هفت بيارزش
حسن لطفي
اينكه منتظر باشيم هر هفتي خوب باشد انتظار بجايي نيست، نمونهاش هفتمين فصل سريال پايتخت است كه نه تنها در قد و قواره عدد هفت نيست، بلكه در قد و قواره قسمتهاي اول و دوم اين سريال هم نيست. اينكه انتظار داشته باشيم سريال پايتخت (يك، دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت و...) در حد و اندازه سريال ماندگار ناصر تقوايي (دايي جان ناپلئون) باشد هم انتظار معقولي نيست، چراكه دستياري تقوايي در آن سريال و پسرخاله اين كارگردان بزرگ بودن هم نميتواند دليلي براي همقد او شدن (در فيلمسازي) باشد. حتي اگر توقع داشته باشيم كه هفتمين فصل اين سريال در خوبي معادل فصلهاي يك و دو باشد هم حداقل براي نويسنده اين مطلب انتظار درستي نيست، چراكه در وهله نخست بر اين باورم كه تكامل در هنر هميشگي نيست و در مرتبه دوم بر اين اعتقادم فيلمسازي به خاطر رابطهاش با هنر و صنعت علاوه بر شرايط فردي به عوامل بسياري مرتبط است. اما اگر توقع داشته باشيم گروهي كه در اين سريال هستند (سيروس مقدم، محسن تنابنده، ريما رامينفر، احمد مهرانفر و...) به خودشان و بينندگان تلويزيون (كاري به كاهش مخاطب اين رسانه ندارم) احترام بگذارند، انتظار بجايي است. سريال پايتخت در فصلهاي نخست سريال قابل دفاعي بود. ميتوانست در همان سه فصل خاتمه پيدا كند و تبديل به خاطره خوبي براي بينندگانش شود. اما چنين نشد. سفارشهاي وصل به اقبال از اين سريال (در نبود رقباي قدرتمندي كه اين روزها در پلتفرمها پخش ميشوند) باعث تمايل سازندگان سريال يا رسانه ملي به ساخت فصلهاي بعدي شد. اتفاقي كه با استفاده تبليغاتي رو و سطحي در فصل پنج و فيلمنامههاي ضعيف از فصل چهار به بعد باعث خدشه به خاطره خوبي شد كه ميتوانست در ذهن مخاطبان باعث تثبيت جايگاه اين سريال شود. سريالي كه در فصل هفتم هر چند بازيگرانش شناخته شدهتر شدهاند و هر كدامشان در فيلمها و سريالها عاملي براي جذب مخاطب هستند، كنار هم نيز نتوانستهاند باعث حفظ آبرو براي خودشان شوند. به نظر ميرسد فيلمنامهنويس سريال (محسن تنابنده) بيشتر از خلق لحظات جذاب دراماتيك پي لحظاتي كمدي (كمدي؟) بوده كه از دل توان بازيگران (با تكيه بر لهجه مازندراني) بيرون بيايد. شايد اين ترفند به درد شو و برنامههاي نمايشي و جوكر و... بخورد، اما در سريالي همانند پايتخت تبديل به موقعيتي كسالتبار و حالگير ميشود. بگذريم و برسيم به اصل مطلب. خداحافظي در اوج فقط مربوط به دنياي ورزش، عالم موسيقي و... نيست. بايد ياد بگيريم بهانه نان و هندوانههايي كه مسوولان رسانه ملي براي جذب مخاطب زير بغل فيلمسازان و بازيگران و... ميگذارند دليل خوبي براي ساخت فصلهاي بعدي بد سريالهاي مقبول نيست.آن هم در زمانهاي كه مخاطبان به راحتي دسترسي به سريالهاي درجه يك دنيا (با تمام محدوديتها) دارند.