تينا جلالي
يكي از فيلمهايي كه اين روزها در سينماها اكران است، «عزيز» به كارگرداني مجيد توكلي است، قصه مادري كه دچار آلزايمر شده و بيمارياش، نه تنها زندگي شخصي او، بلكه روابط او با اعضاي خانواده و به ويژه پسرش دچار چالش ميشود. «عزيز» به واقع اثري قصهگو با سوژه ملتهب، مهم و قابل تامل است، با بازي آزاده صمدي و روزبه حصاري كه عاشقانهشان در فضاي دلانگيز رشت روايت ميشود، فيلمي در ستايش مقام مادر كه از ساختار منسجمي برخوردار است و فيلمنامهاي پركشش و جذاب دارد.
اما نكته مهم و چالشبرانگيز درباره فيلمهاي غيركمدي نظير عزيز اين است كه در فضاي كمديزده اين روزهاي سينماي ايران، فضا و فرصت خوبي براي ديده شدن به آنها تعلق نميگيرد و اين باعث ميشود نه تنها فيلم در گيشه موفقيت كسب نكند كه مخاطب از تماشاي فيلم خوب بهرهاي نبرد.
با مجيد توكلي سازنده اين اثر گفتوگويي داشتيم كه پيش روي شماست.
چند وقت پيش دلنوشتهاي از شما در فضاي مجازي منتشر شد كه بسيار دردناك بود، شما از پشت پرده اكران فيلمها در سينما روايتي داشتيد كه تلخ بود. بالاخره چطور شد كه اكران عمومي به فيلم «عزيز» رسيد؟ كمي در اين باره توضيح ميدهيد؟
واقعيتش اين است كه طبق پخش فيلمهاي قبليام با فيلميران مذاكره كردم، ميدانستم شرايط سختي براي اكران عمومي فيلم «عزيز»وجود دارد، اما آقاي سرتيپي و نوراني لطف كردند اكران را پذيرفتند، چون ترجيح پخش فيلمهاي اجتماعي نيست و آنها ميخواهند بر اساس سياستگذاريها، فيلمهاي كمدي اكران كنند، چون سود بيشتري برايشان در اكران دارد. اما فيلميران اين همكاري را با من كرد. البته بگويم كه براي زمان اكران جلسات زيادي داشتيم و بحثهاي زيادي كرديم كه الان تايم مناسبي هست يا خير؟ اما طبيعتا با اين روندي كه در سينماي ايران پيش ميرود براي فيلم «عزيز» كه ژانري غير از كمدي دارد خيلي فرق نميكرد كه اين ماه اكران شود يا ماه ديگر.
مشكل اكران فيلمهاي اجتماعي البته به امروز و ديروز مربوط نيست، همواره فيلمسازان اجتماعي به ناعدالتي در اكران گلايه داشتند . اما در يكي، دو سال گذشته با ميدان دادن بيش از حد به فيلمهاي كمدي، فضا براي اكران فيلم هاي اجتماعي تنگ شد.
تحليل شما از اين شرايط چيست؟
طبيعتا اين موضوع به ذائقه مخاطب برميگردد كه در دولت قبل اين ذائقه شكل گرفت، به بهانه كرونا و تعطيلي سينماها، انبوهي از فيلمهاي كمدي اكران شد. خب مردم استقبال كردند و سينمادارها و پخشكنندهها و جريان حاكميتي سينماي ايران مسير را تغيير داد.
همچنين با ندادن پروانه ساخت به فيلمهاي اجتماعي، با تشويق كردن به ساخت فيلمهاي كمدي، اكران نامحدود فيلم كمدي با سانسهاي بالا حتي خلاف آييننامه شوراي صنفي نمايش .
آيا اين سياستگذاري هدفمند بود؟
بله، كاملا هدفمند صورت گرفت، طوري كه امروز ذائقه مخاطب را تغيير داد يعني اگر لابهلاي فيلم كمدي، فيلم اجتماعي اكران شود بهطور حتم به دليل سانس پايين ديده نميشود.
بپردازيم به فيلم «عزيز»، بياغراق عزيز قصه متفاوت و دلنشيني دارد، انگار پروانه ساخت براي اين فيلم به سادگي صادر نشد؟
بله، قصه عزيز ملودرام عاشقانه متفاوتي است كه به دليل التهابي كه ايجاد ميكرد، حساسيتبرانگيز بود. وقتي درخواست پروانه ساخت دادم هر هفت نفر، به فيلمنامه «عزيز» راي منفي دادند و دلايل عجيب و غريبي هم براي ساخته نشدن اين فيلم عنوان شد. من و آقاي احمدي تهيهكننده اين فيلم باوري داشتيم كه فيلم «عزيز» اين حساسيتها را برنميتابد و ذهنيت شوراي پروانه ساخت درست نيست. با باورمان مراحل ساخت فيلم را پيش گرفتيم و بدون سر و صدا فيلم را ساختيم. فيلم كه تمام شد، نسخهاي از فيلم را به محمد خزاعي و ايلبيگي از مديران وقت سازمان سينمايي ارايه دادم، آنها كه فيلم را ديدند از خروجي فيلم راضي بودند و حتي تعجب كرد كه چرا شوراي پروانه ساخت به اين فيلم مجوز نداده است. نميدانم پشت اينكه به فيلم پروانه ساخت ندادند، چه بود ولي «عزيز» فيلمنامه ملتهب و جذابي دارد كه بعضي تفكرها آن را برنميتابند.
با اينكه قصه فيلم تلخ است، اما به عنوان كارگردان فضاي دوست داشتني در فيلم ترسيم كرديد، چطور به اين توازن رسيديد كه روايت تلخي از قصه نداشته باشيد و مخاطب اذيت نشود ولي با اين حال، قصهتان را هم به درستي تعريف كنيد؟
قصه فيلم «عزيز» با اينكه ملودرام عاشقانه است ولي قصهاي تلخ است، براي همين ترجيح دادم از فضاي شهري دور باشم و به استان خوش آبوهواي گيلان و شهرهاي رشت و لنگرود، انزلي و لاهيجان بروم تا پلانهاي زيبا و جذاب در فيلم باشد، روايت در بافت جذاب اتفاق بيفتد و زهر ماجرا گرفته شود.
در نهايت ابراز ارادتي هم كه به گويش گيلكي داشتم كه به نظرم در حوزه نمايش لازم بود و هست كه اين فرهنگ و آيين استفاده شود، چراكه مثل همه نقاط ايران فرهنگها و آيينها در حال فراموش شدن است، تلاش كردم آيين و فرهنگ و گويش خطه گيلان در فيلم ثبت شود. اينها دلايلي بود كه ميخواستم تعمدا فضاي دوست داشتني در فيلم منعكس شود.
همانطور كه اشاره كرديد توجه به فرهنگ رشت در فيلم «عزيز» يكي از مهمترين المانها و شاخصههاي آن است، محتاطانه تلاش ميكنيد كه صحنههاي كارت پستالي در فيلم نداشته باشيد، در اين باره صحبت ميكنيد. تعمدا نخواستيد در شهر ديگري فيلم روايت شود؟
ببينيد، اولين خطري كه ساخت فيلم در فضاي خوش آب و هوا و خوش رنگ و لعاب مثل شهرهاي شمالي وجود دارد اينكه فيلمساز در دام تصاوير زيبا بيفتد و فرم بر محتوا غالب شود و اين خيلي كار سختي است كه از آن فضا دور بمانم. بنابراين با محسن حسيني، مدير فيلمبرداري تصميم گرفتيم تا حدودي از اين فضا دور باشيم و از اين لحظهها با وجود زيبايي استفاده و سعي نكنيم كه فرم زيبا بر محتوا غالب شود.
انتخاب خانه قديمي در فيلم تعمدي بود؟ البته كه به زيبايي كار اضافه ميكرد ولي كمي برايم سوال بود كه شايد استفاده تزئيني باشد.
وقتي از مادري حرف ميزنيم كه 82 ساله است و خانوادهاي را دور خود جمع كرده، نميتوانستيم اين فضا را در آپارتمان ترسيم كنيم، با وجود اينكه من به شدت علاقه داشتم فيلم در شهر رشت ساخته شود ولي متاسفانه ما هر گوشه از شهر رشت را براي بازديد لوكيشن رفتيم، ساختمانهاي بلند و متفاوت ساخته بودند با طبقات زياد و معماري جديد كه اجازه حتي تصوير زيباي محلي به هويت بصري فيلم نميداد. از رشت منصرف شدم و به سمت لاهيجان رفتم آنجا هم همين بود، لاهيجان هم در همين دام معماري جديد ميافتد و من هر جا كه ميخواستم دوربينم را بگذارم، معماري سنگي و بيربط فضا، خيلي قصه را تحتالشعاع قرار ميداد، تا رسيدم به شهر زيباي لنگرود، در آنجا كمتر معماري جديد اتفاق افتاده است، به همين خانه تقريبا متروكه اما به شدت جذاب رسيديم كسي ساكن آنجا نبود، ما تصميم گرفتيم به همراه كيوان مقدم، مدير هنري پروژه آنجا را بازسازي و به عنوان لوكيشن فيلم استفاده كنيم.
راستي انگار داستان فيلم، واقعي بود.درست است؟
بله، تقريبا قصه يك خطي برگرفته از داستان واقعي بود كه دوست سينماگري براي من تعريف كرد و تصميم گرفتيم اتفاقات را به آن اضافه كنيم و به ملودرام عاشقانه تبديل شود.
يكي از مهمترين بخشهاي فيلم استفاده مناسب از بازيگران فيلم است، آزاده صمدي و روزبه حصاري در نقشها قرار گرفتند و داستان را باورپذير جلوه دادند، انتخابشان چگونه صورت گرفت؟
وقتي با خانم دارالشفاهي درباره فيلمنامه صحبت ميكرديم، اول به اين فكر كرده بودم كه از بازيگراني استفاده كنيم كه متعلق به آن منطقه باشند، با جستوجويي متوجه شدم كه خانم صمدي زاده گيلان و مهد لاهيجان است، براي نقش انوش هم به آقاي حصاري رسيدم كه تسلط روي گويش گيلاني داشت، ديگر بازيگران فيلم را تعمدا ميخواستم كار يكنواخت و يكدست و همچنين بومي باشد و از بازيگران توانمند حوزه تئاتر و نمايش استان گيلان استفاده كنم كه به بهمن صادق حسني و رضا عباسي و شيرين محسني برخورد كردم كه نقش خانواده عزيز را بازي كردند.
البته الان كه خروجي كار را ميبينم واقعا انتخابها به شدت درست بوده. آزاده صمدي و روزبه حصاري بهترين بازيها را ارايه دادند، البته اين يكدستي بسيار كار دشواري بود، چون يكسري بازيگران گيلاني و بومي بودند ولي آزاده و روزبه در تهران زندگي ميكردند، خدا را شكر نتيجه رضايتبخش بود.
به نظرتان ميتوانيد به گيشه بيشتر اميد داشته باشيد؟
نه، به گيشه نميتوانم اميدوار باشم. متاسفانه انبوهي از فيلمهاي كمدي كه اكران ميشوند، فيلم اجتماعي امكاني براي ديدن شدن ندارد، ما در اغلب سينماها، تك سانس ميرويم در ضمن هزينه تبليغات هم براي شبكههاي ماهوارهاي و بيلبورد نداريم.
نكته بسيار تلخي است، فيلم «عزيز» در شرايطي اكران شده كه فيلمهاي كمدي از دو طرف سينما را محاصره كردند هم در اكران و هم در تبليغات، اين اجحاف در حق سينما نيست؟
نه، محاصره نكردند آنها هم حق دارند از اكران سهم داشته باشند، ما در كليت سياستگذاري سينما بحث ميكنيم وگرنه آن فيلمسازان و تهيهكنندگان كمدي هم از خانواده سينما هستند و همه داريم در سينما زندگي ميكنيم و من هم ممكن است كمدي بسازم من اصلا از اين قضيه ناراحت نيستم، كمدي ژانر جذابي در دنيا و ايران است. مساله ما عدم عدالت در اكران است نه ساخت و اكران فيلم كمدي، وگرنه فيلم كمدي يكي از ژانرهاي موفق در سينماست و بايد ساخته شود. به نظرم در سياستگذاري بايد خانه سينما و سازمان سينمايي به يك آييننامه جديدي برسند كه در حق فيلمهاي اجتماعي يا فيلمهاي غيركمدي اجحاف نشود و اساسا تنوع ژانر را از بين نبريم.
يكي از اتفاقهاي تلخ مهجور بودن ژانر در سينماست كه الان تقريبا در سينماي ايران از بين رفته است. ما ديگر ژانري به اسم وحشت، ملودرام عاشقانه يا فيلمهايي با موضوع اجتماعي نداريم و عملا فيلمهايي با ژانرهاي مختلف ساخته نميشود براي اينكه بازگشت سرمايه اتفاق نميافتد.
در صورتي كه در دهه 70 و 80 و 90 انواع فيلمها ساخته ميشد و ما تنوع ژانر داشتيم. انواع فيلمها ساخته ميشد. اين ريلگذاري اشتباه در دوره قبلي شكل گرفته كه تبعاتش را امروز ميبينيم.
راه نجات سينماي اجتماعي را در چه ميدانيد؟
راه نجات به نظر من همدلي و همفكري بين اهالي سينماست كه اميدوارم توسط سازمان سينمايي محقق شود، آييننامه شوراي اكران تغيير كند و عدالت بيشتري تحقق يابد. پيشنهاد من اين است كه فيلمهاي غيركمدي سانسهاي بيشتري داشته باشند ولي در مدت زمان طولاني اكران باشند و در زمان كوتاه اكرانشان تمام نشود.