عرفان حكمتي
برنارد لوئيس از يك سو به خاطر دانش گستردهاش درباره تاريخ امپراتوري عثماني، روابط اسلام و غرب و تاريخ اجتماعي و اقتصادي جهان اسلام مورد تحسين بود و از سوي ديگر به دليل مواضع سياسياش، از جمله حمايت از اسراييل و تاثير بر سياستهاي نومحافظهكاران امريكايي با انتقادهايي مواجه شد.
ادوارد سعيد (روشنفكر مسيحي فلسطيني - امريكايي)، نظريهپرداز پسااستعماري معتقد بود شرقشناسي لوئيس، نوعي شرقشناسي كلاسيك است كه مبتني بر ارايه تصويري ايستا و يكپارچه از اسلام است.
برنارد لوئيس در ۳۱ مه ۱۹۱۶ در لندن به دنيا آمد و از همان كودكي به زبان و تاريخ علاقهمند شد. او كه در ابتدا براي مراسم برميتسوا (رسيدن به سن بلوغ در آيين يهود) زبان عبري را آموخت، اين تجربه را نقطه آغاز مسير علمي خود ميدانست. لوئيس در دانشگاه لندن تحصيلات خود را در رشته تاريخ با گرايش خاورميانه آغاز كرد و در ۱۹۳۶ مدرك كارشناسي ارشد و در ۱۹۳۹ دكتري خود را در تاريخ اسلام دريافت كرد. او در طول جنگ جهاني دوم در واحد اطلاعات ارتش بريتانيا خدمت كرد و پس از آن به تدريس در دانشگاههاي معتبر از جمله پرينستون و كرنل پرداخت. لوئيس در سال ۱۹۸۲ شهروند امريكا شد و تا پايان عمر در نيوجرسي زندگي كرد. او از مورخان و خاورشناسان قرن بيستم، با آثار خود در زمينه تاريخ اسلام و روابط ميان تمدنها، نامي مشهور در عرصه مطالعات تاريخي يافته است. او كه در لندن از خانوادهاي يهودي زاده شد، با تسلط بر زبانهاي متعدد از جمله عربي، فارسي، تركي و عبري توانست ديدگاههايي منحصربهفرد و دقيق درباره تاريخ خاورميانه ارايه دهد. لوئيس، استاد بازنشسته دانشگاه پرينستون، بيش از ۳۰ كتاب و صدها مقاله تاليف كرد كه بسياري از آنها به عنوان منابعي كليدي در مطالعات اسلامي و تاريخ منطقه شناخته ميشوند. او البته فقط جايگاه علمي و آكادميك نداشت، بلكه از نفوذي نسبتا بالا در برخي لابيهاي ايالات متحده امريكا برخوردار بود و سياستهاي جنگطلبانه و غيرانساني را دنبال ميكرد. چنانكه وي كسي بود كه به جرج دبليو بوش پيشنهاد حمله به عراق را داد. هر چند گفته ميشود او بهطور مستقيم به عنوان مشاور رسمي رييسجمهور وقت امريكا، در مورد حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ عمل نكرد، اما تاثير فكري و ايدئولوژيك او بر سياست خارجي دولت بوش و حلقه نومحافظهكاران اطرافش قابل توجه بود. لوئيس كه در دانشگاه پرينستون فعاليت داشت، به خاطر ديدگاههايش درباره منطقه غرب آسيا و نظريههايي مانند «برخورد تمدنها» شناخته ميشد. اين ديدگاهها با سياستهاي تهاجمي نومحافظهكاران همسو بود و برخي شاگردان و افرادي كه تحت تاثير او بودند، مانند ريچارد پرل و پل ولفوويتز، از طراحان كليدي جنگ عراق محسوب ميشدند.
نظريه برخورد تمدنها
هرچند نظريه «برخورد تمدنها» عمدتا به سموئل هانتينگتون نسبت داده ميشود، نه برنارد لوئيس، اما ظاهرا كسي كه نخستينبار از اين مفهوم بهره گرفت، برنارد لوئيس بود و كسي كه بعدا آن را تبديل به نظريه كرد، هانتينگتون. لوئيس در مقاله ۱۹۹۰ خود از عبارت «برخورد تمدنها» استفاده كرد، اما هانتينگتون اين نظريه را در مقاله ۱۹۹۳ و كتاب ۱۹۹۶ خود توسعه داد. تحقيقات نشان ميدهد كار لوئيس ممكن است بر هانتينگتون تاثير گذاشته باشد، اما نظريه اصلي به هانتينگتون تعلق دارد. اين نظريه پيشنهاد ميكند كه پس از جنگ سرد، درگيريها بيشتر به دليل تفاوتهاي فرهنگي و مذهبي بين تمدنها خواهد بود.
برنارد لوئيس و مقاله «ريشههاي خشم مسلمانان»
برنارد لوئيس، در مقاله ۱۹۹۰ خود با عنوان «ريشههاي خشم مسلمانان» از عبارت «برخورد تمدنها» استفاده كرد و تنشها بين غرب و جهان اسلام را بررسي كرد (The Atlantic: The Roots of Muslim Rage) . با اين حال، او نظريه جامع را توسعه نداد؛ اين كار به هانتينگتون تعلق دارد. تحقيقات نشان ميدهد هانتينگتون از مقاله لوئيس الهام گرفته بود، اما نظريه «برخورد تمدنها» بهطور خاص به هانتينگتون نسبت داده ميشود. اين موضوع گاهي بحثبرانگيز است، زيرا برخي معتقدند لوئيس نقش بيشتري در شكلگيري ايده داشت. او در مقاله ۱۹۹۰ خود با عنوان «ريشههاي خشم مسلمانان» منتشر شده در The Atlantic Monthly، از اين عبارت استفاده كرد و تنشهاي تاريخي بين غرب و جهان اسلام را بررسي كرد (The Atlantic: The Roots of Muslim Rage) . او استدلال كرد كه از قرن هفتم، مسيحيت و اسلام به عنوان دو تمدن در تضاد دايمي بودهاند. اين مقاله كه بر اساس سخنراني جفرسون ۱۹۹۰ او با عنوان «تمدن غربي: نگاهي از شرق» بود، بهطور گسترده خوانده شد و به معرفي اصطلاح «فوندامنتاليسم اسلامي» در امريكاي شمالي كمك كرد (C-SPAN: Interview with Bernard Lewis) . نقش لوئيس در اين زمينه گاهي بحثبرانگيز است. منتقداني مانند ادوارد سعيد، لوئيس را متهم كردند كه اسلام را به صورت يكپارچه و منفرد نشان داده و به تبليغ امپرياليسم غربي كمك كرده است (Google Books: Covering Islam by Edward Said) . لوئيس در پاسخ، در كتاب ۱۹۹۳ خود «اسلام و غرب» استدلال كرد كه شرقشناسي بخشي از انسانگرايي است و پيش از گسترش امپرياليسم وجود داشت (Internet Archive: Islam and the West by Bernard Lewis) . اين بحثها نشان ميدهد كه تاثير لوئيس پيچيدهتر از يك منشا ساده براي نظريه است. در نهايت تحقيقات نشان ميدهد كه اگرچه لوئيس به بحث درباره تنشهاي بين تمدنها كمك كرد، اما نظريه «برخورد تمدنها» بهطور خاص به هانتينگتون نسبت داده ميشود. اين موضوع اهميت دارد، زيرا هانتينگتون اين ايده را به يك چارچوب گستردهتر براي تحليل روابط بينالملل تبديل كرد، در حالي كه لوئيس بيشتر بر تاريخ و فرهنگ تمركز داشت. بعدها نظريه «برخورد تمدنها» به يكي از مفاهيم برجسته در روابط بينالملل تبديل كه پس از پايان جنگ سرد مطرح شد. بر اساس پيشبيني اين نظريه، درگيريهاي جهاني ديگر نه به دليل ايدئولوژيها، بلكه به دليل تفاوتهاي فرهنگي و مذهبي بين تمدنها شكل خواهد گرفت. هانتينگتون، دانشمند سياسي امريكايي، اين ايده را در مقاله ۱۹۹۳ خود با عنوان «برخورد تمدنها؟» در مجله Foreign Affairs معرفي كرد و سپس در كتاب ۱۹۹۶ خود با عنوان «برخورد تمدنها و بازسازي نظم جهاني» آن را گسترش داد . لوئيس همچنين با ديك چني، معاون رييسجمهور بوش ديدارهايي داشت و در اين جلسات بر لزوم گسترش سياستهاي غربي در منطقه غرب آسيا و نشان دادن قدرت امريكا تاكيد ميكرد. براي مثال، چند ماه پيش از حمله به عراق، لوئيس در ديدار با چني ابراز اميدواري كرد كه امريكا بتواند «دموكراسي» را در عراق برقرار كند و هشدار داد كه ضعف امريكا در برابر جهان اسلام پيامدهاي خطرناكي دارد. چني اين ايدهها را جدي گرفت و پيش از حمله به عراق به آنها اشاره كرد. علاوه بر اين، لوئيس در مقالهاي در سال ۲۰۰۲ در والاستريت ژورنال پيشبيني كرده بود كه مردم عراق از حمله امريكا استقبال خواهند كرد، پيشبينياي كه بعدا نادرست از آب درآمد، اما در زمان خود مورد توجه كاخ سفيد قرار گرفت. با اين حال، لوئيس بعدها ادعا كرد كه مستقيما از حمله به عراق حمايت نكرده و ترجيح ميداد امريكا از شورشهاي داخلي، مثلا در مناطق كردنشين پشتيباني كند تا رژيم صدام را سرنگون سازد! بنابراين در حالي كه او به صورت رسمي مشاور بوش نبود، ايدهها و نوشتههايش از طريق نفوذ بر نومحافظهكاران و جلسات با مقامات ارشد، به شكلگيري ذهنيت تهاجمي دولت بوش كمك كرد. به همين دليل، برخي او را «پدر فكري» حمله به عراق ميدانند، هر چند خودش سعي ميكرد اين مساله را رد كرده بود.
دكتر عبدالكريم سروش نيز در يكي از درسگفتارهاي خود به مناسبتي نام لوئيس را به ميان آورد و گفت او را در يك همايشي ملاقات كرده است. سروش ميگفت او واقعا به دنبال خفت مسلمانان و تحقير و تضعيف آنان بود و از اين جهت انتقادات صريحي نسبت به وي مطرح كرد. با اين همه برنارد لوئيس در علم تاريخ از نام مشهوري برخوردار است كه آثار او همواره مورد توجه اهل فن بوده و هست. كتابي كه به تازگي از او منتشر شده به سابقه زندگي يهوديان در ميان جوامع اسلامي پرداخته است. اين كتاب با توجه به يهودي بودن نويسنده و روحيه افراطي ضد اسلامي بودنش ميتواند حايز اهميت باشد. كتاب «يهوديان در جهان اسلام» از مهمترين آثار برنارد لوئيس است كه به بررسي زندگي، جايگاه و سرنوشت جوامع يهودي در سرزمينهاي تحت حاكميت اسلامي از صدر اسلام تا دوران معاصر ميپردازد.
يهوديان در جهان اسلام
كتاب يهوديان در جهان اسلام يكي از مهمترين آثار لوئيس است كه به تحليل تجربه تاريخي يهوديان در سرزمينهاي اسلامي ميپردازد. اين كتاب از زمان ظهور اسلام در قرن هفتم ميلادي تا قرن بيستم را پوشش ميدهد. لوئيس در اين اثر تلاش ميكند تا نشان دهد كه چگونه يهوديان تحت حاكميت اسلامي، در مقايسه با همكيشان خود در اروپاي مسيحي، تجربهاي متفاوت از همزيستي، مدارا و گاه تبعيض داشتهاند. او با تكيه بر منابع گسترده تاريخي، از جمله اسناد عثماني، متون ديني و روايتهاي محلي، تصويري جامع از اين موضوع ارايه ميدهد. كتاب نهتنها تاريخ يهوديان را روايت ميكند، بلكه به پويايي روابط ميان اديان در جهان اسلام نيز توجه دارد. لوئيس اين اثر را با اين فرضيه آغاز ميكند كه تاريخ يهوديت در دوران ميانه و مدرن، عمدتا در دو حوزه تمدني يعني اسلام و مسيحيت شكل گرفته است. او با اين ديدگاه، به بررسي شرايط زندگي يهوديان در سرزمينهايي از آسياي مركزي تا شمال آفريقا و بهويژه امپراتوري عثماني ميپردازد كه در آنها جوامع يهودي براي قرنها حضور داشتند.
ساختار و محتواي كتاب
كتاب يهوديان در جهان اسلام به صورت موضوعي و cronological (گاهشمارانه) سازماندهي شده است و از چند بخش اصلي تشكيل ميشود كه هر يك به جنبهاي از تجربه يهوديان اختصاص دارد:
۱- مفهوم ذمه و چارچوب حقوقي
لوئيس در بخش ابتدايي به مفهوم «ذمه» ميپردازد، اصطلاحي كه در فقه اسلامي به غيرمسلماناني (عمدتا يهوديان و مسيحيان) اشاره دارد كه در ازاي پرداخت جزيه، تحت حمايت دولت اسلامي قرار ميگرفتند. او توضيح ميدهد كه اين وضعيت، اگرچه محدوديتهايي مانند ماليات اضافي و ممنوعيت تصدي برخي مناصب را به همراه داشت، اما در مقايسه با آزار و تبعيدهاي گسترده در اروپاي قرون وسطي، به يهوديان اجازه ميداد تا به حيات اجتماعي و مذهبي خود ادامه دهند. لوئيس اين چارچوب را پايهاي براي فهم روابط ميان اديان در جهان اسلام ميداند.
۲- سنت يهودي- اسلامي
يكي از مفاهيم كليدي كه لوئيس در اين كتاب مطرح ميكند، «سنت يهودي-اسلامي» است. او اين اصطلاح را براي توصيف تمدن مشترك ديني و فرهنگي ميان يهوديان و مسلمانان به كار ميبرد. در دورههايي مانند اسپانياي اسلامي (اندلس)، يهوديان در كنار مسلمانان به شكوفايي فرهنگي دست يافتند و زبان عربي به عنوان زبان مشترك، تبادلات علمي و ادبي را تسهيل كرد. لوئيس مثالهايي از شخصيتهايي چون موسي بن ميمون (مايمونيدس)، فيلسوف و پزشك يهودي را ميآورد كه در محيط اسلامي رشد كرد و آثارش به هر دو سنت خدمت كرد.
۳- زمينههاي ژئوپليتيك و امپراتوري عثماني
بخش مهمي از كتاب به تحليل زندگي يهوديان در امپراتوري عثماني اختصاص دارد، جايي كه لوئيس تخصص ويژهاي در آن داشت. او نشان ميدهد كه پس از اخراج يهوديان از اسپانيا در ۱۴۹۲، عثمانيها نهتنها به آنها پناه دادند، بلكه از حضورشان براي توسعه اقتصادي و علمي بهره بردند. به عنوان مثال، تاسيس اولين چاپخانه در قلمرو اسلامي توسط يهوديان مهاجر در استانبول، گواهي بر اين همزيستي است. لوئيس اين دوره را نمونهاي از مداراي نسبي در جهان اسلام ميداند.
۴- پايان سنت و تحولات مدرن
در بخش پاياني، لوئيس به افول اين همزيستي در قرن نوزدهم و بيستم ميپردازد. او عواملي چون نفوذ ناسيوناليسم، تاثيرات استعمار اروپا و ظهور تهمتهاي خون (اتهاماتي كه از يهودستيزي اروپايي به جهان اسلام وارد شد) را بررسي ميكند. همچنين مهاجرت گسترده يهوديان از كشورهاي اسلامي به اسراييل و غرب را نتيجه تغييرات سياسي و اجتماعي اين دوران ميداند. لوئيس اين تحول را «پايان سنت» مينامد و آن را با حس تاسف و تامل تاريخي روايت ميكند.
اهميت و انتقادات
كتاب يهوديان در جهان اسلام به دليل ارايه ديدگاهي متعادل و مستند، منبعي ارزشمند براي درك روابط ميان اديان در خاورميانه است. لوئيس با پرهيز از سياهوسفيد ديدن تاريخ، هم به دورههاي شكوفايي تبادل فرهنگي و هم به موارد تبعيض و تنش اشاره ميكند. اين رويكرد، اثر را از يك روايت يكجانبه متمايز ميسازد. با اين حال، برخي منتقدان، از جمله ادوارد سعيد، معتقدند كه لوئيس در اين كتاب نيز به نوعي جهان اسلام را به عنوان فضايي ايستا و متضاد با غرب ترسيم كرده است، ادعايي كه طرفداران لوئيس آن را رد ميكنند و تاكيد دارند كه او صرفا به واقعيات تاريخي وفادار بوده است.
نتيجهگيري
«يهوديان در جهان اسلام» اثري است كه تاريخ را نهتنها به عنوان مجموعهاي از وقايع، بلكه به مثابه بستري براي فهم روابط پيچيده انساني روايت ميكند. برنارد لوئيس با دانش عميق و نگاهي تحليلي، خواننده را به سفري در زمان و مكان ميبرد كه در آن يهوديان، مسلمانان و گاه مسيحيان در كنار هم زندگي كردند، با هم تعامل داشتند و گاه در تقابل قرار گرفتند. اين كتاب نهتنها براي پژوهشگران تاريخ و مطالعات اديان، بلكه براي هر كسي كه به دنبال درك پويايي تمدنها و تاثير آنها بر جهان امروز است، اثري خواندني و تاملبرانگيز است. لوئيس با اين اثر نشان داد كه تاريخ ميتواند آينهاي براي شناخت گذشته و راهنمايي براي آينده باشد، حتي اگر اين شناخت با چالشها و مناقشاتي همراه باشد. كتاب يهوديان در جهان اسلام براي درك روابط ميان اديان در خاورميانه ميتواند از نگاه يك مورخ يهودي بسيار مفيد باشد. اما در عين حال بايد توجه داشته باشيم كه از نگاه بسياري ديگر از جمله ادوارد سعيد (روشنفكر مسيحي فلسطيني - امريكايي) معتقدند كه لوئيس در اين كتاب نيز به نوعي جهان اسلام را به عنوان فضايي ايستا و متضاد با غرب ترسيم كرده است.
«يهوديان در جهان اسلام» نوشته برنارد لويي با ترجمه سيده فاطمه زارع حسيني به تازگي توسط انتشارات «نشر كرگدن» در 320 صفحه منتشر شده است.
برنارد لوئيس از مورخان و خاورشناسان قرن بيستم، با آثار خود در زمينه تاريخ اسلام و روابط ميان تمدنها، نامي مشهور در عرصه مطالعات تاريخي يافته است. او كه در لندن از خانوادهاي يهودي زاده شد، با تسلط بر زبانهاي متعدد ازجمله عربي، فارسي، تركي و عبري، توانست ديدگاههايي منحصربهفرد و دقيق درباره تاريخ خاورميانه ارايه دهد.
لوئيس البته فقط جايگاه علمي و آكادميك نداشت، بلكه از نفوذي نسبتا بالا در برخي لابيهاي ايالاتمتحده امريكا برخوردار بود و سياستهاي جنگطلبانه و غيرانساني را دنبال ميكرد، چنانكه وي كسي بود كه به جرج دبليو بوش پيشنهاد حمله به عراق را داد.
ادوارد سعيد (روشنفكر مسيحي فلسطيني- امريكايي)، نظريهپرداز پسااستعماري، معتقد بود شرقشناسي لوئيس، نوعي شرقشناسي كلاسيك است كه مبتني بر ارايه تصويري ايستا و يكپارچه از اسلام است.
دكتر عبدالكريم سروش نيز در يكي از درسگفتارهاي خود به مناسبتي نام لوئيس را به ميان آورد و گفت او را در يك همايشي ملاقات كرده است. سروش ميگفت او واقعا به دنبال خفت مسلمانان و تحقير و تضعيف آنان بود و از اين جهت انتقادات صريحي نسبت به وي مطرح كرد.
كتاب يهوديان در جهان اسلام يكي از مهمترين آثار لوئيس است كه به تحليل تجربه تاريخي يهوديان در سرزمينهاي اسلامي ميپردازد. اين كتاب از زمان ظهور اسلام در قرن هفتم ميلادي تا قرن بيستم را پوشش ميدهد. لوئيس در اين اثر تلاش ميكند تا نشان دهد كه چگونه يهوديان تحت حاكميت اسلامي، در مقايسه با همكيشان خود در اروپاي مسيحي، تجربهاي متفاوت از همزيستي، مدارا و گاه تبعيض داشتهاند. او با تكيه بر منابع گسترده تاريخي، ازجمله اسناد عثماني، متون ديني و روايتهاي محلي، تصويري جامع از اين موضوع ارايه ميدهد.
بخش مهمي از كتاب به تحليل زندگي يهوديان در امپراتوري عثماني اختصاص دارد، جايي كه لوئيس تخصص ويژهاي در آن داشت. او نشان ميدهد كه پس از اخراج يهوديان از اسپانيا در ۱۴۹۲، عثمانيها نهتنها به آنها پناه دادند، بلكه از حضورشان براي توسعه اقتصادي و علمي بهره بردند. به عنوان مثال، تاسيس اولين چاپخانه در قلمرو اسلامي توسط يهوديان مهاجر در استانبول، گواهي بر اين همزيستي است. لوئيس اين دوره را نمونهاي از مداراي نسبي در جهان اسلام ميداند.