گزارش سياسي عباس آرام، سفير ايران در لندن به اردشير زاهدي، وزير امور خارجه در سال ۱۳۴۶
چرايي «فرار مغزها» از انگلستان به امريكا؟
اشاره ـ انگلستان پس از جنگ جهاني دوم به دليل ويرانيها و آسيبهاي شديد، خورشيد امپراتورياش رو به غروب نهاده بود. در مقابل، امريكا پس از كاربرد بازدارندگي «بمب اتم» در دو شهر هيروشيما و ناكازاكي ژاپن، توانسته بود در نظام بينالملل و در رقابت با اتحاد جماهير شوروي كه به دوران «جنگ سرد» شهرت پيدا كرد، به عنوان يكي از دو ابرقدرت جهان سر بلند كند. بنابراين يكي از پيامدهاي انساني پس از پايان جنگهاي جهاني كه براي نخستينبار در تاريخ بشر شكل گرفت؛ پديده «فرار مغزهاي بارور» بود كه باعث مهاجرت تعداد زيادي از نخبگان اروپايي، بهويژه از انگلستان به امريكا شد. بر همين اساس، امروز در اين شماره روزنامه «اعتماد»، به بخشي از متن سند وزارت امور خارجه، درباره چرايي فرار مغزها از انگلستان به امريكا و راهحل آن پرداخته ميشود.
عباس آرام، سفير سفارت شاهنشاهي ايران در لندن، به تاريخ 1346/8/12، يعني حدود يك ماه بعد از برگزاري نخستين كنفرانس بينالمللي غيردولتي ـ علمي «فرار مغزهاي بارور» در سوييس، در گزارش سياسي به اردشير زاهدي، وزير امور خارجه، در خصوص چرايي و چگونگي «فرار مغزها» از انگلستان، اينچنين نوشته است:
«فرار مغزها» يا مهاجرت دانشمندان و مهندسين و كارشناسان فني از انگلستان به ساير كشورها به خصوص امريكا از مسائلي است كه از مدتها پيش توجه مقامات مسوول دولت انگليس را به خود جلب كرده است. احتياج امريكا به متخصص و كارشناس روزبهروز بيشتر ميشود و با آنكه مدارس و دانشگاههاي آنجا نيز توسعه مييابد معهذا تعداد كارشناسان جوابگوي رشتههاي مختلف صنايع آن كشور نيست... انگلستان در اين مورد در مقابل امريكا بيشتر از ساير كشورها زيان ميبيند، زيرا به لحاظ اشتراك زبان و تقريبا شباهت طرز زندگي مردم اين كشور با امريكا براي افراد متخصص انگليسي زمينه استخدام و زيست در امريكا بيشتر از افراد كشورهاي ديگر فراهم است. به همين جهت اين موضوع مانند بعضي از كشورهاي ديگر اروپا كمابيش موجب شكايت اولياي امور انگلستان شده و... .
در ماه فوريه گذشته وقتي ويلسون، نخستوزير انگليس از اين وضع اظهار نارضاييكرد، مك نامارا، وزير دفاع امريكا غيرمستقيم در پاسخ او ضمن مطالبي در كالج Milsaps در ميسيسيپي گفت: «بهطور كلي مغز نيز مانند قلب است هر جا قدر آن را بدانند، ميرود اروپا از جهت تعليم و تربيت هم از لحاظ عمومي و هم از نظر فني ضعيف است. اين ضعف رشد آن را به تاخير مياندازد. اروپا اگر واقعا بخواهد اين نقص اساسي را جبران كند بايد آن را جدا مورد توجه قرار دهد. اختلاف بين امريكا و اروپا را نميتوان با منع رفتن كارشناسان امريكا به اروپا و محدود ساختن سرمايهگذاران امريكا يا جلوگيري از مهاجرت افراد متخصص به امريكا رفع كرد.»
... به هر حال به منظور رسيدگي به چگونگي «فرار مغزها» از انگلستان و اتخاذ تدابير لازم براي جلوگيري از آن كميتهاي تحت نظر پروفسور لرد جاكسون با شركت عدهاي از استادان دانشگاهها و كارشناسان مختلف و نمايندگان وزارتخانههاي تكنولوژي و فرهنگ و علوم تشكيل شد و از نوامبر سال گذشته شروع به كار كرد. كميته مزبور كه به نام «كميته منابع انساني براي علم و صنعت» ناميده شده بود پس از تقريبا ده ماه مطالعه و بررسي گزارش كار خود را به صورت كتاب سفيدي در ۱۲۵صفحه تهيه و تنظيم كرد و توسط وزيران تكنولوژي و فرهنگ و علوم تسليم مجلس عوام شد... طبق آمار مذكور تعداد مهاجرت افراد مهندس و كارشناس فني از انگلستان بهطور كلي نسبت به شش سال قبل دوبرابر شده است. از اين افراد آناني كه به امريكا رفتهاند تعدادشان تا چهاربرابر افزايش يافته است... بيشتر افرادي كه مهاجرت ميكنند سن آنان بين ۲۵تا ۳۵سال يعني سنيني است كه از لحاظ جسمي و دماغي در اوج قدرت هستند و...كميته معتقد است كه «فرار مغزها» به منافع اقتصادي انگليس لطمه جبرانناپذيري وارد ميسازد و هر گاه اقدامات موثري براي جلوگيري از آن به عمل نيايد تعداد آنان روزبهروز بيشتر ميشود. علل اساسي مهاجرت اين افراد به امريكا بهطورخلاصه حقوق بيشتر، زندگي بهتر و زمينه فعاليت آمادهتر بوده است. به افراد كارشناس و مهندس در امريكا در موقع شروع بهكار بهطور متوسط سالي معادل ۳۰۰۰ ليره پرداخت ميشود در حالي كه اين افراد در انگلستان در حدود ۱۰۰۰ ليره سالانه دريافت ميدارند... .
بهطور خلاصه اهم توصيههاي «كميته منابع انساني براي علم و صنعت» عبارت است از تنظيم برنامههاي دقيق و جامع براي بالا بردن دستمزد جوانان با استعداد اعم از مهندس و كارشناس و دانشمند. بدين منظور بايد صنايع به عنوان منابع ثروت ملي كشور شناخته شود و ميزان سرمايهگذاري در آنها توسعه يابد... كميته مزبور به طور كلي با تدابير موقتي و غيرموثر از قبيل كنترل و تحديد مهاجرت اين قبيل افراد يا منع و جلوگيري كارفرمايان خارجي از استخدام آنان و همچنين ايجاد محدوديتهاي تحصيلي در رشتههاي به خصوص يا فراهم آوردن تسهيلات در رشتههاي ديگر كاملا مخالف بوده و معتقد است «ديوار برلن» دردي را دوا نميكند. در گزارش كميته از روش دانشگاهها و صاحبان صنايع نيز انتقاد شده است. به نظر كميته دانشگاهها بايد در روش آموزشي خود كه فقط تربيت افراد به طور نظري است، تغيير دهند و سعي كرده افراد را براي احتياجات صنايع و كارخانجات تربيت كنند. صاحبان صنايع بايد براي مهندسين و كارشناسان امتيازاتي قائل شده و با شركت دادن آنان در هياتمديره به آنان اجازه دهند تا در تعيين خطمشي و هدفهاي صنايع مختلف سهم موثري داشته باشند. صنايع بايد دانشگاهيان را در هياتمديره دخالت دهند و دانشگاهها نيز بايد براي بعضي از دروس و سخنرانيها از مديران صنايع استفاده كنند. سفير ـ عباس آرام.»