• 1404 يکشنبه 7 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6028 -
  • 1404 يکشنبه 7 ارديبهشت

گزارشي به مناسبت هشتاد و پنجمين سالروز تاسيس راديو در ايران

تاريخ‌ساز، آغازگاه عصر نوزايي موسيقي

سيمين سليماني| ارديبهشت سال 1319 اتفاق مهمي در حوزه رسانه ثبت شد. اتفاقي كه ذيل آن، هنر موسيقي بسيار تحت تاثير قرار گرفت. آن اتفاق تاسيس راديو بود؛ اين جعبه جادويي كه اگرچه امروز مخاطبانش نسبت به گذشته كاهش پيدا كرده اما هنوز مخاطبان و هواخواهان خاص خود را دارد. راديو شايد نوستالژيك‌ترين رسانه است؛ چه براي مخاطبان ثابت و چه كساني كه هر از گاهي يا حسبِ اتفاقي راديو گوش مي‌دهند. در سالگرد تاسيس راديو، سراغ چند نفر از هنرمندان موسيقي، كارشناسان و دست‌اندركاران اين رسانه رفتيم و از آنها درباره نقش راديو در حوزه موسيقي و پيوند موسيقي و اين رسانه در تاريخ معاصر پرسيديم. پيوندي كه از 85 سال پيش شكل گرفت و بي‌راه نيست اگر آن را رنسانسي در جذب مخاطب به هنر موسيقي بدانيم.

 

نيازمند يك خانه‌تكاني بزرگ

صادق چراغي: راديو ساعت 10 بامداد چهارم ارديبهشت 1319 راه‌اندازي شد. از آن هنگام تا روزگار امروز راديو توانسته به رخدادهاي بسياري سمت ‌و سو بدهد. گاه در خدمت نظام استعمار بوده؛ مانند هنگامي كه با نام رمز شب، فرمان كودتا عليه دولت ملي مصدق را اعلام كرد. شوربختانه همكاري راديو با استعمار، پس از آن نيز ادامه داشت و اين‌بار با رويكرد مديريتي كارگزاران آن؛ يكي از مصداق‌هاي اين استعمار در حوزه فرهنگ و هنر، اركسترهايي است كه در دهه سي و چهل برپا مي‌شد كه همه سازهاي به‌كار رفته در آن، سازهاي غربي بودند، گويا سازهاي ايراني شايسته شنيده شدن نبودند. اين نگاه استعماري در گردانندگان آن روزگار بود كه اركستر هر چه غربي‌تر باشد هنري‌تر و قابل اعتمادتر است. بدتر از همه اينكه اين رويكرد نهادينه شد و اين نگاه در نزد مديران اين روزگار هم بسيار پررنگ‌تر از گذشته است. تنها تفاوتش اين است كه مديران اين روزگار در شعارها، نشست‌ها و سخنراني‌ها، خود را دشمن سوگند خورده غرب مي‌دانند و در كنش و كردار همان راه را مي‌روند. مصداق و گواه آشكار عملكرد وارونه مديران امروز، اين است كه صداوسيما تنها يك اركستر دارد و آن اركستري متشكل از سازهاي غربي است. دور از منطق نيست كه بگوييم، مديران اين روزگار رسانه ملي سر ناسازگاري با فرهنگ و سازهاي ملي دارند و آشكارا اشاعه دهنده فرهنگ، هنر و سازهاي غربي‌اند. درصد بسيار بالايي از موسيقي فيلم و سريال‌ها در رسانه ملي و راديو با به‌كارگيري سازهاي غربي توليد مي‌شود. پس در موسيقي مي‌بينيم بدون اينكه نياز به ميانجي‌گري قدرت بيگانه باشد مديران، تمام‌قد عليه سازها و فرهنگ ايراني هستند و براي نبودن سازهاي ايراني سنگ تمام مي‌گذارند. در دهه سي، چهل و پنجاه، هرچند از سويه برپايي اركستر سازهاي غربي خرده‌ گرفتم ولي اگر منصف و بي‌طرف باشيم، از سويه ديگر اين سه دهه، باشكوه‌ترين دهه‌ها براي موسيقي ايراني بود. آن روزها راديو بزرگ‌ترين توليدكننده محتواهاي فرهنگي، به‌ويژه درزمينه موسيقي به‌شمار مي‌رفت. درست واروي امروز كه راديو بزرگ‌ترين مصرف‌كننده است و توليدي جز محتواهاي شعارزده و تاريخ مصرف‌دار ندارد. يادگارهاي بي‌شماري از هنر خنياگران آن روزگار را، بايگاني راديو در دسترس و اختيار ما مي‌گذارد. توليدات آن روزگار، تاريخ مصرف ندارند و بيشتر آنها از ماندگارهاي فرهنگ خنياي ايراني‌اند؛ شايد از اين ‌روي كه براي گزينش آدم‌ها، شايسته‌سالاري در آن روزگار، كم‌وبيش نگاه برتر بود. از سوي ديگر اين سال‌ها را مي‌توان بدترين روزهاي راديو و تلويزيون دانست؛ چراكه در آن روزگار راديو رسانه‌اي بي‌رقيب بود ولي در اين روزگار راديو رقيب‌هاي بسياري دارد و با اين همه رقيب‌هاي بسيار، نياز به مديريتي جسور است تا در اين هماوردي بتواند همچنان شنيدني باشد و بماند. در سايه مديريت ناكارآمد، چاپلوسانه و محافظه‌كار در راديو، امكان توليد كار خوب نيست. دستمزدهاي راديو آن اندازه ناچيز و اندك است كه توليد كار باكيفيت در آن، بيشتر به يك شوخي شبيه است. اگر هم برنامه‌هايي در راديوي اين روزها خوب است به پشتوانه عشق سرشار برخي سازندگان و دغدغه‌مندان كارهاي فرهنگي است كه دستمزدشان را از جان و نفس گرم مردمان مي‌گيرند و اعتنايي به اين دستمزدهاي توهين‌آميز ندارند. رسانه براي اينكه دوباره شنيدني و پرجاذبه شود نياز به يك خانه‌تكاني بزرگ دارد كه دشوارترين و پيچيده‌ترين كار در رسانه است، چراكه شما ناچاريد همه پسرخاله‌ها، ژن‌هاي خوب و خويشاوندان مسوولان را از آن رسانه بيرون كنيد و آدم‌هاي شايسته را جايگزين كنيد. اين روزها رسانه از اندك جاهايي است كه به برخي از تندروها سپرده شده. مي‌دانم تا همين‌جا هم كلي دشمن براي خود تراشيده‌ام، پس بهتر است سخن را به پايان ببرم. هرچند آرزو بر دوستداران ميهن عيب نيست؛ پس با آرزوي روزهاي بهتر براي ايران ارجمندم و جوانان آرزومندمان.

آهنگساز، پژوهشگر
و كارشناس مجري در راديو

 

اوج و فرود راديو در ايران

سجاد پورقناد: با اينكه ورود اولين دستگاه‌هاي گرامافون به ايران مربوط به عصر مظفرالدين‌شاه است ولي شايد رواج گرامافون را بايد كمي بعد از اين تاريخ بدانيم. زماني ‌كه در عصر مشروطه هنرمندان موسيقي دستگاهي ايران براي ضبط موسيقي به كشورهاي ديگر سفر مي‌كردند و پس از مدتي آثارشان به دست علاقه‌مندان در ايران مي‌رسيد و معدود افرادي كه در منزل يا مكان‌هاي عمومي گرامافون داشتند، اين آثار را مي‌توانستند، بشنوند و محدوده فروش و البته شهرت اين استادان همين افرادِ عموما متمول بودند. اين ماجرا تا سال ۱۳۱۹ كه راديو در ايران افتتاح شد، جريان داشت تا اينكه مردم امكان شنيدن آثار موسيقي غربي و ايراني را از طريق راديو پيدا كردند. البته در آن زمان و حداقل تا سال ۱۳۲۸ تهيه راديو نيازمند مجوز بود كه به‌صورت يك كارت به دارندگان اين دستگاه داده مي‌شد! يعني ماجراي غم‌انگيز عقب بودن از تكنولوژي روز و جلوگيري از گسترش آن، كه تا امروز گريبان‌گير اين ملك است در آن دوره هم وجود داشته. افتتاح راديو وقتي اتفاق افتاد كه حدود دو سال قبل از آن دستور جنجالي رضاشاه براي ممانعت از اجراي موسيقي ايراني اعلام شده بود. اما مديريت ابراهيم آژنگ موسيقيدان با تجربه ايراني در موسيقي راديو باعث شد توجه زيادي به اين فرمان رضاشاه نشده و هنرمندان موسيقي اين شانس را داشته باشند كه صداي «موسيقي دستگاهي» را به گوش علاقه‌مندان برسانند. برنامه‌هاي راديو در ابتدا بسيار پرطرفدار بود و به عموم مردم اين امكان را مي‌داد كه در جريان توليدات هنري هنرمندان جديد باشند. همزمان توليد صفحه گرامافون نيز در ايران گسترش پيدا كرده و آثار زيادي به دست مردم مي‌رسيد. هم در توليد صفحه و هم راديو، سازمان‌هايي مسوول سانسور و اعطاي مجوز به آثار توليدي بودند. هنرمندان كم‌شمار و پركار در اواسط دهه ۳۰ جاي خود را به نسل جديد كه حتي پركارتر از نسل قديم هم بودند مي‌دادند. سال ۱۳۳۵ برنامه گل‌ها با تمركز بر گسترش ادبيات فارسي ميان مردم و البته همراهي موسيقي ايراني، با مديريت داوود پيرنيا از راديو پخش شد و به سرعت با جذب هنرمندان نامدار آن زمان، وزنه موسيقايي آن حتي از بخش ادبي‌اش بيشتر شد تا جايي كه در دهه ۵۰ مردم بيشتر، گل‌ها را برنامه‌اي موسيقايي با اجراي شعر مي‌دانستند و نه برعكس. دهه ۵۰ دوره اوج توليد و فروش كاست است. تا اين دوره همچنان توليدكنندگان ميدان‌دار اقتصادي موسيقي‌اند چون راهي براي تكثير غيرقانوني وجود ندارد مگر معدود افرادي كه دسترسي به ضبط‌هاي دو كاسته دارند. تا اين دوره حتي فروش صفحه و كاست تابع موسيقي راديو بود. يعني صفحه يا كاستي قابليت فروش و سرمايه‌گذاري اقتصادي داشت كه آهنگساز، نوازنده و خواننده آن از طريق راديو به شهرت رسيده باشند. به ‌همين دليل وقتي در دهه ۴۰ و ۵۰ توليدات صفحه و كاست را بررسي مي‌كنيم، چهره‌هاي زيادي را در اين عرصه غايب مي‌بينيم، چون در آن زمان ديگر هنرمندان جوان‌تري وارد راديو شده‌اند و توجه عموم مردم را جلب كردند و كسي ديگر براي اين افراد سرمايه‌گذاري نمي‌كند. تا يك سال پس از انقلاب هنوز حضور خوانندگان زن در بازار صوتي موسيقي قابل رويت است ولي راديو پخش صداي زنان را بسيار محدود كرد. اين اتفاق بزرگي در موسيقي ايران محسوب مي‌شود و ممنوعيت صداي خوانندگان زن كه در آخر به ‌طور رسمي فقط يك استثنا داشت و آن هم بانو پريسا بود، به‌طور سختگيرانه‌اي اعمال شد. دوم مرداد همان سال روزنامه‌ها خبر از ممنوعيت كامل پخش موسيقي از راديو به‌جز سرود و مارش‌هاي مربوط به انقلاب را مي‌دهند. در همين حين توليدكنندگان عرصه موسيقي نيز برنامه‌هاي سابق خود را متوقف مي‌كنند و گروهي دست به توليد همان نوع سرودها مي‌زنند. آن روزگار تحولات سياسي گسترده در جاي‌جاي ايران در حال شكل‌گيري بود و توجه عموم مردم بيشتر از مسائل هنري معطوف به سرنوشت كشور از نظر سياسي بود. چند ماه پس از اين جريان، ۳۱ شهريور سال ۱۳۵۹ با حمله عراق به ايران، تحولي عظيم‌تر در دنياي سياسي ايران روي مي‌دهد و باز به ‌صورت جدي‌تري توليد سرود و مارش پيگيري مي‌شود. آثار بي‌شماري در آن دوره به ‌وسيله اركسترهاي مختلف در راديو ضبط مي‌شود كه بعضي از آنها دقيقا به مناسبت‌هاي خاصي مثل پيروزي در يكي از جبهه‌هاست. از اوايل دهه ۶۰ كم‌كم موسيقي‌هاي دستگاهي با اركستر ايراني و اركستر غربي از راديو تلويزيون پخش مي‌شود و به تعداد معدودِ خوانندگان مجوزدار اضافه شده و چهره‌هاي كمتر شناخته شده‌تري پا به عرصه حضور مي‌گذارند. در اين سال‌ها نيز بازار توليد فيزيكي موسيقي به‌ صورت كاست كم‌كم دوباره جان گرفته و عموما آثاري فروش قابل توجه دارند كه قبلا از طريق راديو معرفي شده‌اند؛ البته آثار كم‌شماري هم در دهه ۶۰ با حضور موسيقيدانان جوان و گمنام به چشم مي‌خورد. اين جريان درباره خوانندگان، دوچندان است يعني كمتر خواننده‌اي در بازار موسيقي شانسي همچون شجريان، ناظري، سراج و ديگراني كه صدايشان از راديو تلويزيون پخش شده را دارند. همين موضوع نشان مي‌دهد كه حتي با وجود سخت‌گيري‌هاي غيرمنطقي دهه ۶۰ همچنان مردم تحت تاثير راديو و تلويزيون هستند. اين روند تا اواسط دهه ۷۰ در جريان است تا اينكه انتشارات‌هاي رنگارنگ موسيقي پا به عرصه وجود گذاشته و مخصوصا با آزاد شدن توليد موسيقي پاپ، خود در ستاره‌سازي تاثيرگذار شده و حتي گاهي هنرمندان خود را وارد راديو تلويزيون مي‌كنند. اين اتفاق جديد با گسترش توليد و رواج تكنولوژي سي‌دي و برگزاري كنسرت در سالن‌هاي بزرگ در اواسط دهه ۸۰ گوي سبقت را از راديو مي‌ربايد. سازمان راديو و تلويزيون نيز سعي مي‌كند با استفاده از بودجه دولتي و امكان پرداخت هزينه‌هاي ضبط و پخش به هنرمندان، تاثيرگذاري‌اش را در فضاي موسيقي حفظ كند ولي اين سازمان درگير دستورالعمل‌هاي دست و پاگيري در زمينه مجوز است و مخصوصا بودجه كلان آن، اين سازمان را مستعد سوءاستفاده افراد فرصت‌طلب براي كسب درآمد با توليد آثار بي‌محتوا و ضعيف ولي مناسبتي مي‌كند. از طرفي تهيه‌كنندگان راديو سعي مي‌كنند با اعمال سليقه، بخش كوچكي از آثار با كيفيت‌تر توليد شده سازمان را به پخش برسانند تا مخاطب به‌كلي اين رسانه را ترك نكند ولي افزايش شبكه‌ها و استفاده از تهيه‌كنندگان كم‌سليقه و هنر ناشناس، باعث افت روز افزون تاثيرگذاري اين رسانه مي‌شوند. با گسترش دستگاه‌هاي كپي آسان موسيقي مانند فلش مموري‌ها و بعد از آن امكانات موبايل‌هاي هوشمند و افزايش سرعت اينترنت، آخرين ميخ‌ها بر تابوت اين رسانه كه زماني قدرتمندترين و تاثيرگذارترين پديده قرن بود، كوبيده شده و راديو به شكل غم‌انگيزي به سمت خاموشي و فراموشي رفت تا جايي كه امروزه آمارها وضعيت شنوندگان راديو و بينندگان تلويزيون را نگران‌كننده اعلام مي‌كند. هرچند ممكن است اين اتفاق را عده‌اي مانند استفاده كمتر از تلفن ثابت يا نامه‌نگاري و مطابق فناوري روز، طبيعي بدانند ولي بايد بدانيم كه هر چند استفاده انتخابي از موسيقي امروزه به‌راحتي از طريق رسانه‌هاي اينترنتي قابل دسترس است، ولي هميشه مردم علاقه‌مند به دست يافتن به آثار هنري جديد كه از طريق كارشناسان هنري معرفي مي‌شوند، هستند و به‌همين دليل است كه كشوري مانند امريكا كه از نظر سرعت اينترنت و كيفيت قابل قياس با ايران نيست امروز ۱۵۴۴۵ شبكه راديويي فعال دارد كه مخاطبان خود را دارند. اينكه آيا راديو و تلويزيون مي‌توانند باز در ايران نقشي در تغيير ذائقه موسيقي داشته باشند، به عقيده نگارنده با شرايط كنوني به خواب و خيالي بيشتر نمي‌ماند. سياست‌هاي غلط ساليان دراز، اين رسانه را دچار وضعيتي كرده كه به سادگي قابل جبران نيست. هرچند هنوز پرشنونده‌ترين برنامه راديو مربوط به موسيقي است (طبق آمار راديو، راديو آوا و برنامه نيستان پرشنونده‌ترين برنامه‌هاي راديوست) ولي هنوز درصد زيادي از مردم ترجيح مي‌دهند، موسيقي را از رسانه‌هاي ديگري دنبال كنند. ظاهرا تا وقتي راديو و تلويزيون در ايران لازم نيست پاسخگوي شنونده و بيننده كم خود باشند، در بر همين پاشنه خواهد چرخيد.

موزيكولوگ، مدرس دانشگاه
و كارشناس راديو

 

در يچه‌اي به سوي گنجينه موسيقايي ايران

كاوه شفيعي: راديو، اين جعبه جادويي صوتي، از بدو ورودش به ايران، نقشي بي‌بديل در حفظ، ترويج و اعتلاي موسيقي اصيل ايراني ايفا كرده است. در دوراني كه دسترسي به موسيقي زنده يا ضبط‌شده براي بسياري از ايرانيان محدود بود، راديو به‌مثابه پلي فرهنگي، نغمه‌هاي اصيل را به خانه‌هاي مردم برد و دريچه‌اي به سوي گنجينه موسيقايي ايران گشود. در سال‌هاي تاسيس راديو، موسيقي اصيل ايراني به‌ دليل فقدان رسانه‌هاي گسترده، عمدتا به محافل خصوصي يا اجراهاي محدود خلاصه مي‌شد. راديو اما با برنامه‌هايي نظير «گل‌هاي جاويدان» و «برگ سبز»، فضايي فراهم كرد تا آثار استاداني چون روح‌الله خالقي، مرتضي محجوبي و جواد معروفي به گوش مخاطبان برسد. اين برنامه‌ها نه‌تنها موسيقي سنتي را به توده‌هاي مردم معرفي كردند، بلكه با دعوت از نوازندگان و خوانندگان برجسته، به حفظ و انتقال رديف‌هاي موسيقي ايراني كمك كردند، به‌ويژه برنامه «گل‌ها» با تلفيق شعر و موسيقي، به ترويج فرهنگ ادبي-موسيقايي ايران ياري رساند و به منبعي براي آموزش غيرمستقيم موسيقي اصيل تبديل شد. راديو نه‌تنها بستري براي معرفي موسيقي بود، بلكه به عنوان سكويي براي ظهور و شكوفايي نوازندگان تراز اول عمل كرد. اركسترهاي راديو، تحت هدايت بزرگاني چون روح‌الله خالقي، فضايي حرفه‌اي براي نوازندگان جوان فراهم آوردند تا استعدادهايشان را به نمايش بگذارند. نام‌هايي چون مرتضي محجوبي، رضا ورزنده، جليل شهناز، حسن كسايي و پرويز ياحقي ازجمله كساني بودند كه با اجراهاي راديويي به شهرت رسيدند و به اسطوره‌هاي موسيقي ايران بدل شدند. اين اجراها، كه اغلب به‌صورت زنده پخش مي‌شدند، فرصتي بود تا نوازندگان با خلاقيت و بداهه‌نوازي، هنر خود را به رخ بكشند و در عين حال، استانداردهاي جديدي در اجراي موسيقي ايراني تعريف كنند. راديو با ايجاد ارتباط مستقيم بين هنرمندان و مردم، موسيقي اصيل ايراني را از انحصار طبقات خاص خارج كرد و به بخشي از هويت فرهنگي جامعه بدل كرد. اين رسانه همچنين با ضبط و آرشيو آثار برجسته، گنجينه‌اي ارزشمند براي نسل‌هاي آينده به‌جا گذاشت. تاثيرگذاري راديو تنها به موسيقي محدود نشد؛ اين رسانه با ترويج فرهنگ شنيداري، به تقويت حس همبستگي ملي و احياي ارزش‌هاي فرهنگي در ميان ايرانيان هم كمك كرد. اگرچه امروز رسانه‌هاي ديجيتال تا حدي جاي راديو را گرفته‌اند، نقش تاريخي اين رسانه در شناساندن موسيقي اصيل ايراني و پرورش نوازندگان برجسته غيرقابل‌انكار است. هنوز شنيدن نواي تار شهناز يا سنتور ورزنده، ني كسايي از آرشيوهاي راديو، يادآور روزهايي است كه اين جعبه صوتي، قلب فرهنگ ايران را به تپش درمي‌آورد. راديو، فراتر از يك رسانه، خانه‌اي براي موسيقي اصيل ايراني بود؛ خانه‌اي كه درهايش به‌روي همه باز شد.

نوازنده و مدرس سنتور

 

نقش فراموش نشدني راديو

هاتف شرار: تاسيس راديو براي اولين‌بار در ايران چهارم ارديبهشت سال ۱۳۱۹ از جاده قديم شميران (معروف به اداره بيسيم) صورت گرفت. اين راديو، «تهران» نام‌ داشت و اولين گويندگان آن سيدرضا سجادي و قدسي رهبري بودند. درباره موسيقي در راديو نكاتي را بيان مي‌كنم؛ اول اينكه استاد سيدجواد بديع‌زاده گفته اولين خواننده راديو «قمر» بود اما به گفته رضا سجادي كه در اولين روز افتتاح راديو اعلام كرد «اين‌جا تهران است صداي ما را از تهران مي‌شنويد» و در مصاحبه‌اي كه سال ۱۳۹۰ با ايشان انجام شد، فرمودند كه بعد از افتتاح و سخنراني‌ها قرار بر اين شد دسته موزيك به اجراي برنامه‌ها بپردازد كه گروهي آمدند و ويولن‌ها را كوك كردند و يك گروه كر برنامه اجرا كرد، رهبري اين اركستر برعهده استاد روح‌الله خالقي بود. البته برخي منابع مي‌گويند كه در آن روز عبدالعلي وزيري آهنگ‌ها را اجرا كرده اما سند قطعي در اين باره نيست. اولين خوانندگان راديو كه در سال ۱۳۱۹ شروع به فعاليت كردند شامل قمرالملوك وزيري، روح‌انگيز، عزت روح‌بخش، بديع‌زاده، تاج اصفهاني، اديب خوانساري و عبدالعلي وزيري هستند اما پس از چندي، خوانندگان ديگري همچون ملكه حكمت شعار، عصمت باقرپور (معروف به دلكش)، غلامحسين بنان و ديگر هنرمندان هم به راديو آمدند. نوازندگان تار آن دوره شامل مرتضي ني‌داوود، علي‌اكبرخان و عبدالحسين خان شهنازي بودند، نوازندگان ويولن هم شامل ابوالحسن صبا، مهدي خالدي، ابراهيم منصوري و... بودند، مرتضي محجوبي، جواد معروفي و يوسف‌زاده نوازندگان پيانو را تشكيل مي‌دادند، نوازندگي سنتور بر‌عهده حبيب سماعي و نوازندگي تنبك برعهده مهدي غياثي، حسين تهراني و رضا روانبخش بود. اگر بخواهم به‌ طور دقيق نام اركسترها و برنامه‌ها را بگويم تاكنون مطالب دقيقي به دست نيامده اما اركستر ابوالحسن‌خان صبا و اركستر نوين به رهبري علينقي‌خان وزيري و اركستري متشكل از نوازندگاني همچون حبيب سماعي، مرتضي ني‌داوود و ديگر هنرمندان برنامه‌هاي زيادي اجرا كردند. راديو تا سال ۱۳۲۷ در جاده قديم شميران بود و همان سال استوديوي كوچكي براي گفتن اخبار در ميدان ارگ ساخته شد و از سال ۱۳۳۰ به آن منطقه انتقال پيدا كرد. تا اوايل دهه ۳۰ برنامه‌هاي راديو به‌صورت زنده اجرا مي‌شد و گاهي صفحات گرامافون بعضي هنرمندان را جلوي ميكروفن راديو مي‌گذاشتند و از اين طريق اخبار به گوش شنوندگان مي‌رسيد؛ بعدها در راديو اركسترهايي تاسيس شد كه از شماره يك تا هفت نام‌گذاري شدند و همراه اركسترهاي ديگري نظير اركستر آذربايجاني به فعاليت مشغول بودند مثلا اركستر شماره يك براي مدتي به رهبري استاد ابوالحسن صبا بود و اركستر شماره دو به رهبري مجيد وفادار. اين مساله را هم متذكر شوم كه از هنرمنداني كه از همان ابتدا (يك سال بعد از تاسيس راديو) اركستر تشكيل دادند برادران وفادار (مجيد و حميد وفادار) بودند. از سال ۱۳۳۰ به بعد قطعاتي كه در راديو ضبط شده، روي نوارهاي سيمي بود، ممكن است قطعاتي از دهه ۲۰ در منازل افراد مختلف وجود داشته باشد اما آنها توسط دستگا‌ه‌هاي ضبط صوتي كه در منزل داشتند، برنامه‌هاي راديو را ضبط كردند در غير اين صورت برنامه‌هاي آن دوره به امواج سپرده مي‌شد. سال ١٣٣۶ راديو تهران نام خود را به نام راديو ايران تغيير داد و از آن پس اعلام برنامه‌هاي موسيقي و ساير برنامه‌ها با نام «راديو ايران» معرفي مي‌شد. اكثر هنرمندان بزرگ و قديمي، شهرت و محبوبيت خود را مديون راديو هستند. در دهه بيست ارتش هم ساعاتي در راديو برنامه اجرا مي‌كرد كه به آن راديو ارتش مي‌گفتند. اركستر جاز هم در دهه ۳۰ تشكيل شد و هنرمنداني هم با آن فعاليت داشتند. سال ١٣٣۴ برنامه گل‌ها تاسيس و سال ١٣٣۵ اركستر گل‌ها به مديريت داوود پيرنيا راه‌اندازي شد و از دهه ۴۰ به بعد اركسترهايي مانند فارابي و باربد براي فعاليت‌هاي مختلف شروع به‌كار كردند. بسياري از هنرمندان مانند استاد فريدون حافظي، عبدالوهاب شهيدي و... معتقدند كه موسيقي بايد به دو بخش قبل و بعد از افتتاح راديو تقسيم شود، چراكه بعد از افتتاح اين سازمان بسيار ارزنده در ايران، موسيقي، فرهنگ و هنر پيشرفت چشمگيري داشت و اكثريت هنرمندان در راديو به فعاليت‌هاي خود ادامه دادند و در حال حاضر هم راديو براي بسياري از شنوندگان ارزش خاصي دارد. متاسفانه اطلاعات ما در مورد بسياري از برنامه‌هاي راديو محدود است، چون آرشيو اصلي راديو دراختيار عموم نيست و تمام دست‌نوشته‌ها، نوارهاي ريل و نوارهاي موجود به ‌صورت خصوصي نگهداري مي‌شوند كه در سازمان راديو و در جايي خاص موجود است اما بسياري از تهيه‌كننده‌ها در دوره‌هاي مختلف نوشته‌ها يا نوارهاي ريل را از روي نوارهاي اصل كپي گرفته و براي خود آرشيو كرده‌اند كه امروزه برخي از آنها دراختيار عموم است. نقش رسانه براي هنر خاص موسيقي همواره بسيار تاثيرگذار بوده، اگرچه در حال حاضر فضاي مجازي بخش عمده پيشرفت موسيقي را هدايت مي‌كند اما نبايد نقش راديو را فراموش كنيم كه موسيقي اصيل و ملي ما را همين ابزار نگهداري كرد و هنوز هم براي موسيقي و ساير هنرها نقش مثمر ثمري ايفا مي‌كند.

خواننده، نوازنده و پژوهشگر تاريخ موسيقي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون