به مناسبت سالروز درگذشت استاد محسن جهانگيري
با اخلاق مثل اسپينوزا
محسن آزموده
وقتي آقاي يوسفي پيام داد و گفت ميخواهد براي سالروز درگذشت استاد دكتر محسن جهانگيري يادداشتي بنويسد، به وجد آمدم و برايش نوشتم: «بله خيلي خوب است، با كمال ميل.» به ايشان گفتم من هم يك يادداشت كوتاه به اين مناسبت مينويسم. آن موقع تصميم داشتم يادداشتي درباره گروه فلسفه دانشگاه تهران بنويسم، از قضا درونمايهاي انتقادي هم مدنظرم بود. اما وقتي نوشته آقاي يوسفي را خواندم، كلا نظرم برگشت و تصميم گرفتم حلاوت و شيريني نوشته زيباي ايشان را خراب نكنم و آن مضمون انتقادي را براي وقت و زماني ديگر بگذارم.
راستش من افتخار شاگردي استاد دكتر محسن جهانگيري را نداشتم. فكر ميكردم با او گفتوگويي كردهام كه آن هم اشتباه بود، بس كه او را دوست داشتم و دارم. سال 1385 براي تحصيل فلسفه به دانشكده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران راه يافتم. در آن زمان دكتر جهانگيري ديگر تدريس نميكرد. از استادان قديمي كه به هواي ايشان دوست داشتم در گروه فلسفه درس بخوانم، دكتر مجتهدي و دكتر ديناني و دكتر داوري هنوز بودند و از نسل بعدي دكتر بهشتي. با دكتر مجتهدي درس كانت را گذراندم و با دكتر ديناني درس حكمت متعاليه را. دكتر داوري فقط در دوره دكتري درس ميداد. دكتر جهانگيري هم فكر كنم اصلا تدريس نميكرد، اما از ديگران بيشتر به دانشكده ميآمد. او را هر روز صبح ميديدم كه از در كوچك دانشكده وارد سرسراي بزرگ ميشود و آهسته و پيوسته به سمت پلهها ميرود، سر به زير و فكور و بدون توجه به هياهوي دانشجويان.
بعضي از همكلاسيهايم كه دوره كارشناسي را هم در دانشگاه تهران درس خوانده بودند، شاگردي او را تجربه كرده بودند. ميگفتند دكتر جهانگيري مثل پدربزرگي مهربان و فرهيخته با ايشان برخورد ميكرد و مثلا به ايشان پند و اندرز ميداد كه براي خودتان كتابخانهاي كوچك درست كنيد و كتاب بخريد و با كتاب مانوس و همدم شويد.
محسن جهانگيري انساني سليمالنفس و شريف بود و از اين حيث ميتوان او را با باروخ اسپينوزا مقايسه كرد، فيلسوف محبوب هلندي كه دقيقترين و درستترين ترجمه فارسي از بزرگترين كتابش- و بلكه يكي از بزرگترين آثار تاريخ فلسفه- يعني اخلاق توسط دكتر جهانگيري صورت گرفته است. جهانگيري مثل اسپينوزا تنها، گوشهنشين و در عين حال آزاد و آزادانديش بود و در كنج آرام خودش مشغول كارهاي بزرگ فلسفي و تحقيقي، بيادعا و بيهياهو. تكنگاريهايش درباره سه فيلسوف غرب، بيكن، هابز و اسپينوزا و كتاب سترگش راجع به محيالدين ابنعربي چهره برجسته عرفان اسلامي نمونههاي درخشان آثاري تحقيقي و عالمانه درباره متفكران است. يادش گرامي و جاودان. با اميد.