در جستوجوي حقيقت
حسن لطفي
درست همان روزي كه عدهاي در پرديس سينمايي چارسو به تماشاي فيلمهايي از هجدهمين جشنواره سينما حقيقت نشستهاند با شتاب از خياباني ميگذرم تا به سرپناهي برسم كه از سرماي پاييزي اين روزها در آن خبري نباشد. عجله و قدمهاي بلندي كه برميدارم مانع از آن نيست كه پيرزني با لباسهاي محلي جلويم نايستد و كاغذي را نشانم بدهد كه رویش عددي را نوشتهاند. زن بيمقدمه ميرود سر اصل مطلب و تقاضا ميكند مبلغ نوشته روي كاغذ را به او بدهم تا از داروخانهاي كه 20 متري جلوتر است، دارو بخرد. ديدن تومان كنار عدد اولين مانع براي پاسخ دادن به خواسته او است. وقتي ميگويم اين مقدار پول ندارم، ميگويد هر چقدر داري بده! براي لحظهاي شك ميكنم! به او، به لباسهایش و به خواستهاي كه دارد! توي ذهنم او را بازيگري ميبينم كه دارد در دنياي واقعي نقش بازي ميكند و با بازي خوبش قصد دارد مرا فريب بدهد. مثل سياستمداراني كه در عالم سياست حقيقت را وارونه جلوه ميدهند يا خود واقعيشان را پشت حرفها و گفتههاي دروغين مخفي ميكنند. راه دور نروم؛ بعد از گريختن بشار اسد، فيلمي از او بازنشر شد كه درباره عكسي حرف ميزند كه از زنداني در سوريه گرفتهاند، وقت انكار آن زندان و شكنجه مخالفانش طوري خوب بازي ميكند كه وقتي به گزارشي از آن زندان و حرفهاي زندانيان ميرسم، نميدانم اسد راست ميگويد يا رها شدگان از آن زندان! زن اصرار ميكند و به گرفتن مبلغ ناچيزي هم قانع است. بيآنكه دست به جيب شوم پا تند ميكنم و ميروم اما وقتي جلوي داروخانه ميرسم براي لحظهاي ترديد به سراغم ميآيد. لباس محلي زن، سن و سالش، چهره تكيدهاش، زن بودنش، ناراحتياش وقتي از او دور ميشوم و... براي تقويت اين ترديد كافي است. داخل داروخانه ميشوم و از دختر جوان پشت دخل درباره داروهاي زني ميپرسم كه لباس محلي پوشيده است. ميخواهم بدانم چقدر حقيقت دارد و داروهایش حياتي هستند يا نه! پوزخند دختر و حرفهايي كه ميزند به اين باورم ميرساند كه ميتوانم با وجدان آسوده به خانه بروم كنار شوفاژ بنشينم و چاي داغ بنوشم. همين كار را هم انجام ميدهم اما درست همان وقتي كه دارم چاي را هورت ميكشم و عدهاي توي پرديس چارسو فيلمهايي ميبينند كه قرار است تفسير خلاقه واقعيت باشد براي لحظهاي پيرزن با لباس محلياش جلوي چشمم ميآيد و يكي از درونم ميپرسد چرا آن زن آنجا ايستاده بود؟ در سرمايي كه من و خيليها از آن فرار ميكرديم و بعد منتقد درون ميگويد فيلم مستند تفسير خلاقانه ولي شخصي واقعيت است!