بازگشت اخلاق به ساحت قدرت
خسرو قاضيزاده
تصميم متعهدانه و شجاعانه رييسجمهور در بركناري معاون پارلماني خود، به هيچوجه يك اقدام دماگوژيمآبانه يا صرفا يك جابهجايي اداري در ساختار قدرت نبود؛ بلكه اقدامي معنادار بود كه پيامهاي روشني درباره رويكرد دولت جديد به مفاهيمي چون قدرت، مسووليتپذيري و اخلاق در عرصه حكمراني داشت. اين تصميم را ميتوان نشانهاي از تلاش دولت براي بازتعريف مرزهاي اقتدار و بازسازي اعتماد عمومي در چارچوب نوعي پراگماتيسم سياسي ارزيابي كرد. رييسجمهور نشان داد كه در مواجهه با ناهماهنگيهاي رفتاري يا عدول از چارچوبهاي اعلامشده كه در قالب شعارها و برنامههاي تبليغاتي در دوران انتخابات يا در طول دههها مسووليت چه در حوزه اجرا يا تقنين بدان اشاره كرده است، اهل مماشات نيست و با قاطعيت با آن برخورد ميكند حتي اگر اين قاطعيت هزينههايي به همراه داشته باشد.
در فضاي امروز سياست، چنين رويكردي بيش از آنكه متكي بر محاسبات صرف سياسي و مديريت التهاب جامعه باشد، ريشه در جهانبيني و باور به اخلاق در قدرت دارد كه به درستي در قول و فعل رييسجمهور اين روزها جاري و ساري است. البته اين باور در سنت فكري اسلام مورد تأكيد بوده و در آثار امام محمد غزالي، بهويژه در كيمياي سعادت، بهطور برجسته پرداخته شده است. امام محمد غزالي در كيميا، سعادت را نه در دستيابي به قدرت يا شهرت، بلكه در تهذيب نفس، شناخت خويشتن و ايستادگي بر مدار حق تعريف ميكند. او در توصيهاي كه فراتر از زمان و مكان است ميگويد: «پادشاهي كه بر هواي نفس غالب آيد، بهراستي پادشاه است؛ وگرنه بندهاي است با تاجي بر سر.» اين سخن، ناظر بر آن است كه قدرت، اگر با تذهيب نفس، دروننگري، تقوا و مراقبت، تعهد و استواري همراه نباشد، چيزي جز زينت ظاهري و البته ملعبهاي بيش نخواهد بود.
از اين منظر، اقدام رييسجمهور پزشكيان را بايد نمونهاي عملي از همان آموزه غزالي دانست؛ تصميمي برخاسته از باور به مرزبندي اخلاقي، وفاداري به حقيقت و اولويت دادن به اصول بر مصلحتهاي گذرا در ساختار سياستورزي رايج، جايي كه بسياري ترجيح ميدهند از مواجهه با ناهماهنگيها پرهيز كنند تا اصطكاكي ايجاد نشود و بحراني متولد نگردد.
اين رفتار نهتنها جلوهاي از جسارت، بلكه نمادي از معناگرايي در عرصه قدرت است؛ معناگرايي كه ريشه در انس عميق او با معارف ژرف قرآن و نهجالبلاغه دارد. در اين چارچوب، اقدام رييسجمهور را ميتوان نوعي بازتعريف نسبت قدرت و ارزش دانست؛ تلاشي براي عبور از موازنههاي صرفا ابزاري و مصلحتانديشانه و بازگشت به سياستي مبتني بر اخلاق، صداقت و مسووليتپذيري، آنگونه كه در سنت علوي و آموزههاي وحياني تبيين شده است.
غزالي در «كيمياي سعادت» اخلاق را همان جوهري ميداند كه اگر در جان انسان و جامعه جاري شود، ميتواند مس را به طلا بدل كند؛ كيميايي كه ميتواند سياست را از روزمرّگي و منفعتطلبي، به سطحي از تعهد، عدالت و اصلاح ارتقا دهد.
تصميم پزشكيان، از اين زاويه، نه صرفا يك اقدام اداري، بلكه نشانهاي از بازگشت اين كيميا به ساحت قدرت است؛ حركتي به سوي احياي سياستي كه با اخلاق آغاز ميشود، با صداقت ادامه مييابد و با اعتماد عمومي به بار مينشيند.