كارنامه مسنترين رييسجمهوري امريكا كه در صد سالگي درگذشت
معمار كمپ ديويد يا قرباني گروگانگيري در ايران؟
جيمي كارتر كه با وعده شفاي ملي پس از زخمهاي واترگيت و ويتنام از زمينهاي كشاورزي جورجيا به عنوان سي و نهمين رييسجمهور ايالات متحده انتخاب شد و سپس كاخ سفيد را به واسطه آشفتگي اقتصادي در داخل و بحران گروگانگيري در ايران از دست داد، در صد سالگي درگذشت. مركز كارتر در شرايطي مرگ او را رسانهاي كرد كه او22 ماه پيش به بيمارستان رفت، اما بيشتر از آن چيزي كه خانوادهاش انتظار داشتند، زنده ماند.درگذشت كارتر واكنش روساي جمهوري امريكا و گروهي از رهبران جهان را به دنبال داشت؛ بايدن دستور داده تا مراسم تشييع جنازه ايالتي برگزار شود. او رييسجمهوري اسبق ايالات متحده را چهرهاي مومن و فروتن خواند و در بيانيهاي اعلام كرد كه اولين سناتور دموكراتي بود كه از پيشنهاد كارتر در سال 1976 براي رياستجمهوري حمايت كرد. دونالد جي ترامپ، رييسجمهور منتخب امريكا كه اغلب كارتر را تحقير ميكرد و در روزهاي اخير از افشاي يكي از دستاوردهاي مهم او يعني انتقال كانال پاناما بسيار گفته بود نيز بيانيهاي منتشر كرد و گفت: «چالشهايي كه جيمي به عنوان رييسجمهور با آنها روبهرو بود، در زمان حساسي براي كشور ما رخ داد و او تمام تلاش خود را براي بهبود زندگي همه امريكاييها انجام داد.» كارتر طرفدار ترامپ نبود و اعضاي خانواده گفتند كه او از حاميان سرسخت كامالا هريس بود. رييسجمهور سابق راي خود را در اواسط اكتبر پس از آخرين حضور عمومياش در روز تولدش هنگامي كه با ويلچر به حياط خانهاش آمد، به صندوق انداخت.او و همسرش، روزالين كارتر، بانوي اول سابق، غير از ميانآهنگهاي كاخ سفيد و عمارت فرماندار جورجيا، بيشتر عمرشان را در يك خانه ساده در پلينز گذرانده و هر كدام از آنها در آنجا از دنيا رفتند. در اين ميان گروهي ميگويند، مراسم تشييع جنازه جيمي كارتر را حداقل در كوتاهمدت آتشبس سياسي در داخل برقرار خواهند كرد.به نوشته نيويوركتايمز در حالي كه كارتر بيشتر به خاطر ناكاميهايش در خاطره مانده تا موفقيتهايش، بسياري از روساي جمهوري پس از او از الگوي او در فعاليتهاي اجراييشان پيروي كردند. به ادعاي ناظران رييسجمهوري فقيد امريكا به جاي آنكه خود را از چشم عموم دور نگه دارد يا بر پولسازي متمركز شود، مركز كارتر را براي ترويج صلح، مبارزه با بيماريها و مبارزه با نابرابري اجتماعي تاسيس كرد. او خود را به يك ديپلمات مستقل تبديل كرد كه به سراسر جهان سفر داشت؛ رويكردي كه غالبا خاطر جانشينانشان را مكدر ميكرد. با اين حال ناظران فارغ از دستاوردهايي كه به كارتر نسبت داده شده و جايزه صلح نوبلي كه سال 2020 دريافت كرد، اذعان دارند كه او هم در داخل و هم فراتر از مرزهاي امريكا بحرانساز شد؛ هر چند تلاش داشت تا نقش صلحساز را ايفا كند.
ماموريتهاي شكست خورده!
فارين پالسي با انتشار يادداشتي جيمي كارتر را رييسجمهوري بدشانس خواند و در اين باره نوشت: دستاوردهاي رييسجمهوري فقيد كمتر به ياد مانده، چراكه شكستهايش برجستهتر است. به نوشته اين نشريه، برگهاي برنده كارتر عبارتند از: تصويب معاهدات كانال پاناما، مهندسي قرارداد كمپ ديويد بين اسراييل و مصر، عاديسازي روابط با چين، اجراي سياست تاريخي حول محور حقوق بشر و پاسخ به بحرانها در افغانستان و لهستان به شيوههايي كه به پيروزي ايالات متحده در جنگ سرد كمك كردند. در اين ميان هر كدام از اين بردها، شكستهايي را به دنبال داشت و در نهايت ماموريت شكست خوردهاش براي نجات 52 كارمند سفارت امريكا كه در ايران گروگان گرفته شدند، موجب شد تا حيات سياسياش پايان يابد.ناظران در باب عدم محبوبيت كارتر به دو متغير اشاره دارند؛ اول، كارتر يك رييسجمهوري غيرمداخلهگر بود. او پس از توماس جفرسون، اولين رييسجمهوري بود كه هيچ گلولهاي با خشم در ميدان نبرد شليك نكرد و هيچ سربازي را براي جنگ نفرستاد تا كشته يا زخمي بشود. به ادعاي اين گروه تعصب كارتر براي صلح و همچنين شكستش جهت تسلط بر صحنه روياروييها موجب شد تا چهرهاي ضعيف از او ترسيم شود.عامل دوم تلاش هماهنگ محافظهكاران - از جمله رييسجمهور سابق ايالات متحده رونالد ريگان - براي لكهدار كردن او به عنوان چهرهاي بود كه به قدرت نرم باور داشت.
صلحساز خاورميانه؟
نشريه فارن افرز در يادداشتي به بهانه درگذشت كارتر در صد سالگي نوشت: كارتر براي تحقق صلح در خاورميانه بسيار خطر كرد، از جمله آوردن رهبران اسراييلي و مصري به ايالات متحده براي مذاكرات مخفيانه صلح. در طول 13 روز در كمپ ديويد در سپتامبر 1978، انور سادات، رييسجمهور مصر و مناخيم بگين، نخستوزير اسراييل عصباني شدند و چندين بار تهديد كردند كه محل را ترك ميكنند، گزارهاي كه باعث شد رييسجمهور وقت ايالات متحده ناتوان به نظر برسد. فقط سرسختي حيرتانگيز كارتر - هقهق زدن، فحاشي كردن و بداههپردازيهايش - زمينهساز توافق شد. در 17 سپتامبر 1978، دو طرف توافقنامه را امضا كردند.هرچند تقريبا بلافاصله پس از بازگشت از كمپ ديويد، معامله از بين رفت. شش ماه بعد، به دليل مخالفتهاي مشاوران، كارتر به مصر و اسراييل سفر كرد و با زحمت همه چيز را دوباره كنار هم گذاشت. در 26 مارس 1979، دو بازيگر پيمان صلح رسمي را امضا كردند.به ادعاي ناظران قرارداد كمپ ديويد ماندگارترين دستاورد ديپلماتيك از زمان پايان جنگ جهاني دوم بود، توافقي كه در ابتدا منادي صلح قلمداد شد، اما زمينه را براي صلحي شكننده هموار كرد.با اين حال اورل هريمن، ديپلمات كهنهكار امريكايي كه گاهي به كارتر توصيههايي ميكرد، در اين باره گفت: «آنچه او با خاورميانه انجام داد، يكي از خارقالعادهترين كارهايي است كه هر رييسجمهور در تاريخ انجام داده است.» واشنگتنپست همزمان با انتشار گزارشي نوشته كه كارتر اولين رييسجمهوري بود كه از يك كشور فلسطيني حمايت كرد و با انتشار كتابي با عنوان فلسطين: صلح نه آپارتايد در سال 2006 به يكي از حاميان جدي فلسطين در ميان روساي جمهوري ايالات متحده تبديل شد، واقعيتي كه براي چندين دهه خشم يهوديان امريكايي را برانگيخت. با اين حال، تنها بر اساس توافق كمپ ديويد، او پس از هري ترومن بهترين رييسجمهور ايالات متحده براي امنيت اسراييل قلمداد شد، چراكه كارتر در آن بازه زماني توانست ارتش مصر، تنها ارتشي كه توانايي نابودي اسراييل را داشت، بعد از چهار دهه خنثي كند.
ديدار تاريخي با دنگ
به ادعاي ناظران دامنه پيروزيهاي كارتر به آسيا هم كشيده شد. پيش از آنكه ريچارد نيكسون در سال 1972 در را به روي چين باز كرد، اين كارتر بود كه با عاديسازي روابط شرايط را براي ادغام چين هموار ساخت. نيكسون و فورد، تحت فشار جناح راست، «سياست دو چين» غيرقابل اجرا در مورد تايوان را اتخاذ كردند كه مانع از به رسميت شناختن كامل ديپلماتيك سرزمين اصلي چين شد تا اينكه كارتر سياست چين واحد را در سال 1979 تصويب كرد.به ادعاي ناظران پس از اينكه كارتر در اجلاس تاريخي سال 1979 در واشنگتن ديسي از دنگ شيائوپينگ، رهبر چين ميزباني كرد، مالكيت خصوصي در اين كشور كمونيستي قانوني شد. چين در كنار اصلاحات ديگر به بازيگري با توليد ناخالص داخلياش توانست سريعترين رشد اقتصادي را در دوران مدرن تجربه كند. امروز، روابط دوجانبه ايالات متحده و چين، خوب يا بد، پايه و اساس اقتصاد جهاني است.كارتر در دوران رياستجمهوري خود عليه سركوبها در چين صحبتي نكرد. ابتكار معروف حقوق بشر او بهطور نابرابر به كار گرفته شد و زماني كه با اولويتهاي جنگ سرد تلاقي كرد، اغلب رياكارانه به نظر ميرسيد. اما با اين وجود تاريخي بود و اولين باري بود كه يك كشور بزرگ رفتار با مردم كشورهاي ديگر را به بخش مركزي سياست خارجي خود تبديل كرد.كارتر براي اولينبار در طول مبارزات انتخاباتي رياستجمهوري 1976 بر حقوق بشر متمركز شد.كارتر پس از به قدرت رسيدن تقريبا بلافاصله در حمايت از مخالفان شوروي سخن گفت و با كمك پاتريشيا دريان، اولين دستيار وزير امور خارجه ايالات متحده در امور حقوق بشر، رژيمهاي امريكاي لاتين را تحت فشار قرار داد تا به سمت دموكراسي حركت كنند.
قمار در افغانستان
با اين حال كارتر همچنان در رويارويي با شوروي به اهرم سخت متوسل بود. او در حالي كه براي لغو چند سيستم تسليحاتي محبوب سخت تلاش كرد، هزينههاي دفاعي ايالات متحده را به شدت افزايش داد و پنتاگون را به بمبافكن رادارگريز B-2، سيستم موقعيتياب جهاني (GPS) و فناوريهاي ديگري مجهز كرد؛ تجهيزاتي كه بعدها به ريگان كمك كرد تا اتحاد جماهير شوروي را بترساند.بر اساس «دكترين كارتر» كه پس از حمله شوروي به افغانستان در اواخر سال 1979 صادر شد، او تهديد كرد كه در صورت مختل شدن عرضه نفت، درگير جنگ در خليجفارس خواهد شد. اين امر مسلما شوروي را از ماجراجويي بيشتر منصرف كرد، اگرچه تحريم غلات ايالات متحده در سال 1980 كارساز نبود (اتحاد جماهير شوروي بلافاصله تامينكنندگان غلات ديگري را پيدا كرد)، تحريم المپيك 1980 مسكو، اگرچه در ابتدا محبوب بود، به سرعت به يك مسووليت سياسي تبديل شد.همزمان كارتر به دليل عدم پيشبيني تهاجم شوروي به افغانستان بهطور گسترده به عنوان سادهلوح معرفي شد. قبل از اشغال، او مخفيانه مجاهدين را براي مبارزه با دولت قبلي تحت حمايت شوروي در كابل مسلح ميكرد. زبيگنيو برژينسكي، مشاور امنيت ملي كارتر، بعدا اعتراف كرد كه ايده ايجاد «ويتنام شوروي» براي تضعيف امپراتوري كمونيستي بود. اين رويكرد موثر بود، هر چند كه بعدها طالبان و اسامه بنلادن رهبر القاعده دست به اقداماتي پرهزينه زدند.
بحران گروگانگيري
بزرگترين شكست كارتر در حوزه سياست خارجي در ايران رقم خورد. در حالي كه انقلاب 1979 ايران به يك رويداد تاريخي جهاني تبديل شد، كارتر نميتوانست براي جلوگيري از آن گامي بردارد. در آن بازه زماني ناكامي كارتر در كنار اقتصاد نامناسب و حزب دموكرات تقسيم شده، موجب شد تا آزادي 52 گروگان امريكايي كه در تهران نگهداري ميشدند، شانس او را براي دور دوم رياستجمهوري از بين برد. او در مصاحبههايي كه در سال 2016 براي زندگينامهاش انجام داد، مدعي شدكه اگر در آن بازه زماني (به ادعاي خود) با بمباران ايران موافقت ميكرد، احتمالا دوباره انتخاب ميشد، اما گروگانها كشته ميشدند.در عوض كارتر براي پايان مسالمتآميز بحران مذاكره كرد و گروگانها درست چند لحظه پس از سوگند ريگان آزاد شدند.گروهي از تحليلگران با استناد به كارنامه سياست خارجي كارتر او را رييسجمهوري بدشانس لقب دادند، چراكه بهرغم تمامي تلاشهايش براي صلح و صلحسازي، چيزي جز شكست عايدش نشد.