• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۴ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3136 -
  • ۱۳۹۳ شنبه ۲۹ آذر

گفت‌وگو با رضا دادويي، رييس دفتر نظارت و ارزشيابي هنرهاي نمايشي

مديران تئاتري در اين سال‌ها شق‌القمر كرده‌اند

ارزشيابي در كار ما، طي سال‌هاي گذشته مغفول مانده بود و كارها از جنبه مميزي بررسي مي‌شد. در حالي كه اين موضوع اجحاف
در حق هنرمند است. همين باعث شده كه نگاه و رويكرد هنرمندان به اداره نظارت با سوءتفاهماتي همراه باشد

بحث سليقه كه لزوما چيز بدي نيست، شما هيچ كس را در جهان نمي‌يابيد كه بر اساس سليقه شخصي خودش تمام مقولات جهان را قضاوت نكند؛ يعني هر كسي به نسبت توانايي‌ها، سابقه و تجربه‌اش، با سليقه شخصي‌اش با قضايا برخورد مي‌كند

 زينب كاظم‌خواه /   «رضا دادويي» يكي از مديران جواني است كه عمر رياست بر دفتر نظارت و ارزشيابي هنرهاي نمايشي‌اش به يك سال نرسيده است. او از بدنه تئاتر به اين صندلي رسيده و مدعي است كه به همين دليل بايد ارتباطش را با تئاتري‌ها حفظ كند و شعارش نيز تعامل با اين مجموعه است.
او كارشناسي ارشد ادبيات نمايشي دارد و به غير از آن مجموعه آثار هارولد پينتر، شكسپير، هنريك ايبسن و استريندبرگ و كتاب‌هايي از كاواباتا، موراكامي، ماركز، پرل باك، آداموف، اينگ را ترجمه كرده است. اين مدير جديد تئاتر، قصه‌ها و فيلمنامه‌هايي هم نوشته و فيلم‌هاي كوتاه و بلندي ساخته است كه «عزيمت»، «از ميان آينه» و «تعبير خواب»از آن جمله‌اند، همچنين دفتر شعري به نام «هزار پرنده فرياد در گلو» زير چاپ دارد و رماني در انتظار مجوز نشر. اين گفت‌وگو در دفتر كار رضا دادويي انجام شد و او از كارهايي كه انجام داده و برنامه‌هايي كه براي اين مجموعه دارد سخن گفت.

 چه معياري براي انتخاب‌ افرادي كه در بخش زيرنظر شما كار مي‌كنند و عهده‌دار مسووليت نظارت و ارزشيابي نمايش‌ها هستند، وجود دارد؟

شوراي ارزشيابي و نظارت طبق مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي تشكيل شده است. طبق اين مصوبه، ما دو شورا در دل شوراي ارزشيابي داريم؛ يكي شوراي ارزشيابي بر نمايش است، كه شوراي مركزي به حساب مي‌آيد و ديگري شوراي عالي ارزشيابي و نظارت. شوراي مركزي وظيفه‌اش مجوز دادن به نمايش‌هايي است كه در سراسر كشور به روي صحنه مي‌رود؛ شوراي عالي هم تقريبا نقش سياستگذاري و حل اختلاف را دارد، به همين دليل تقريبا بخش زيادي از فعاليت‌هاي در بخش شوراي مركزي اتفاق مي‌افتد. شوراي مركزي اين اجازه را دارد تا از هنرمندان و متخصصاني كه در حوزه تئاتر فعاليت اجرايي يا آموزشي دارند به عنوان همراه و مشاور استفاده كند. انتخاب افراد تقريبا بر اساس توانمندي‌هاي آنهاست. اين كارشناسان معمولا از فارغ‌التحصيلان كارشناسي به بالا انتخاب مي‌شوند. در ميان آنها كساني نيز هستند كه تجربه كارهاي مديريتي داشته‌اند يا به مباحث اجتماعي آشنايي دارند ‌و همچنين از كساني‌ كه اطلاعاتي هم در حوزه‌هاي ديگر دارند و در نظارت و ارزشيابي به آن اطلاعات نيازمند است استفاده مي‌شود.

