت در انتشار اولين آلبوم

نوستالژي يعني حال امروز ما خوب نيست

مي‌خواهيم فضاي خالي نسل‌مان را پر كنيم

امير بهاري/ سيامك قلي‌زاده

در زمانه ما امكان همه‌چيز هست و امكان هيچ چيز نيست، راه و رسم ارايه اثر هنري دچار تحولات بزرگي شده است. فضاي مجازي همان‌ قدري كه براي همه اين فضا را به وجود آورده تا اثرشان را ارايه دهند به همان اندازه ميزان رقابت را شديد‌تر كرده و اينگونه هنرمند نسل جديد در مسيري سهل و ممتنع قرار گرفته است.
هنرمند موسيقي اثرش را با يك كليك آپلود (عرضه) مي‌كند ولي مخاطب را به اين سادگي نمي‌تواند به دست بياورد. اوضاع زماني پيچيده مي‌شود كه شما جوان هستيد و هنوز كسي شما را نمي‌شناسد. حتي از اين هم پيچيده‌تر مي‌شود آنجا كه شما مي‌خواهيد هم مخاطب زياد داشته باشيد و هم آبرو.
گروه «دال» امروز براي بسياري از علاقه‌مندان موسيقي نامي آشناست و اين آشنايي در فاصله چندين ماه و انتشار چند تك‌آهنگ و يك آلبوم صورت گرفته است. «دال» گام اول را با انتشار قطعه «آوازم را رقصيدي» روي پيج اختصاصي گروه در «ساندكلود» برداشت و اينگونه يك گروه تازه‌تاسيس راه خودش را به پليرهاي جوانان زيادي باز كرد. انتشار سه تك‌آهنگ كافي بود تا «دال» اولين كنسرتش را با استقبال مخاطبان به راحتي برگزار كند.
«دال» امروز گروه پرطرفدار در جريان موسيقي ايران محسوب مي‌شود. ارديبهشت ماه «گذر ارديبهشت»، اولين آلبومش را منتشر كرد. آلبوم مورد استقبال قرار گرفته. تا اينجاي كار «دال» هم آبرو دارد و هم مخاطب. براي ما هم اين نكته جذاب بود كه به سراغ اعضاي گروه دال برويم و واكاوي كنيم موسيقي اين گروه را از روز اول تا انتشار آلبوم اول.
امين هدايتي (خواننده گروه) تربيت «رديفي» دارد اما با موسيقي روز دنيا بيگانه نيست و شايد به همين خاطر مخاطبان روي صحنه دوستش دارند.
شايان شكرآبي (نوازنده پيانو و آهنگساز) پيانو رديفي آموخته و نواخته ولي درگير موسيقي ميني‌مال هم هست و از جهان موسيقي كلاسيك دور نيست (قطعه «شكوفه‌هاي زيتون» را با الهام از يكي از پرلودهاي شوپن ساخته و نواخته). ميلاد سعدي و يزدان بهمني هم پركاشن‌نوازهاي گروه هستند.
اين دو نفر تاثير بسيار زيادي در بافت و هارموني موسيقي «دال» دارند و غزل مهدوي، شاعر و ترانه‌سرا كه عضو ثابت گروه است و تقريبا مثل نوازنده‌ها در تمام جلسات تمرين شركت دارد. اين حلقه اصلي گروه «دال» است كه پيش روي ما نشستند و از موسيقي و جهان گروه مطبوع‌شان سخن گفتند. شايد براي آن چندهزار نفري كه در مدت كمتر از دو ماه آلبوم «گذر ارديبهشت» را گوش كردند، جالب باشد كه بدانند در ذهن اعضاي اين گروه چه مي‌گذرد و اصلا از كجا و چگونه آغاز كردند.

با توجه به اينكه مخاطبان هنوز پيشينه خيلي دقيقي از شما نمي‌دانند در آغاز براي ما بگوييد گروه دال چگونه شكل گرفت؟
شايان: سال 1389 بود كه من براي كنسرتم به دنبال گروهي مي‌گشتم. حدود 19 سالم بود و هيجان زيادي براي كار داشتم. براي اجرا نياز به پركاشنيست داشتم و از طريق همايون نصيري با ميلاد سعدي آشنا شدم. پس از كنسرت دوستي ما پابرجا ماند و از طريق ميلاد بود كه با يزدان و امين آشنا شدم و در واقع ما (من و همسرم غزل) تعدادي دوست جديد پيدا كرديم. مدتي گذشت و ديديم خب همه‌چيز جفت و جور است و شاعر هم كه در كنارمان داريم، چرا به فكر اجرا نباشيم؟ در تب و تاب كنسرت برگزار كردن با مهرداد عالمي و داريوش آذر آشنا شديم. اين اكيپ باز هم بزرگ‌تر شد.
امين: اين را اضافه كنم كه آثاري كه در اين كنسرت اجرا كرديم ربطي به آثار امروز گروه دال نداشت و بيشتر ايراني بود.
شايان: البته تلفيق هم داشت.
ميلاد: در واقع روندي طي شد تا به اين نتيجه رسيديم كه بايد بيشتر كار كنيم و از اين پتانسيل استفاده كنيم. افكارمان هم مدرن‌تر شده بود و به دنبال پيدا كردن خودمان بوديم. اين نقطه شروع دال بود.
شايان: دقيقا. تصميم گرفتيم گروه باشيم و فعاليت‌مان را جدي كنيم. همه ما هم سابقه ايراني داشتيم. از غزل گرفته كه ادبيات كلاسيك و غزل‌سرايي مي‌كرد تا امين كه آواز ايراني كار كرده بود. «آوازم را مي‌رقصيدي» اولين ايده بود و اسفند 92 در ساندكلود منتشر كرديم. شب تا صبح خواب نرفتم و خيلي عجيب بود كه اين آهنگ بيش از حد عادي پلي شد. پس از هفته اول بيست هزار بازديد داشت كه باعث شد ما انگيزه مضاعفي بگيريم. نوروز 93 در مسافرتي كه به شمال داشتيم قطعه «گذر ارديبهشت» كامل شد و در ارديبهشت ضبط و پخش شد.
پيش از آلبوم چند تك‌آهنگ منتشر كرديد؟
شايان: سه تا و يك آهنگ كه براي تيتراژ فيلم طعم شيرين خيال كار كرده بوديم و البته خودمان منتشرش نكرديم. سال 1394 هم اصلا قطعه‌اي منتشر نكرديم. بيشتر به ضبط آلبوم و ويديو و كنسرت مشغول بوديم.
اينكه شاعر در كنار گروه قرار دارد اتفاق بسيار مثبتي است. در دوره موسيقي گل‌ها و حتي پاپ پس از انقلاب اين رويكرد نتيجه مثبتي داشت. همكاري شما به چه شكلي انجام مي‌شود؟
شايان: همكاري من و غزل به عنوان آهنگساز و ترانه‌سرا چند سال پيش از تشكيل گروه شروع شده بود و تمرين‌هاي زيادي كرده بوديم. من مي‌دانستم چگونه آهنگ بسازم كه ترانه‌سرا راحت هجاها را روي آن سوار كند و برعكس. پس از تشكيل گروه كمي سخت‌تر شد. من آهنگي را ارايه مي‌كردم و هر كس نظري مي‌داد و تغييراتي شكل مي‌گرفت. پس از آن غزل وارد كار مي‌شد. در مورد ترانه هم تك تك بچه‌ها نظر مي‌دهند و تصويرهاي ذهني خود را ارايه مي‌كنند و غزل هم از اين تصاوير استفاده مي‌كند.
از ابتداي كارتان، به شعر گفتن روي موسيقي فكر مي‌كرديد يا اينكه پس از تشكيل گروه اين اتفاق افتاد؟
غزل: واقعيت اين است كه عشق و علاقه ويژه‌اي به شعرهاي ادبيات كهن داشتم و در حوزه موسيقي هم علاقه‌مند به همان زمان مورد اشاره شما يعني دهه 30 و 40 بودم. موسيقي سنتي و پاپ هر دو در حالت دلخواه من بود. شايد آنچه يادآور مفهوم تصنيف است در اين دوره براي من جذاب بود. هميشه دوست داشتم تصنيف را به گونه‌اي بازسازي كنم و روي ملودي تمركز بيشتري داشته باشم اما در عين حال از ترانه‌هاي رايج پاپ استفاده نكنم بلكه ادبي‌تر و با استفاده از آرايه‌ها اين شاعرانگي را ايجاد كنم. نكته ديگري كه كمك مي‌كند سروده‌هاي من و موسيقي درهم‌تنيدگي بيشتري داشته باشد سابقه من در موسيقي است. از هفت سالگي موسيقي را ياد گرفتم و پيانو تدريس مي‌كنم. اين سابقه به ما كمك كرده تا تركيب بهتري از شعر موسيقي ارايه كنيم.
در ترانه‌سرايي معاصر ايران و بيشتر در سبك پاپ زماني كه ترانه‌سرا قصد دارد بگويد كار مهمي انجام داده، بي‌جهت ترانه را پيچيده مي‌كند. از طرف ديگر در موسيقي گل‌ها اشعار بيش از حد طولاني است و دنبال كردنش مشكل. يك ويژگي شاخص دال ترانه‌هاي به دور از پيچيده‌گويي و البته موجز بودن است. چطور به اين تركيب رسيديد؟
غزل: در گروه ما خيلي به دنبال منسجم شدن آلبوم بوديم و شايد برخي قطعات قوي را به همين دليل كنار گذاشتيم. در واقع اين آلبوم يك پيام و مضمون كلي را دنبال مي‌كند. ما در مورد تك تك اشعار حرف مي‌زنيم. در رابطه با حس‌هايي كه پشتش وجود دارد بحث مي‌كنيم تا به نقطه مشتركي برسيم. براي مثال در مورد قطعه «بوم» ما ساعت‌ها با يزدان صحبت كرديم كه در عين اجتماعي بودن نگاه اميدواري داشته باشد. بنابراين انسجام در ترانه‌ها از انسجام گروه سرچشمه مي‌گيرد. سليقه من هم به سمت داستاني و روايي بودن است، حتي در غزل هم من روايت كردن را الگو قرار دادم. ما حتي گاهي در مورد موضوعي كه مي‌تواند نسبت به حال و هواي موسيقي مطرح شود هم گپ مي‌زنيم و من در همان محور حركت مي‌كنم.
شايان: يكي از دلايل هم به نظرم ملودي است. به جز «لحظه‌ها را انتظارم»، شعر بقيه قطعات روي ملودي گفته شد. زماني كه يك ملودي ساده و عاشقانه باشد نمي‌تواني ترانه‌اي دور از اين فضا بگويي. سادگي كلام و ترانه در واقع از سادگي ملودي وام مي‌گيرد.
ميلاد: ما چند جلسه ملودي را پرورش مي‌دهيم و پس از آن به ترانه فكر مي‌كنيم.
غزل: اتفاق ديگر كه فكر مي‌كنم منحصر به فرد باشد نوع حضور من در گروه است. من در اكثر جلسات تمرين و ضبط حضور دارم و هميشه همراه با گروه هستم. به نظرم اين همراهي باعث مي‌شود شعر در موسيقي حل شود.
آنسامبل شما سازبندي مرسومي ندارد. چرا دو نوازنده ساز كوبه‌اي داريد؟
ميلاد: از نظر فني اگر نگاه كنيم درامز و پركاشن و باس عضو جدانشدني هستند. در اركستر ما درامز جايي ندارد و تنها گاهي كه نياز حس مي‌شود از برخي امكانات درامز استفاده مي‌كنيم اما در حالت كلي اركستر ما بم است.
از نظر اجرايي هم نياز بود كه حتما دو نفر باشيم تا صداي درست و استاندارد توليد كنيم. بيشتر گروه‌ها در آلبوم از سمپل استفاده مي‌كنند و در كنسرت‌ها نمي‌توانند صداي مشابه آلبوم را توليد كنند. ما حتي گاهي فكر مي‌كنيم كه به يك نوازنده كوبه‌اي مهمان هم نياز داريم.
شايد دليلش اين باشد كه شما سعي در آشنايي‌زدايي در نقش كوبه‌اي داريد و در مفهموم هميشگي به عنوان ريتم نگه‌دار از آن استفاده نمي‌كنيد. در گروه‌هاي اين‌چنيني از طرفي صداي درامز زياد و هارش است و از طرف ديگر تنبك هم كم است و هر كدام‌شان شخصيتي دارند كه كنترل كردنش سخت است. يكي از ويژگي‌هاي مهم دال رسيدن به صدايي مستقل در سازهاي كوبه‌اي است.
ميلاد: دقيقا، وقتي حرف از درامز يا مثلا ويلنسل زده مي‌شود، نقش و وظيفه مشخصي به ذهن مي‌آيد اما تركيب‌بندي پركاشني كه ما داريم هر بار ممكن است تغيير كند. طراحي اين صداها نياز به همفكري دارد كه بين من و يزدان از قديم ايجاد شده است.
يزدان: تقريبا تمام موضوعات را ميلاد و شايان گفتند. تاكيد مي‌كنم كه فارغ از شخصيت مستقلي كه هر ساز دارد گروه كانسپتي دارد كه اضافه شدن يك ساز را اجباري مي‌كند. در گروه ما هم اين رنگ‌آميزي صدا است كه باعث شده تا احتياج به لاين‌هاي متفاوت و در نتيجه تعداد پركاشن بيشتري داشته باشيم. نگرش به ريتم در اين گروه لزوما يك صداي تكرارشونده نيست و توليد رنگ صدايي توسط سازهاي كوبه‌اي هم نكته مهمي است. اينكه الزاما صداهاي رايج استفاده نشود براي مخاطب هم جذاب‌تر است.
ميلاد: به نظرم در گروه‌هاي شبيه به ما چنين مفهومي در سازهاي كوبه‌اي توجه نشده است.
شايان: درامز در دال به يك دليل كاملا هدفمند جايي ندارد. موسيقي ما خيلي ساده و با تمپو پايين است و حال ملايمي دارد، پيچيدگي تكنيكي ندارد. درامز به نظر ما خيلي «هارش» است. اين موضوع باعث شد درامز حذف شود و در نتيجه بايد فركانس‌ها را در كوبه‌اي پوشش بدهيم.
يزدان: در ژانر موسيقي‌هايي كه ريتم وابسته به درامز است باز هم اين رنگ‌آميزي در حال جا افتادن است. به خاطر تنوع صدايي در برخي از گروه‌هاي آلترناتيو هم حتي از ساز‌هاي كوبه‌اي پوستي و شرقي استفاده مي‌شود.
دليل اينكه شما از چند ساز ديگر استفاده كرديد، ولي نوازنده‌ها عضو گروه نيستند، چيست؟
شايان: عضو يك گروه بودن شرايط و قواعدي دارد. ساز زدن تنها يك المان در اين جريان است و بسياري از مسائل ديگر هم وجود دارد. مديريت كردن مسائلي چون تمرين، اجرا، روابط عمومي، مصاحبه و بسياري موضوعات ديگر هم نقش مهمي دارد. عضو اين هيات مديره بودن توانايي در تمام اين مسائل نياز دارد. شايد نوازنده‌اي با سطح بالا كنار ما باشد اما عضو گروه نباشد چراكه نمي‌تواند در مسائل ديگر با ما همراهي كند. شرايط خود افراد هم در اين موضوع دخيل است.
آرش آذر كه بالابان مي‌نوازد در شهر تبريز زندگي مي‌كند. مهرداد عالمي هم مايستر اركستر سمفونيك تهران است و دغدغه‌هاي زيادي دارد. اگر كسي عضو گروه است و در تصميم‌گيري‌ها شركت مي‌كند بايد از پيشينه موضوعات باخبر باشد و براي كار حضور دايمي كنار همديگر نياز است. اما تمام اين‌ها ربطي به حضور موسيقايي و دوستي ما ندارد و تمام اين افراد به ما مشاوره مي‌دهند.
يزدان: بسياري از آلبوم‌هاي مهم جهان از كنار هم بودن اعضا در لحظه‌هاي مختلف و متفاوت شكل گرفته است.
غزل: حتي تعهد‌ها و هزينه‌هايي كه براي عضويت در يك گروه بايد پرداخت شود سخت است.
يزدان: موسيقي در ايران هميشه قائم به فرد بوده ولي حالا ما و گروه‌هاي ديگر اين كار گروهي و زندگي‌اي را كه يك گروه بايد داشته باشد تجربه مي‌كنيم و البته تجربه آساني هم نيست و بايد تمرين كنيم تا بتوانيم در اين زمينه پيشرفت كنيم.
شايان: حتي ما زماني كه به صورت گروهي براي ضبط حضور داريم و با صدابردار صحبت مي‌كنيم براي‌شان عجيب است و به ما مي‌گويند يك نفر بيايد. نو بودن اين جريان باعث شده كار سخت‌تر شود.
گروه شما ملودي‌محور است و اصولا خواننده راوي اين ملودي است. خواننده دال چه پيشينه و تجربياتي دارد؟
امين: در ابتدا اصلا آواز سنتي را دوست نداشتم و گوش نمي‌دادم. مادرم ساز مي‌زد و اصرار داشت كه من بخوانم. كارهاي پاپ سنتي گوش مي‌دادم. با اصرار مادرم از تصنيف‌خواني شروع كردم و شاگرد خانم ساغري شدم.
من با آواز اصيل شروع نكردم و زمينه‌اي هم نداشتم. كم‌كم علاقه پيدا كردم و به آوازهاي افتخاري گوش دادم، پس از آن هم عاشق كارهاي شجريان شدم و از تصنيف فاصله گرفتم. رديف آوازي طاهرزاده و مركب‌خواني را از مظفر شفيعي ياد گرفتم و پس از آن خدمت خانم داوودي آموزش ديدم. در اين دوره اتفاقي تلخي رخ داد و مادرم را از دست دادم كه باعث شد دو سال نخوانم. پس از آن شاگرد عليرضا قرباني شدم كه بسيار به من كمك كرد و تكنيك‌هاي صداسازي ياد گرفتم و حدود چهارسال و نيم خدمت ايشان بودم. هفت ماه هم از محمد معتمدي درس گرفتم.
در دال ملودي‌هاي شايان را اجرا مي‌كنيد يا برداشت خودتان از اين ملودي‌ها را ارايه مي‌دهيد؟
امين: اصولا شايان يك ملودي را مي‌سازد و به من مي‌دهد. در واقع ملودي مادر هميشه وجود دارد. پس از آن من با كمك خود شايان شروع به ايده‌پردازي مي‌كنيم و كامل مي‌شود.
در تمرينات است كه جزييات شكل مي‌گيرد و گاهي من يك تحرير جديد اضافه مي‌كنم و ممكن است قبول شود يا نشود. تجربياتي هم كه از خود دال دارم از هر آهنگ به آهنگ بيشتر مي‌شود به من كمك مي‌كند.
شايان: اين گروه مثل قرمه‌سبزي شده كه شعله‌اش را كم كردي تا آرام آرام جا بيفتد. در ابتداي كار، شايد بايد براي يك قطعه شش ماه وقت مي‌گذاشتيم ولي حالا زودتر به نتيجه مي‌رسيم.
حتي در زمينه صحنه‌داري هم نسبت به خواننده‌هايي در اين استايل، خوب عمل كرديد. آيا برنامه مشخصي براي اين كار داريد؟
امين: در رابطه با خود من اينگونه بوده كه هم در اجراي صحنه‌اي و هم موضوعات مختلفي كه يك آرتيست با آنها درگير است به كمك دوستانم در اين گروه پيشرفت كردم.
شايان: امين اجرا به اجرا پيشرفت مي‌كند و به قول معروف يخش آب مي‌شود.
امين: مخاطب امروز باهوش است. اگر من ادا دربياورم به راحتي متوجه مي‌شود و هميشه سعي كردم راه درستي براي نشان دادن آنچه واقعي است پيدا كنم.
غزل: جدا از توانايي و نقش امين در صحنه‌داري خوبش، حواشي و شرايط هر اجرا هم متفاوت است. براي مثال در اجراي جشنواره فجر استرس و تنش روي همه ما بسيار زياد بود. اين تنش‌ها باعث مي‌شود روي امين تاثير بگذارد.
چطور شد سازي مانند دودوك و بالابان در اركستر شما جاي گرفت؟ چرا كه كنترل كردن چنين ساز سركشي بسيار سخت است و اصولا در اركسترهاي ايراني از بادي‌هاي ديگري استفاده مي‌شود.
شايان: بالابان حجم اصلي بادي در آلبوم را تشكيل مي‌دهد. اين دو ساز تا حدي با هم متفاوت هستند و دودوك براي ارمنستان و بالابان براي آذربايجان است. با بچه‌ها به اين نتيجه رسيديم كه حضور چنين سازي مي‌تواند رنگ جديدي در آنسامبل ما باشد. با آرش آذر آشنا شديم و او قبول كرد براي ما بنوازد و رابطه ما ادامه‌دار شد. به هر حال مديريت كردن چنين سازي كه بومي است در يك اركستر استاندارد بسيار دشوار است و ذاتش سولو است. نشاندن اين ساز در دل هارموني هم تقريبا نشدني است و هر كار هم بكنيم باز هم يك‌سري فالشي وجود دارد. در نهايت ما توانستيم اين كار را به شكل مناسبي انجام دهيم و چالش جذابي بود.
اين آلبوم با اينكه حال و هواي ايراني دارد و ضمن اينكه شش و هشت نيست باز هم حال و هواي آلبوم سرخوش و مهربان است. اين حس از كجا مي‌آيد؟
شايان: يزدان در شكل دادن به تفكر و حس آلبوم نقش مهمي داشته و او بايد توضيح دهد.
يزدان: ما يك سري آدم هستيم كه در اين جامعه زندگي مي‌كنيم و از آن تاثير مي‌گيريم. ما با هم به اين نتيجه رسيديم كه در جامعه يك عدم پاسخگويي و انفعال وجود دارد. شايد برخي نام حزن را برايش انتخاب مي‌كنند. ناخودآگاه ما دوست داشتيم اين آلبوم انسجام داشته باشد و قرار بود داستاني را روايت كند. قرار نبود اين داستان همان حزن يا انفعال باشد. البته اينگونه نيست كه ما در بهترين شرايط باشيم و خبري از جامعه نداشته باشيم اما قرار بود ما روي مثبت را نشان دهيم. هيچ ارزش‌گذاري هم وجود ندارد كه چنين كاري بهتر است يا ترانه‌هاي غمگين و حزن‌آلود. اين تنها يك انتخاب بود كه اعضاي اين گروه به صورت ناخودآگاه روي آن توافق داشتند. ما دوست داشتيم حركت و سرخوشي را نشان دهيم. بنابراين برخي از قطعات حذف شد تا چنين حسي ايجاد شود.
غزل: اگر اشعار عاشقانه اين آلبوم غمگين نيست به دليل تجربه‌هاي شخصي اعضاي گروه است.
جالب اينكه در انتقال چنين حال خوبي سراغ استفاده از نوستالژي نرفتيد. چرا؟
يزدان: از اساس پرداختن به يك گذشته خوب يعني ما حالِ خوبي نداريم. بنابراين نيازي به استفاده از آن نداريم.     
شايان: بعضي از مسائل براي ما ناخودآگاه خط قرمز شده است. نوستالژي در اين آلبوم وجود دارد، اما نه به شكل استفاده از آهنگ‌ها يا شعرهايي كه قبلا وجود داشته است. ما حتي پس از ساخت مي‌فهميم كه برخي از قطعات از كارتوني كه در بچگي مي‌ديديم نشات گرفته است و اين هم نوستالژي است اما ناخودآگاه ايجاد شده است.
فلسفه قطعات بي‌كلام آلبوم چيست؟
قطعه شكوفه‌هاي زيتون در جهت تفكر آلبوم ساخته شده و واكنشي نسبت به جنگ در غزه بود. در ضمن زماني كه با يك آلبوم باكلام روبه‌رو هستيم مخاطب از صداي خواننده و شلوغي خسته مي‌شود و نياز به استراحتگاه دارد. نگاه ما به اين آلبوم به صورت مجموعه بوده و فراز و نشيب مهم است.
و پرسش آخر اينكه آيا فكر مي‌كرديد تا اين حد از آلبوم‌تان استقبال شود؟ از نظر شما دليل اين استقبال چيست؟
يزدان: به يقين با رصد كردن و توجه به اطراف تا حدي مي‌توان پيش‌بيني كرد. طيفي از مخاطب امروز به نوعي از جريان اصلي پاپ دور شده و دغدغه موسيقي سنتي هم ندارد و شايد دال جريان سوم و گزينه مناسبي برايش باشد.
غزل: راستش من پيش‌بيني مي‌كردم كه فضاي كاري ما مورد استقبال قرار مي‌گيرد. فضايي خالي براي نسل ما وجود دارد كه خوراكي نياز داشتند. از واكنش‌ها به تك‌آهنگ‌ها و البته پيشنهاد‌هاي كاري كه پيش از انتشار آلبوم داشتيم هم چنين انتظاري را داشتم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون