گزارشدهي اسيدپاشي افزايش يافته است
رابرت فرنام٭/ نخستين سوال اين است كه آمار اسيدپاشي نسبت به سالهاي قبل چقدر افزايش داشته. متاسفانه ما درباره پديدههاي اجتماعي آمار درستي نداريم و بدون آمار صحيح درباره افزايش يا كاهش پديدهها نظر ميدهيم. سوال دوم اين است كه ساير آسيبهاي اجتماعي و رفتارهاي مرتبط با پرخاشگري چقدر افزايش يافته. اين آمار را هم نميدانيم. شايد مجبور باشيم براي تحليل وضعيت اسيد پاشي، سري به آمار ساير رفتارهاي پرخاشگرانه مثل نزاعهاي خياباني بزنيم و اگر آماري از اين رفتارها ندانيم، در قضاوت و تحليل به مسير اشتباهي خواهيم رفت. يك تحليل درباره افزايش موارد اسيدپاشي ميتواند اين باشد كه مردم ما نسبت به رفتار پرخاشگرانه اسيدپاشي حساس شدهاند. اگر به رفتار ساير كشورها نگاه كنيم هم ميبينيم كه گزارشدهي درباره آسيبهاي اجتماعي افزايش يافته و اين مساله با افزايش ميزان وقوع آن آسيب متفاوت است. پس ميتوان گفت كه در ايران هم گزارشدهي از اسيدپاشي و نه وقوع اسيدپاشي افزايش يافته است. سابق بر اين، قرباني اسيدپاشي شايد از مراجعه به مراجع قضايي ابا داشت در حالي كه امروز اين شرم جايي ندارد و اين اتفاق بسيار خوبي است كه افراد براي احقاق حقوق خود مراجعه ميكنند. اما باز هم تاكيد ميكنم، تا زماني كه پژوهشهاي اجتماعي و دقيق در اين باره انجام نشود نميتوانيم تحليل آماري درستي از وضعيت داشته باشيم. از منظر ديگر ميتوان گفت كه جامعه هم اين حساسيت را پيدا كرده كه به گزارش دهي بيشتر از پرخاشگري سوق داده شود. البته اگر گفته ميشود كه پرخاشگري در جامعه ايران افزايش يافته بايد گفت عوامل اجتماعي و اقتصادي در افزايش رفتارهاي پرخاشگرانه موثر است. تغييرات ساختار و عملكرد مردم در بعد اجتماعي و اقتصادي و فشارهاي اقتصادي ميتواند باعث شود كه افراد، به دليل آنكه نميتوانند به نحو ديگري هيجانات خود را تخليه كنند به اين رفتارها دست بزنند. ضمن آنكه پديدههاي اجتماعي ساختار الگوگيري دارند. اما اين سوال هم مطرح است كه آيا جنسيت در بروز رفتارهاي پرخاشگرانه تاثير دارد؟ پاسخ مثبت است و مردها معمولا پرخاشگرترند اما با نگاهي به قربانيان پرخاشگري ميبينيم كه جنسيت در مورد پرخاشگري واقع شدن نقش عمدهيي ندارد. هر چند شايد در مشاجرات خانوادگي تعداد قربانيان زن بيش از مردان باشد. اما امروز كه هم مردان و هم زنان به طور مشترك در فهرست قربانيان اسيد پاشي قرار ميگيرند باز هم بايد به همان نظر الگوبرداري مراجعه كرد. وقتي در رسانههاي مجازي و غيرمجازي درباره اسيد پاشي و وقوع اسيد پاشي صحبت ميشود افرادي كه رفتارهاي پرخاشگرانه دارند اين رفتار را انتخاب ميكنند و وقتي از نظر علمي بلد نيستند چگونه هيجانات و خشم خود را كنترل كنند با اين الگوبرداري هيجانات و خشم خود را بروز ميدهند. اما راه مقابله و كنترل رفتارهاي پرخاشگرانه چيست ؟ برخورد با پرخاشگري، درمان و مديريت پرخاشگري چند وجه دارد كه يكي از آن وجوه، آموزش از طريق رسانههاست. بايد در رسانههاي جمعي به جاي تحليل رفتارهاي پرخاشگرانه، بر مديريت خشم كار كنيم. بارها درخواست كرديم كه فيلمها و حتي اخبار پخش شده از رسانههاي جمعي طبقهبندي شوند كه متاسفانه به اين خواست ما توجهي نشده. صفحات حوادث رسانههاي مكتوب معمولا الگودهنده است و حساسيتزدايي ايجاد ميكند. در كنار اين مراقبتها بايد به آموزش از سنين بسيار پايين و شايد در دوران پيش از دبستان و مهدكودك توجه كنيم. بايد در مدارس براي جلوگيري از پرخاشگري كودكان و مورد پرخاشگري واقع شدن گروه ديگري از كودكان آموزشهايي ارايه دهيم. تحقيقات به ما نشان داده كه افرادي كه در بزرگسالي دست به پرخاشگري ميزنند، در كودكي مورد پرخاشگري واقع شدهاند. والدين ما هم بايد تحت آموزش قرار بگيرند زيرا متاسفانه پرخاشگري، به خصوص در رفتارهاي تربيتي والدينمان كاملا نهادينه شده در حالي كه براي كنترل خشم هيچ روشي بلد نيستند. در كنار اين وجوه، ساختارهاي قانوني ما بايد سطح تحمل خود را نسبت به پرخاشگري كاهش دهند. در تصادف دو خودرو افسر پليس فقط به مشخص كردن مقصر تصادف و تعيين محدوده تصادف بسنده ميكند در حالي كه بايد براي مقصران نزاع و درگيري هم جريمه و محروميتهايي در نظر گرفته شود. اميدوارم روزي برسد كه نهادهاي حقوقي و قضايي ما به اين روشها دست پيدا كنند و بتوانيم شاهد كنترل و مديريت خشم در جامعه ايراني باشيم.
٭روانپزشك