• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۴ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5965 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۴ بهمن

موسيقي، از تابوها تا تغيير ذائقه نسل‌ها!

محمد شمخاني

سخنان اخير وزير فرهنگ درباره تغيير ذائقه موسيقايي نسل‌هاي نوآمده و گرايش آنها به موسيقي پاپ كره‌اي، بار ديگر بحثي ديرين در گستره سياستگذاري فرهنگي كشور را به سطح عمومي آورد. عباس صالحي در نگاهي رسمي به موضوع، بر اين باور بود كه گرايش به اين نوعِ نازلِ موسيقي، نشانه‌اي از اشتباهات مديريتي در عرصه داخلي و ناكامي در توليد آثار مناسب براي جذب ذائقه نسل‌هاي جديد بوده است. اين تحليل، هرچند كه از نگراني‌هاي عميق فرهنگي سرچشمه مي‌گيرد و در جاي خود درست مي‌نمايد، اما به‌طور كامل و شامل به علل و عوامل اين پديده توجه ندارد. واقعيت اين است كه تغيير در مذاقِ موسيقايي نسل‌هاي جديد، دست‌كم امروزه تنها به‌ خاطر عوامل داخلي و كاستي‌هاي فرهنگي كشور نيست و به عنوان پديده‌اي جهاني، حتي در بسياري از كشورهاي پيشرفته با فرهنگ آزادتر و سخت‌گيري‌هاي اجتماعي كمتر نيز مشاهده مي‌شود. بنابراين، بايد اين واقعيت را پذيرفت كه عامل سلبي در داخل كشور، هرچند نقشي اساسي ايفا مي‌كند، اما تنها عامل موثر در شكل‌گيري اين پديده نيست. براي مثال همين پديده جهاني شدن موسيقي پاپ كره‌اي را-كه از حيث اقبال و فراگيري يادآور انيمه‌هاي ژاپني دهه 80 و 90 قرن بيستم است- بايد در يك متن فرهنگي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي وسيع‌تر تحليل كرد. پديده K-pop نه‌تنها به‌ دليل ويژگي‌هاي موسيقايي خود، بلكه به‌خاطر پيوستارهاي فرهنگي و اجتماعي آن و قرار گرفتن در بستر دنياي ديجيتال و شبكه‌اي امروز توانسته است توجه جهاني را به خود جلب و جذب كند. اين نوع موسيقي، به دلايلي چون كاربستِ جلوه‌هاي بصري منحصربه‌فرد، بازنمايي بدن‌مندِ يك شكل زندگي فانتزي و هدونيستي، ارائه يك زيباشناسي تركيبي، نفي مرزهاي جنسيتي تا سرحد تغيير چهره و هويت جنسي، بازخواني سبك‌هاي قديمي موسيقي پاپ غربي، استفاده از ريتم‌ها و رقص‌هاي پرتحرك و روايت‌هاي سطحي و احساسي قدرتمند توانسته در جهانِ امروز فراگير شود. به بيان ديگر، موسيقي پاپ كره‌اي با بهره‌گيري از تصاوير جذاب و اغواگر، پوشش‌ها و آرايش‌هاي خاص، اجراهاي نوعي مدرن و ساخت و پرداختِ ويديوهاي پرهزينه، جذاب و حرفه‌اي است كه توانسته به يكي از نمادهاي فرهنگي جهاني تبديل شود و با حضورِ پررنگ در شبكه‌هاي اجتماعي و پلتفرم‌هايي چون يوتيوب، به سرعت در دسترس نوجوانان و جوانان قرار گيرد و احساس تعلق به يك جامعه بزرگ و جهاني را در آنها ايجاد كند  و اما در بازگشت به سخنان وزير فرهنگ و در راستاي تأكيد بر صحت آن بايد اعتراف كرد