 وقتي معيار انتخاب‌ها اينقدر كلي است احتمال مي‌رود اعمال نظرها هم بيشتر سليقه‌يي شود، يعني ممكن است تنها به دليل آنكه كاري از نظر اين افراد خوب است انتخاب شود اما كسان ديگر فكر كنند كار خوب نيست. به نظر شما با اين تركيب شورا امكان برخورد سليقه‌يي با آثار چقدر است؟

بحث سليقه كه لزوما چيز بدي نيست، شما هيچ كس را در جهان نمي‌يابيد كه
بر اساس سليقه شخصي خودش تمام مقولات جهان را قضاوت نكند؛ يعني هر كسي به نسبت توانايي‌ها، سابقه و تجربه‌اش، با سليقه شخصي‌اش با قضايا برخورد مي‌كند. هر شورايي را هم در هر جاي جهان بررسي كنيد، نمي‌توانيد اين مورد را در آن نيابيد. مي‌توانيم اين سوال را اين گونه مطرح كنيم كه اگر سليقه‌يي برخورد كردن به كار آسيب بزند اين آسيب را چطور مي‌توان پوشش داد؟ خيلي ساده است استفاده از داوران بيشتر؛ يعني در شوراي نظارت و ارزشيابي با جمع‌بندي سليقه‌هاي مختلف داوران كه مبتني بر توانمندي و تجربه‌ خاص هر يك است و البته و با در نظر گرفتن مصوبات آيين‌نامه نظارتي، آثار قضاوت مي‌شوند. وقتي كاري از زواياي مختلف ديده شود سليقه‌ها در كنار هم قرار مي‌گيرند و همديگر را پوشش خواهند داد مي‌توان به يك نتيجه تقريبا و نسبتا قابل قبول رسيد.

 به آيين نامه‌ مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي اشاره كرديد، مشكل اينجاست كه در اين آيين‌نامه به مصاديق كلي اشاره شده است كه اين موضوع بررسي را براي كارشناسان بيشتر به سليقه‌يي برخورد كردن سوق مي‌دهد. چند سال پيش هم آقاي قادر آشنا درباره مصداقي شدن اين موارد پيگيري‌هايي كرد و آيين‌نامه جديدي را پيشنهاد كرد ولي تا امروز خبري از آن نشده است، الان اين آيين‌نامه در چه وضعي است؟

درست مي‌فرماييد الان نمايش‌ها تقريبا براساس همان قوانين كلي بررسي مي‌شوند. اگر هم تلاشي براي تغيير آن صورت گرفته باشد هنوز به نتيجه نرسيده و هيچ اتفاقي براي اين مصوبه‌هاي كلي نيفتاده است. همين كلي بودن مصاديق در آيين‌نامه به لحاظ اجرايي نيز ما را دچار مشكل كرده است. اوايل سال جلساتي طولاني و مفصل با بچه‌هاي تئاتر داشتيم. وقتي هم كه بيرون از اين حوزه بودم، به عنوان عضوي در انجمن صنفي خانه تئاتر، مي‌دانستم مشكلاتي وجود دارد. اينكه اشكالات اين آيين‌نامه چيست و چطور مي‌شود آن را تشريح و توضيح داد تا حتي الامكان از اعمال سليقه‌ها اجتناب شود را با بچه‌هاي صنف و متخصصان اين حوزه و حتي كارشناسان علوم اجتماعي و روان‌شناسي بررسي كرديم. ماحصل اين جلسات اين شد كه ما متوجه شديم بخشي از اشكالات ناشي از تحليل محتوايي مصوبات است اما بخش عمده‌ اشكلات در مساله اجرايي‌اش رخ مي‌دهد. وقتي در سال 78 شوراي عالي انقلاب فرهنگي اين آيين‌نامه را مصوب و ابلاغ كرد ما در تهران سه يا چهار سالن تئاتري داشتيم با 10 يا 12 گروه تئاتر كه منظم كار مي‌كردند. چهار يا پنج نفر كارشناس اين آثار را بازبيني و بازخواني مي‌كردند و نظر مي‌داند و مشكلي هم ايجاد نمي‌شد. اما طي سال‌هاي گذشته به دليل افزايش كمي و كيفي هنر تئاتر، رونق اين حوزه و افزايش دانشجويان تئاتر و فارغ‌التحصيلان اين رشته، طبيعتا اين آيين‌نامه ديگر پاسخگوي امروز نيست. الان ما ماهانه 110 مجوز نمايش درتهران صادر مي‌كنيم. طي جلساتي كه با دوستان متخصص و هنرمندان تئاتر داشتيم به اين نتيجه رسيديم كه بايد در اين حوزه يك بازنگري داشته باشيم و اتفاق ويژه‌يي در اين قوانين بيفتد. ما حتي اين مساله را مطرح كرديم كه آيا شوراي ارزشيابي و نظارت كارش فقط نظارت بر متن و اجراست يا نسبت به سالن‌هاي نمايش هم وظيفه‌ دارد. همچنين در اين جلسات بحث شد كه آيا شوراي نظارت در مورد جنبه‌هاي جديد و رويكردهاي تازه مانند سالن‌ها واجراهاي خصوصي يا تك‌اجراها هيچ وظيفه‌يي ندارد. هيچ كدام از اين‌ موارد در قانون‌ ديده نشده است. همه اينها بررسي شد و به صورت مشروح توضيح داده شد كه نياز است در بندهاي مختلف در مورد اين موضوعات تغييراتي رخ دهد و نتيجه طي نامه‌يي به گروه هنر شوراي عالي انقلاب فرهنگي ارجاع داده شد. اگر شوراي عالي انقلاب فرهنگي موافقت كند كه مصوبات بازنگري شود يك اتفاق است. ولي بايد در همه سطوح تجديد نظر شود تا به اتفاق درستي برسيم و حتي‌الامكان از سليقه‌ها دوري كنيم‌. حرف‌مان از اول همين بوده اگر قانون مشكل دارد بايد سعي كنيم كه قانون را درست كنيم.

 پس چرا اين روند تصويب قانون اينقدر كند است، نكند اين روند هم سليقه‌يي طي مي‌شود؟

ما جلسات طاقت‌فرسايي كه داشتيم كم از كنفرانس ژنو نداشت، در سه يا چهار ماه با بيش از هفتاد نفر از بچه‌هاي تئاتري و متخصصان حوزه‌هاي ديگر جلسه گذاشتيم، همه اينها زمان مي‌برد كه ما به يك جمع‌بندي درست برسيم حالا كه اين جمع‌بندي به شوراي عالي انقلاب فرهنگي ارجاع شده اگر آنها هم در اسرع وقت اقدامي صورت دهند ما مي‌توانيم هر چه سريع‌تر قوانين را به روز كنيم تا كارمان را بهتر انجام دهيم. مساله اينجاست كه ما همه تلاش‌مان را كرده‌ايم كه مقدار اعمال سليقه به حداقل برسد، والا اگر ما هم ادعا كنيم كه همه كاري كه مي‌كنيم از سليقه به دور است چيز نشدني و ادعاي كذبي است.

 به نظر شما كارشناساني كه كار نظارت را انجام مي‌دهند بيشتر از نظر كيفي كارها را بررسي مي‌كنند يا از نظر مميزي؟

هر دوحالت. مي‌توانم بگويم كه شايد قبلا به جنبه‌هاي مميزي توجه بيشتري نشان داده مي‌شد. به هر حال وقتي اسمي روي چيزي گذاشته مي‌شود يك بار معنايي پيدا مي‌كند، ما همه تلاش‌مان را كرده‌ايم تا از خودِ مفهومي كه براي ما در نظر گرفته شده يعني نظارت و ارزشيابي عدول نكنيم. يعني بايد به جنبه ارزشيابي توجه كنيم و جنبه‌هاي كيفي كار را ببينيم؛ مساله‌يي كه طي سال‌هاي گذشته مغفول مانده بود و كارها صرفا از جنبه مميزي بررسي مي‌شد درحالي كه اين موضوع اجحاف در حق هنرمند است. همين باعث شده است كه نگاه و رويكرد هنرمندان به اداره نظارت و ارزشيابي با سوءتفاهماتي همراه باشد. مسلما مدتي زمان لازم است تا اين سوءتفاهم‌ها حل شود. سعي كرديم دوباره اعتماد دوستان را به اين مجموعه برگردانيم كه اگر ما حرفي مي‌زنيم و نكته‌يي را به لحاظ كيفي كار مطرح مي‌كنيم به لحاظ تجربه اندوخته شده در اين شورا است نه لزوما به دليل نگاه مميزي بركارها. اگر كارگرداني در سال 10 كار مي‌بيند و يك كار به صحنه مي‌برد، اين شورا همه كارهاي آن سال را ديده و اطلاعات جامعي در مورد همه اتفاقاتي كه در حوزه نمايش اتفاق مي‌افتد، دارد. سعي كرديم اين موضوع را جا بيندازيم. اكنون دوستاني كه به قول خودشان پيش از اين محال بوده نظري را از سوي اين اداره بپذيريند امروز با ما تعامل دارند. فكر مي‌كنم ديگر اين ماجرا براي همه تئاتري‌ها از جوانان تازه كار گرفته تا پيشكسوتان حل شده باشد چون مي‌بينند كه ما داريم با صداقت كامل با آنها حرف مي‌زنيم و نظراتي كه مي‌گوييم براي اين است كارشان بهتر شود. با اين روند جنبه ارزشيابي كارها در حال بهتر شدن است.

 اما برخلاف ادعاي شما بسياري از منتقدان تئاتر معتقدند كارها از نظر كيفي افت كرده است و بيشتر اجراها به سمت سرگرمي مي‌روند تا تئاتر.

البته بايد گفت كه ما در شرايط خاصي هستيم و اين را مي‌فهميم به عنوان مجموعه‌يي كه ادعا دارد مي‌خواهد كار درست انجام دهد، مي‌دانيم كه وضعيت نامناسب اقتصادي گروه‌هاي نمايشي باعث مي‌شود تئاترها به سمتي رود كه شايد از نظر هيچ كس مناسب نباشد ولي از اين كار گريزي نيست مجبورند به سمت اجراهايي بروند كه تماشاگر بسيار جلب كند تا چرخه اقتصادي‌شان بچرخد و بعد بتوانند كار كيفي‌تري توليد كنند. با وجود همه اينها يكسري قوانيني هست كه ما نه حقش را داريم از آن عبور كنيم و نه مي‌پذيريم، آن چيزي كه آدم‌ها را اذيت مي‌كند سليقه‌هاي غيرقانوني است.

 كه الان اين وجه بيشتر است؟

كاملا اين را قبول دارم، اما اين وجه همواره بيشتر بوده است، همه تلاش‌مان اين بوده كه از بخش‌هاي حاشيه‌يي‌اش اجتناب كنيم و چيزي از خودمان اختراع نكنيم و از همان قوانين هم عدول نكنيم. اما وقتي بودجه تئاتر امسال ما نسبت به سه يا چهار سال گذشته پيشرفتي نداشته پسرفت هم داشته، شما نمي‌توانيد انتظار داشته باشيد كه بچه‌هاي تئاتر كه امورات‌شان از اين راه مي‌گذرد همه زندگي‌شان را بگذارند و فقط يك كار كيفي درجه يك توليد كنند و احتمالا بخشي از مخاطبان عادي طالب سرگرمي‌ را از دست بدهند. خوب اين كار سختي است و ما نمي‌توانيم اين انتظار را از آنها داشته باشيم، ما اين را مي‌فهميم و به همين دليل معتقد هستيم با شرايطي كه در سال‌هاي گذشته به وجود آمده تئاتر نسبت به شرايطش در وضعيت خيلي خوبي قرار دارد، ولي اگر اين مسائل‌ را كنار بگذاريم من مي‌گويم اصلا شرايط تئاتر خوب نيست. ما سال‌هاي بهتري هم داشتيم تئاترهاي بهتري هم داشته‌ايم.

  شرايط بدتر هم داشتيم اما تئاترهاي خوبي داشتيم؟

بله شرايط بدتر داشته‌ايم، شرايط بدتر ما زماني بوده كه شرايط سخت اجتماعي و اقتصادي داشته‌ايم. به نسبت اتفاقاتي كه در كل جهان مي‌افتد به دنبال آن در كشور ما سياست‌هاي انقباضي و انبساطي به وجود مي‌آيد، طبيعتا هنر هم درگير آن مي‌شود. الان براي 110 سالن فقط در تهران بودجه‌‌ 10 يا 12 ميلياردي، يك شوخي بزرگ است. اين درحالي است كه در تلويزيون، سينما يا در صنعت نفت و خودروسازي پشتوانه مالي ايجاد شده ولي خيلي موفق‌تر از تئاتر نبودند. به نظر من بچه‌هاي تئاتر حتي مديران تئاتري در اين سال‌ها شق‌القمر كرده‌اند كه همين قدر كيفيت را نگه   داشته‌اند.

 مساله‌يي كه در مورد تئاتر نقل مي‌شود اين است كه اهرم‌هاي فشاري كه از بيرون به تئاتر وارد مي‌شود خيلي زياد است. مثلا يك جريان يا بنياد خاصي مي‌تواند با ايجاد فضاي رسانه‌يي روي اجراي تئاترها فشار بياورند و حتي باعث شوند كه تئاتري توقيف شود؟ براي جلوگيري از اين موضوع چه اقداماتي صورت گرفته است و آيا اگر آن آيين‌نامه مصوب شود مي‌تواند كمك كند اين فشارهاي بيروني نباشد؟

 اگر بگويم كه فشاري وجود ندارد دروغ گفته‌ام. اما با يك مديريت صحيح كه در تفاهم و گفت‌وگو باشند اين موضوع حل مي‌شود. اين گفت‌وگو، دو وجه دارد كه يك طرف صنف و هنرمندان هستند و طرف ديگر نهادهايي هستند كه دغدغه نظارت و نگراني‌ عبور از خطوط قرمز را دارند. اگر واقعا ملاك صداقت رفتار و قانون باشد شما براي هر دو طرف پاسخ مناسب داريد. با اين رويكرد لااقل در اين شش يا هفت ماهه جلوي انتقال بسياري از فشارها گرفته شده است. به قول بعضي از دوستاني كه سال‌هاست در شوراي ارزشيابي حضور داشته‌اند فشاري كه در اين چند ماه اخير روي شوراي نمايش وارد شده، بي‌سابقه بوده است. زماني كه به نظرمان اين رفتارها سليقه‌يي بوده سعي كرديم با گفت‌وگو و صبوري آن را حل كنيم تا مقدار كمي از اين فشارها بر بدنه نحيف تئاتر منتقل شود. گاهي هم پيش آمد كه اين گروه‌هاي فشار ورود جدي‌تري پيدا كردند كه آن موقع مركز هنرهاي نمايشي و معاونت هنري از ما يعني از صنف حمايت كرد. يعني ما پاي قضاوت و مجوزمان ايستاديم. درواقع بايد بگويم اين فشارها وجود دارد، اما چه مي‌شود كرد؟ شما به عنوان يك تئاتري، كاري هنري را به اجرا مي‌بريد كه در معرض ديد آدم‌هاي مختلف قرار مي‌گيرد، همان طور كه شما حق داريد نقطه نظرتان را مطرح كنيد، تماشاگران هم حق دارند كه اثر شما را دوست داشته يا نداشته باشند، نظر منفي يا نظر مثبت بدهند. من اين حق را براي رسانه‌ها هم قايل هستم، اما وقتي مخالفت‌ها شكل جدي‌تري مي‌يابد و مي‌خواهند محدويت‌هايي بر اساس سلايق خود ايجاد كنند آن‌وقت مشكل ايجاد مي‌شود. هر گروه و جناح و رسانه‌يي مي‌تواند نظر خود را دهد تا جايي كه انصاف را رعايت كند مشكلي نيست اما وقتي مي‌خواهد نظر خود را تحميل كند مشكل ايجاد مي‌شود. وقتي يك نمايشي درحال اجراست و يك سايت از يك جريان سياسي مقاله تحسين برانگيزي در مورد آن مي‌نويسد و مي‌گويد كه در طول سال‌هاي گذشته هيچ نمايشي اينچنين در راستاي اهداف اجتماعي جامعه ايران حركت نكرده است و يك هفته بعد يك سايت ديگر از همان جريان سياسي مقاله‌يي مي‌نويسد كه انگار منحط‌ترين و منحرف‌ترين نمايش در 2500 سال، سابقه نمايش درجهان به روي صحنه رفته است، شما اگر بوديد چطور برخورد مي‌كرديد؟ آيا بايد در لحظه جواب‌ هر نقدي را داد آيا كساني كه مي‌خواهند رويكردشان را حاكم كنند همين واكنش فوري را نمي‌خواهند؟ اما ما چه مي‌كنيم؛ قدري سعه صدر به خرج مي‌دهيم؛ البته اين كار قدري تحمل مي‌خواهد.

 اين مثال شما نشان مي‌دهد كه برخوردهايي كه با تئاتر مي‌شود حتي از سليقه هم فراتر مي‌رود ؟

 درست است! اگر فردي يك ثانيه هم كار تئاتر كرده باشد مي‌داند كه وقتي روي صحنه در مقابل مخاطب قرار مي‌گيريد به نسبت احساسات لحظه‌يي روي صحنه‌ ممكن است شب‌هاي متفاوتي را در اجرا داشته باشيد، ممكن است كلمه‌يي يادت برود و كلمه ديگري جاي آن بگويي. در يك تعزيه امام حسين (ع) ممكن است شمرش يك شب شقي‌تر و يك شب لطيف‌تر بازي كند. من فكر مي‌كنم بخشي از اين فشارها كه بر حوزه تئاتر وارد مي‌شود به دليل ناآگاهي و عدم اطلاع از ذات هنر تئاتر است. اين عدم آگاهي باعث مي‌شود كه سليقه‌هاي زيادي وارد هر نقدي شود. كار ما در شوراي ارزشيابي و نظارت شايد با هيچ كدام از شوراهاي ديگر قابل مقايسه نباشد، از اين جهت كه وقتي شوراي كتاب، فيلم و تلويزيون يك بار نظر مي‌دهند تمام است، اما در نمايش با اين مواجه هستيم كه يك بار متن بررسي و بازخواني مي‌شود و وقتي به نمايشنامه‌يي مجوز دهند بعد كار بايد بازبيني ‌شود، در بازبيني هم اگر نكته‌يي بود تذكر داده مي‌شود و اگر مشكلي نبود مجوز اجرا صادر مي‌شود. حالا براي نخستين بار در تاريخ نمايش ايران بعد از انقلاب، دو يا سه ماه زودترمجوز اجرا مي‌دهيم، طرف وقت مي‌كند پوستر و بروشور چاپ كند و بليت فروشي كند. اين امر فقط براي حس اعتماد و تفاهم با هنرمندان انجام شده است و 99 درصد مواقع از اين اعتماد لطمه‌يي نديده‌ايم. وقتي دو يا سه ماه زودتر مجوز مي‌دهيد و دو يا سه شب قبل از اجرا بازبيني مي‌كنيد وممكن است اين بازبيني بدون گريم و صحنه و طراحي لباس باشد و كسي شب اول برود و چيزهايي در صحنه ببيند و احساس كند كه نمي‌پسندد يا جايي در لبه قانون باشد و  رسانه‌يي اعتراض كند. اگر بخواهيم به اين فشارها اهميت ويژه‌يي دهيم در انجام ماموريت‌مان دچار مشكل مي‌شويم به اين دليل در شش هفت ماه اخير هيچ سليقه غيرقانوني را در اين بخش نپذيرفته‌ايم و در مقابلش ايستادگي كرده‌ايم و همه فشارهايش را تحمل كرده‌ايم، اسناد و مدارك اين حرف‌ها موجود است اگر بخواهيد مي‌توانم نشان دهم. خود بچه‌هاي تئاتر و بخش‌هاي مديريتي تئاتر اين موضوع را مي‌دانند. فعاليت ما بر اساس قوانين پيش مي‌رود. به قوه قضاييه هم توضيحات لازم را داده‌ايم يا با كارشناسان انتظامي حرف زده و توضيح داده‌ايم كه روال قانوني تئاتر چيست.

 اما همچنان شاهد اين هستيم كه اجراهايي به دليل همين فشارها متوقف مي‌شود اگرچه شفاف اعلام نمي‌شود كه چرا فلان اجرا زودتر از موعد متوقف شده است؟

 معمولا از جانب جريانات سياسي كه بر اساس نگاه‌هاي سليقه‌يي قضاوت مي‌كنند با فشارهاي بيشتري مواجه هستيم، تنها ناراحتي من از اين قضيه براي اين است كه جريان‌ها و گروه‌ها به دليل مخالفت با اشخاص به خود تئاتر آسيب مي‌زنند و اين بي‌ملاحظگي بيشتر از هر چيز مرا آزار مي‌دهد كه چطور به خاطر نگاه سليقه‌يي و جناحي به يكي از مهم‌ترين مفاهيم فرهنگي كشور كه تئاتر است حمله مي‌كنند و به آن آسيب مي‌زنند؛ در سازمان ملل و يونسكو تئاتر مقوم فرهنگ ذكر شده است. چطور فردي مي‌تواند كه با سليقه‌و نگاه‌هاي فردي و جناحي آن را از بين ببرد، براي من جاي سوال است.

  آيا در مجموعه تحت مديريت شما اين نگاه هست كه با اشخاص خاصي برخورد متفاوت شود يعني اگر آدم خاصي نمايشنامه‌يي بياورد كمي سخت‌گيرانه و دقيق‌تر به آن نگاه شود؟

 ابدا چنين چيزي نيست. لااقل در مديريت من ابدا اين طور نبوده است كه يك اثر نمايشي به خاطر آدمش اشكال يابد.

  ولي قبلا اين گونه بوده است؟

اگر بگويم نه، دروغ گفته‌ام. مي‌توانم بگويم برخورد ما اين طور نبوده ما با خود اثر برخورد داشته‌ايم، اگر اثري درست است و منع قانوني، شرعي و اجتماعي ندارد ما همه سليقه‌ها و نگاه‌هاي خود را كنار مي‌گذاريم. البته مشورت و نظر خود را داده‌ و ابلاغ كرده‌ام كه اين در شان تو نيست و كار بهتري مي‌تواني انجام دهي، ولي هيچ‌وقت اينكه ممنوعيتي ايجاد كنيم وجود نداشته و اميدوارم كه وجود نداشته باشد.
ولي يك نكته‌يي هست يكي از آن نواقصي كه در مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي وجود دارد اين است كه هيچ تشويق و تنبيهي ندارد. اگر قوانين مدوني داشته باشيم، يا مثل فوتبال كارت زرد داشته باشيم نه اينكه يكباره فردي را از بازي محروم كنيم، در اين صورت مي‌توانيم از سليقه‌ها جلوگيري كنيم تا من مدير نتوانم دخالت سليقه‌يي كنم.

 آيا اميدوار هستيد با اصلاحات آيين‌نامه، اين اشكالات برطرف شود؟

من خيلي اميدوار هستم اما ممكن است به دوره من قد ندهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون