جايگاه هويت ايراني در امر وفاق ملي
پرهام پوررمضان
در اين كوتاه نوشتار به دنبال پاسخي براي يكي از دغدغههاي جامعه يعني امر وفاق مليام و اين بدان معناست كه در پي اين ميكوشم تا از دريچه نگاه به هويت ايراني امكان و امتناع اين امر مهم را برشمرم از اين رو معتقدم كه ميتوان با توجه به تجربه زيسته ميان امر وفاق ملي ايرانيان و هويت ارتباط معناداري را درك كرد كه در ادامه به آن خواهم پرداخت: هويت ايراني به عنوان يكي از جنبههاي اصلي فرهنگ و سياست در ايران، مولفههاي مختلفي را شامل ميشود كه به شكلگيري يك درك مشترك از «ما» در ميان ايرانيان كمك ميكند. اين هويت نه تنها به تاريخ و فرهنگ غني اين سرزمين و تاثيرات آن بر زندگي روزمره مردم اشاره دارد، بلكه شامل يك شبكه پيچيده از ارتباطات اجتماعي، اقتصادي و سياسي نيز ميباشد. هويت ايراني نه تنها متشكل از عناصر فرهنگي، زبان، دين و هنجارهاي اجتماعي است، بلكه شامل مجموعهاي از ارزشها و باورهايي ميشود كه ايرانيان را به هم پيوند ميزند. اين هويت فراتر از مرزهاي جغرافيايي و قومي، يك حس مشترك را در ميان مردم ايجاد ميكند. در واقع، تاريخ مشترك، زبان فارسي به عنوان زبان ادبي و فرهنگي و ميراثهاي هنري و معنوي همگي به تقويت هويت ايراني كمك ميكنند. وفاق ملي به معناي همبستگي و اتحاد ميان اقوام، گروهها و افراد مختلف در يك كشور است. در ايران، با توجه به تنوع فرهنگي و قومي، هويت ايراني ميتواند به عنوان يك عامل وحدتبخش عمل كند. با احياي عناصر فرهنگي و تاريخي مشترك، ميتوان زمينههاي وفاق ملي را تقويت كرد. به عنوان مثال، جشنهاي ملي چون نوروز، نه تنها يادآور هويت ايراني هستند، بلكه سبب ايجاد يك فضاي همدلي و همبستگي ميان گروههاي مختلف قومي ميشوند،در ديگر سخن وفاق ملي و هويت ايراني دو مفهوم در هم تنيده هستند كه براي ساخت و ترويج يك جامعه پايدار و يكپارچه ضرورياند. با تقويت هويت ايراني بهوسيله توجه به تنوع فرهنگي و قومي و ايجاد يك روايت جامع از هويت ملي، ميتوان زمينههاي لازم براي وفاق ملي را فراهم كرد. اين وفاق نه تنها به ايجاد امنيت و ثبات، بلكه به پيشرفت اجتماعي و اقتصادي كشور نيز كمك خواهد كردبلكه از ديگر سو، وفاق ملي به حفظ هويت ايراني و تقويت آن در برابر چالشهاي جهاني و فرهنگي كمك ميكند و بدين ترتيب دو مفهوم بهصورت متقابل به يكديگر خدمت ميكنند. حفاظت از هويت ايراني و ترويج آن به منظور ايجاد وفاق ملي با چالشهايي مواجه است. يكي از چالشهاي اصلي، تنشهاي قومي و منطقهاي است كه ميتواند به تضعيف وحدت ملي منجر شود. در كنار اين چالش، جهاني شدن و تاثير فرهنگهاي متنوع خارجي نيز ميتواند به تغيير يا حتي گمراهي هويت ايراني منجر گردد.
اما در عين حال، اين چالشها فرصتهايي نيز به همراه دارند. توجه به هويتهاي محلي و قومي ميتواند به تقويت هويت ايراني كمك كند. ارايه يك روايت جامع و جامعنگر از هويت ايراني كه شامل تمامي اقوام و فرهنگهاي كشور باشد، ميتواند منجر به تقويت وفاق ملي گردد. در ادامه به مهمترين چالشها و فرصتها اشاره خواهم كرد: چالش فقدان روايت مشترك: فقدان يك روايت تاريخي و فرهنگي مشترك كه همه اقوام و گروهها را به هم پيوند دهد، ميتواند به تضعيف وفاق ملي منجر شود. اگر افراد احساس كنند كه در تاريخ و فرهنگ كشور خود ناديده گرفته شدهاند، احتمالا تمايل به وابستگي به هويت ملي كاهش مييابد. چالش مهاجرت و تغييرات اجتماعي: مهاجرت به شهرها و كشورهاي ديگر و تغييرات اجتماعي كه به سرعت در حال انجام است ميتواند به فراموشي هويتهاي محلي و سنتها منجر شود. كاهش ارتباطات فرهنگي و اجتماعي بين نسلها نشانهاي از اين تغييرات است. فرصت تنوع فرهنگي به عنوان ثروت: تنوع اقوام و فرهنگها ميتواند به عنوان يك نقطه قوت ديده شود. اگر ايران بتواند از اين تنوع به عنوان منبعي براي غنيسازي هويت ملي استفاده كند و فرهنگهاي مختلف را در كنار يكديگر قرار دهد، ميتواند موجب ايجاد وفاق ملي گردد. فرصت رسانه: بهرهگيري از فناوريهاي نوين و رسانهها ميتواند در ترويج هويت ملي و انتقال داستانها و تجربيات اقوام مختلف موثر باشد. شبكههاي اجتماعي و رسانههاي ديجيتال ميتوانند به عنوان پلهاي ارتباطي ميان اقوام و فرهنگها عمل كنند. نگارنده معتقد است براي امر وفاق ملي ايرانيان كه در ماههاي كنوني با تغيير دولت بسيار اهميت يافته است ميتوان سطوحي را در نظر گرفت؛ نخست آنكه اين وفاق ميان ملت شكل گيرد و در مثالي خرد بدين معناست كه اقوام ايراني در كنار زيست مشترك بتوانند چالشها را به كنار بگذارند و به ايران فكر كنند. در نگاه بعدي وفاق ميان ملت و دولت تصور ميشود كه در مثالي ميتوان رويكردهاي باز اجتماعي را مصداقي براي تحقق اين هدف برشمرد اما در سطح نهايي و يا شايد مهمترين آن بايد به وفاق ميان گروهها و جنبههاي گوناگون حكمراني اشاره كرد، به نظر ميرسد اين سطح از وفاق شايد سختترين آن باشد چرا كه در گردهم آمدن اين سطح منافع اقتصادي و سياسي بهشدت با يكديگر در چالشاند، همين امر سبب ميشود تا وفاق ميان دو سطح ديگر هم به پيروي از اين سطح دچار چالش شود. درنهايت، در عصر حاضر، جايي كه تنوع فرهنگي و قومي به ويژه در كشورهاي چندقوميتي مانند ايران، ابزاري حياتي براي فهم بهتر از خود و ديگران است، اهميت هويت ملي به عنوان عامل وحدتبخش و ايجاد وفاق ملي بيش از پيش نمايان ميشود. هويت ايراني به عنوان يك ساختار فرهنگي و اجتماعي ميتواند به تاسيس پيوندهاي عميقتر ميان اقوام و گروههاي مختلف كمك كند و احساس تعلق را تقويت نمايد. براي رسيدن به وفاق ملي در ايران، نياز به يك رويكرد جامع به هويت ايراني داريم. تقويت هويت ملي بايد به عنوان ابزاري براي همبستگي و اتحاد درنظر گرفته شود. از طريق ترويج فرهنگ مشترك، شناخت و احترام به تفاوتهاي فرهنگي و ارتقای نمادهاي ملي، ميتوان هويت ايراني را به عنوان پايهاي براي وفاق ملي تقويت كرد. به اين ترتيب، ايرانيان ميتوانند با هم به سوي آيندهاي روشن و پايدار گام بردارند.پژوهشگر علم سياست