كه تغيير ذائقه موسيقايي نسل‌هاي جديد در ايران، آن‌هم به اين گستردگي، نه يك رويداد تصادفي، كه بيش از هر چيز نتيجه مستقيم سياست‌هاي قيم‌مآبانه فرهنگي و مديريتي كشور در دهه‌هاي اخير است. در سرزميني كه نشان دادن ساز در رسانه ملي آن هنوز و همچنان يك تابو به شمار مي‌آيد، برگزاري كنسرت در شهري چون مشهد منوط به اجازه امام‌جمعه شهر مي‌شود و پخش دعاي ملكوتي «ربنا» با نغمه داوودي محمدرضا شجريان از رسانه ملي يكباره ممنوع اعلام مي‌گردد، چرا نبايد منتظر تغيير ذائقه موسيقي مردم و به‌ويژه نسل‌هاي جديد شد؟ همان‌طور كه محمد بهشتي، رييس اسبق سازمان ميراث فرهنگي، در مناظره‌هاي انتخابات رياست‌جمهوري اخير به درستي اشاره كرد، ما در مواجهه با تحولات جهاني و پيشرفت‌هاي تكنولوژيك دهه 70 به بعد، دچار سوءمديريت و انفعال شده‌ايم و به‌جاي پايش و پذيرش تغييرات و استفاده از آنها براي تقويت فرهنگ داخلي، به دنبال «قرنطينه فرهنگي» بوده‌ايم. يعني درست وقتي كه با رواج اينترنت مرزهاي فرهنگي به‌شدت برداشته شد و دنيا به‌ويژه از نظر رسانه‌اي به هم پيوست، ما همچنان بر آن بوديم كه به جاي تلاش براي توليد محتوا و موسيقي ارزشمند بومي در فضايي آزاد و رقابتي، با محدود كردن دسترسي مردم به منابع فرهنگي جهان، كشور را در يك انزواي فرهنگي ايدئولوژيك نگه داريم. 
در جهان امروز كه مرزهاي جغرافياي فرهنگي به ‌واسطه اينترنت، شبكه‌هاي اجتماعي و سكو‌هاي جهاني تقريبا بي‌معنا شده‌اند، اصرار بر سياست‌گذاري كنترل توليد و مصرف موسيقي، مانند تلاش براي مهار آب در صافي است. اين اصرار شايد از ترس‌هاي قديمي ناشي شود: ترس از دست دادن هويت ملي، ترس از انفعال در برابر هژموني فرهنگي بيگانه، يا ترس از انحراف‌هاي اجتماعي. اما مشكل اينجاست كه چنين سياست‌هايي اغلب از درك ماهيت پوياي فرهنگ و هنر در جهان امروز عاجز هستند. فرهنگ ديگر نه محصولي قابل حصر و حبس است و نه مصرف آن به مرزهاي ملي و محلي محدود مي‌شود. حتي اگر كشوري بخواهد سياستي سلبي وضع كند، ابزارها و روش‌هاي سنتي كنترل ديگر به نتيجه نمي‌رسند. چرا كه مخاطبان در عرض چند ثانيه مي‌توانند سياست‌هاي دستوري، فرمايشي و تحريمي را دور بزنند و به محصولاتي دست بيابند كه هزاران كيلومتر دورتر از خواب و خيال مسوولان ما توليد شده است. از همين رو، آنچه امروز واقعا مضحك و متناقض مي‌نمايد، اين است كه عده‌اي هنوز بر اين تصورند كه مي‌توانند به قول بهشتي، با كشيدنِ سيم‌خاردار در برابر اين سيلِ جهاني مقاومت كنند. اينجاست كه بايد بپذيريم دوران قرنطينه فرهنگي به پايان رسيده و امروز بيش از هر زمان ديگري نيازمند يك مديريت فرهنگي ايجابي، فعال و پويا هستيم كه ضمن حمايت از هنرمندان داخلي، با توليدات جذاب و متنوع، جوانان را تا جاي ممكن به فرهنگ و هنر بومي خود جذب كند. 
شايد بسياري ندانند كه تا همين چند دهه پيش، كشوري چون فرانسه با درك تهديدهاي احتمالي هژموني فرهنگي ايالات متحده، به‌ويژه در عرصه سينما و موسيقي، سياست‌هاي حمايتي ويژه‌اي را براي مقابله با جريان غالب آمريكايي به كار گرفته بود و نه‌تنها بودجه‌هاي كلاني براي توليدات فرهنگي خود اختصاص مي‌داد، بلكه قوانيني وضع كرده بود تا سهم مشخصي از توليدات داخلي در سينماها و شبكه‌هاي تلويزيوني تضمين شود. «اصل استثناي فرهنگي»، كه فرانسه در قالب مذاكرات بين‌المللي از آن حمايت كرد، دقيقا همين هدف را دنبال مي‌كرد: دفاع از توليدات فرهنگي به عنوان كالايي غيرتجاري كه ارزش‌هاي ملي و هويتي يك كشور را بازتاب مي‌دهد. اين اصل به فرانسه اجازه داد تا براي حفظ زبان، ادبيات، سينما و موسيقي خود، قوانين ايجابي و محدودكننده‌اي عليه جريان غالب آمريكايي وضع كند. سياست‌گذاري فرهنگي فرانسه در اين مورد مبتني بر تقويت توليد و رقابت‌پذيري بود، نه محدوديت مصرف. فرانسه به جاي سانسور هاليوود، تلاش كرد سينماي خود را آن‌قدر جذاب كند كه مخاطب داخلي و جهاني ترجيح دهد به آن توجه كند. چالش ايران، اما، در جاي ديگري است. سياست‌هاي ما، به جاي تقويت زيرساخت‌هاي داخلي و حمايت از توليدكنندگان، در بسياري از موارد صرفا به ايجاد ممنوعيت، محدوديت يا نظارت سنگين بسنده كرده است. درس فرانسه به كشورهايي چون ما اين بود كه براي مقابله با هژموني فرهنگي، نيازي به حصار نيست. بلكه بايد زمينه‌اي فراهم شود كه هويت ملي در قالب توليدات خلاقانه و باكيفيت در دل جريان جهاني بدرخشد. درسي كه كشورهايي چون تركيه و كره‌جنوبي آن را فرا گرفتند و ما متأسفانه وقعي به آن ننهاديم. 
با اين تفاصيل، براي صيانت از صنعت موسيقي ايراني در برابر تهديدات جهاني، كه فقط به موسيقي پاپ كره‌اي هم محدود نمي‌شود، ابتدا بايد از برخوردهاي سلبي و روش‌هاي سنتي نظارت عبور كنيم. تلاش‌هاي مكرر در محدودسازي نه‌تنها به تقويت موسيقي ايران كمك نمي‌كند، بلكه آن را در برابر موسيقي جهاني، حتي در سطح داخلي، ضعيف‌تر مي‌سازد. مسوولان فرهنگي ما بايد اين حقيقت تلخ را بپذيرند كه در عصر ارتباطات و جهاني‌شدن، تداوم سياست‌هاي امنيتي و بازدارنده، نه‌تنها مانع از رشد موسيقي ايراني مي‌شود، بلكه فاصله‌اي عميق ميان هنر ايراني و ذائقه‌هاي روز دنيا ايجاد مي‌كند. در حوزه موسيقي، بايد ضمن حفظ اصالت‌هاي فرهنگي، به تنوع در توليدات موسيقايي توجه كنيم و هوشمندانه از ظرفيت‌هاي فضاي ديجيتال و شبكه‌هاي اجتماعي به‌درستي استفاده كنيم. موسيقي ايران نمي‌تواند صرفا منتظر تغيير ذائقه مردم باشد؛ بلكه بايد خود را در مسير توليد آثار جذاب و متناسب با نيازهاي اجتماعي امروز قرار دهد. ما بايد در قالب ديپلماسي فرهنگي به جهانيان نشان دهيم كه موسيقي ايراني مي‌تواند فراتر از مرزها تأثيرگذار باشد و در عرصه‌هاي بين‌المللي حرفي براي گفتن داشته باشد. اين راه تنها از طريق برقراري ارتباطات جهاني و حمايت از هنرمندان ايراني در سطح بين‌المللي ممكن است. موسيقي ايران مي‌تواند به عنوان يكي از ابزارهاي قدرت نرم براي معرفي و شناساندن فرهنگ ايراني در جهان عمل كند، اگر تنها بدانيم چگونه از اين ظرفيت استفاده كنيم و كار را به كاردان بسپاريم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون